#زندگینامه_طلبه‌شهید‌محمد‌رضاکشاورزیان 🌷محمد رضا ، در شهر مقدس مشهد و به سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد. خانواده کشاورزیان با زندگی ساده و بی آلایش خویش و عشق و محبت به خاندان کرامت و پاکی ، روزگار می‌گذراند . 👨‍🎓پنج ساله بود که راه سبز علم را در میان برگهای رنگارنگ خزان در پیش گرفت. بعد از اتمام دوران ابتدایی به همراه خانواده به دامغان مهاجرت نمودند و در مدرسه اروند رود (شهید امینیانی) مشغول به تحصیل شد . دوران دبیرستان را در مدرسه فردوسی سپری کرد و در سال ۱۳۵۸ در رشته فرهنگ و ادب دیپلم گرفت. طبیعت پاک او به همراه سیرت الهی‌اش باعث شد که به حوزه علمیه قم کشانده شود تا در تکاپوی بندگی، راه وصال را در پیش گیرد. ✅شهید کشاورزیان با دیدی نافذ ، مسائل انقلاب را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌داد و آن وقتی که فهمید باید برای انقلاب از جان مایه بگذارد، راه جهاد و شهادت را برگزید و با تنی چند از طلاب به جبهه سوسنگرد اعزام گردیدند. ❤️بعد از مدتی در مهرماه ۱۳۶۰ به دامغان بازگشت، اما غزال تیز پای عشق ، بوی خُتن را از دیار جبهه استشمام می‌کرد و برای بار دوم در تاریخ ۱۱ / ۸ / ۶۰ به همراه برادران جهادگر به جبهه رفت و مسئولیت این گروه را بر عهده گرفت. 👌ایشان در گردان علم الهدی به خدمت مشغول شد و بعد از شهادت « حسین بهرامی » در شهریور ۶۱ به کمک دوستانش گردان شهید بهرامی را تشکیل دادند . بعد از مدتی گردان شهید بهرامی به تیپ عاشورا پیوست و شهید کشاورزیان به عنوان مسئول تدارکات تیپ عاشورا به انجام خدمت پرداخت و آن هنگام که دشمن به خیال واهی برای دست یابی به شهر بستان در تنگه چزابه دست به پاتک زد، با واگذاری مسئولیتش فرماندهی محور را بر عهده گرفت . لباس رزم پوشید، شقایق جانش محزون بود چرا که یاران آسمانی‌اش پر گشوده بودند و او در تپش وصال در آخرین ماهها از حیات پر برکتش فرماندهی محور را پذیرفت 🌹سرانجام در تنگه عشق ، دست به پاتک زد و از مرز میان عقل و جنون با جان نثاری عبور کرد و در تــــــاریخ ۲۰ / ۱۱ / ۶۰ به فیض شهادت رسید . 🥀 وقتی عطر حضور پیکرش در شهر دامغان پیچید ، پروانه‌ها در گرد شمع وجودش گردیدند و او را تا فردوس رضا بدرقه کردند . ✨روحش شاد و راهش پررهرو باد