#خاطرات_شهدا
#شهید_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
حاجقاسم، جانباز ۷۰ درصد بود و به لحاظ قانونی، حق پرستاری به او تعلق میگرفت اما وقتی کارت حق پرستاری برایش صادر شد، آن کارت را به همراه رمزش به من داد و گفت: یک ریال از موجودی این کارت، حق من نیست، ببرید بنیاد شهید، هرکس از خانواده شهدا آمد آنجا و معطل کرایه راه یا گرفتار پول دارو و درمان بود، از موجودی این کارت به او بدهید، هنوز هم کارتش در دفتر بنیاد است.
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#خاطرات_شهدا | عبدالحسین برونسی
🌷 شهید ماه ۲۳ اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی
🌟 سهم خانواده من ...
📍همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد گرم. فصل تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
➖ كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
🔻 بعد از شهادتش، همان رفيقش میگفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند.
📚منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان خط شکن فلاورجان
شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
26.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خـــاطرات_شهدا
یک روز بدون مقدمه پرسید ،
صدقی ! ، می خواهی عاقبت بخیر بشی !؟
فوری جواب دادم ، معلومه حاجی ! ، چرا نخوام !؟
انگار که بخواد یه گنجی را دو دستی بزاره توی بغلم با اشتیاق گفت ،
زیارت عاشورا بخون ، من از زیارت عاشورا خیلی چیزا گرفتم !
اگر می توانی هر روز بخوان ، نتونستی هفته ای یک بار رو بخون.....
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
📕 حاج قاسم
#وعده_صادق
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
به استقبال کنگره ۲۴هزار شهید استان اصفهان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
به استقبال کنگره ۲۴ هزار شهید استان اصفهان
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═
مجموعه فرهنگی هنری، شهید آوینی؛ رادیو آوینی درفضای مجازی(شهرستان فلاورجان)
وصیت و خاطرات و اطلس نامه های شهدا
صدا :خانم مهدیه حسینی
روابط عمومی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان خط شکن فلاورجان
شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
24.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خـــاطرات_شهدا
در یکی از عملیاتها از ناحیه دست زخمی شده بود. وقتی به بیمارستان منتقلش کردند تا عمل شود ، بعد از عمل راضی نشد بستری شود و با اصرار و رضایت خودش مرخص شد که تخت خالی شود تا اگر مجروحی آوردند جا برای بستری کردنش داشته باشند.
آن شب تا صبح بدون اینکه چیزی بگوید از درد قدم زده بود ، وقتی پرسیدم درد داری؟! گفت ،
تا درد نداشته باشد ، ارج ندارد!
حسین در گردان حنظله به عنوان خط شکن همراه گردان کمیل برای عملیات والفجر مقدماتی عازم منطقه شده بودند و روز هجدهم بهمن ماه عملیات آغاز شده بود و آنها دیگر هیچ وقت برنگشتند.....
#شهیدحسین_صیدی
📕 نوید شاهد
#حضرت_زینب
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
به استقبال کنگره ۲۴ هزار شهید استان اصفهان
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═
مجموعه فرهنگی هنری، شهید آوینی؛ رادیو آوینی درفضای مجازی(شهرستان فلاورجان)
وصیت و خاطرات و اطلس نامه های شهدا
گویندگی: هستی جمالپور 🌹
روابط عمومی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed