eitaa logo
خبرگزاری بسیج آمل
1.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
874 ویدیو
2 فایل
💠 کانال رسمی خبرگزاری بسیج در شهرستان هزارسنگر آمل برای انعکاس خدمات بسیجیان عزیز و ارائه آخرین تحلیل‌ها و مواضع بسیج مستضعفین 🔺️🔻🔻🔺️🔻 ارتباط با مدیران کانال : ۰۹۳۹۱۰۱۰۳۴۷ ۰۹۳۷۱۶۲۰۱۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 . دکتر مسرور روایت می کند: سال 1363 بود. من و شهید بهداشت با تویوتای گردان، به طرف خط مقدم حرکت کردیم. دخترم تازه به دنیا آمده بود، در بین مسیر از من پرسید: حاجی! برای دخترت چه اسمی انتخاب کردی؟ گفتم: کوثر چشمان ناصر با شنیدن نام «کوثر» پر از اشک شد و مخفیانه گریه می کرد. گریه های مخفیانه اش پس از لحظاتی، آشکار شد و در حالی که زمزمه  «یا زهرا، یا زهرا ...» بر لب داشت، مدام اشک می ریخت و گاهی هم با هق هق می گفت: - حاجی! چه اسم قشنگی! و با مظلومیت خاصی برای خانم فاطمه زهرا(س) مرثیه می خواند و عاشقانه اشک می ریخت. 🌺 به ما بپیوندید: http://eitaa.com/basijnewsir_amol http://rubika.ir/basijnewsir_amol ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
💢 (( بیاد فرمانده گردان امام حسن مجتبی لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید علی اصغر پولادی )) . ▪️متولد ۱۳۳۶ روستای ییلاقی گزناسرا از توابع شهرستان نور.فرزند هشتم خانواده.دوران کودکی موذن مسجد بود.سال ۱۳۵۷دیپلم گرفت.عاشق سپاه بود به حدی که وصیت کرد : مرا با لباس سپاه دفن کنید...سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام ( محدثه) شد...با شروع جنگ علی اصغر✨ مسئول اطلاعات سپاه کامیاران شد و بعد آن ✨مسئول سپاه رودسر و لنگرود گیلان.✨مسئول واحد بسیج لشکر در هفت تپه و ✨فرمانده گردان امام حسن مجتبی.علی اصغر بیش از ۴۰ ماه تو منطقه حضور داشت‌. . ▪️علی‌نقی اباذری : « ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ تو فاو کنار علی‌اصغر ایستاده بودم. در حال شلیک گلوله بود. خمپاره ای از سمت دشمن نزدیک اصغر به زمین نشست. ترکش به شاهرگ گردن پولادی اصابت کرد و خون فواره زد. لحظه‌ای به یاد کربلا و فوارۀ خون از گلوی علی‌اصغر امام حسین(ع) افتادم. علی‌اصغر ما به سوی علی‌اصغر امام حسین(ع) پرواز کرد». . 🌷پیکر پاک سردار شهید علی‌اصغر پولادی، فرمانده مقتدر گردان امام حسن مجتبی(ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا برای همیشه در فاو ماند و به مانند شهدای کربلا بدون غسل و کفن، کربلایی شد.تو وصیت نامه ش نوشت :از مال دنیا چیزی ندارم که برای تقسیم آن وصیت کنم.( شادی روحش صلوات) . 🌺 به ما بپیوندید: http://eitaa.com/basijnewsir_amol http://rubika.ir/basijnewsir_amol ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌊 اسمش منصور بود. منصور مهدوی نیاکی ، متولد ۱۳۴۶ آمل. پدرش کاسب بود و مادر خانه دار. سال ۱۳۶۲ دانش آموز سوم دبیرستان رشته تجربی بود که رفت جبهه و تا زمان شهادت بیش از ۱۷ ماه با عضویت بسیجی تو جبهه ها حضور داشت....غواص بود و تو عملیات کربلای چهار ( ۴ دی ۱۳۶۵) با دست بسته به همراه ۱۷۴ غواص دیگر زنده به گور شد و بشهادت رسید...شادی روحش صلوات🇮🇷 . ▪️نوشتم یه شهیدِ، خوندی غواص ▪️نوشتم پر پرِ، خوندی گل یاس ▪️نوشتم کربلا ی چهار، دستاش ▪️نمیدونم چرا میخونی "عباس" ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
🔰 شهید علی اکبر حسینی ( آمل 🌹شهادت ۴ دی ۱۳۶۵ 🚩 ام الرصاص 🕊عملیات ۴: . ▪️برادر بزرگوار شهید : آخرین باری که به جبهه می رفت  به ما چیزی نگفت چون می دانست اگر بگوید اجازه نمی دهند برای همین فقط به برادر بزرگم آقا علی اصغر گفتند ایشان هم مبلغی پول به شهید داد  به آمل رفت و از ان جا اعزام شد . دیگر نامه نداده بود  که بگوید من کجاهستم ما چندبار نامه دادیم اما جوابی نمی آمد آخرین نامه ای که دادیم به او گفتیم فرزندت به دنیا آمده ولی نامه ها همه برگشت می کرد بعد از مدتی به ما گفتند ایشان مفقودالا ثر شده و یکی از دوستان ایشان آقای پاک سرشت به ما می گفت  نیروها از روی پل عبور می کردند دشمن پل را زد و همه به داخل آب افتادند اگر آن طرف آب می رفت اسیر عراقی ها می شد اما خب شهید شد.🌷 . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
🔰 شهید حجت اله حیدری ( آمل) 🕊سن هفده سال 🌹شهادت ۴ دی ۱۳۶۵ 🚩 ام الرصاص: . ▪️پدر شهید : زمانی که مدرسه تعطیل شد حجت با برادرش علی رضا نزد من می آمدند توی باغ و کار می کردند و من هفته ای 10 تومان به آن ها می دادم زمانی که من به نماز جمعه می رفتم این دو برادر همیشه همراه من بودند و می گفتند این پول هایی را که شما به مادادی را می خواهیم برای رزمندگان جبهه بفرستیم من به آن ها 20 تومان دادم . این های نامه ای به حضرت علامه حسن زاده آملی نوشتند که ما هفته پیش پیش پدرم کار کردیم و این مزد را به مادادند و ناقابل است می خواهیم برای رزمندگان جبهه بفرستیم حضرت علامه در آن زمان امام جمعه بودند . ایشان بسیار شهید و برادرش را تشویق کردند و آقا در نماز جمعه اعلام کردند که آقایان پول حجت ها و علیرضا ها هست که این جبهه را نگه می دارد . . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
💢 مردانگیت ما را یتیم کرد بابا... . 🌷 . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
📩 . بابا جون سلام..... حرف زیاد دارم برات بنویسم، ولی وقت ندارم و این تکفیری‌ها دارن میان جلو، باید کار رو شروع کنم. الان زیر آتش سنگین هستم. فقط میگم دوستتون دارم. حلالم کنید. لقمه حلال شما نتیجه داد. سرتونو بلند کنید. خواهشاً لباس مشکی نپوشید. دوست داشتم دستتون الان روی سرم بود و احساس آرامش می‌کردم. بابت همه زحمت‌ها و فداکاری‌ شما تشکر. بازم دوستتون دارم. خدا کنه شما هم شهید بشی. 📝 . 📌 شهید عبدالصالح زارع بهنمیری از اهالی روستای کریم‌کلا بهنمیر مازندران، سومین شهید مدافع حرم شهرستان بابلسر و چهاردهمین شهید مدافع حرم استان مازندران است که در سن ۳۰ سالگی به آرزوی خود دست یافت. . عبدالصالح در ۱۶ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ در جریان نبرد آزادسازی شهرهای شیعه‌نشین نبل و الزهرا سوریه به شهادت رسید. پیکرش در استان مازندران تشییع و سپس برای خاکسپاری به قم منتقل شد. پس از اقامه نماز به امامت آیت‌الله نوری‌همدانی از مرجع تقلید بر پیکر مطهرش، در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد. . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
💢 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل میکرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. . 💢 نهم بهمن ماه سالروز مظلوم و استان سردار علیرضا نوری گرامیباد...🇮🇷 . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
💢 ماه فتح اله حیدری علی بن ابیطالب ویژه ۲۵ .🇮🇷 . ▪️ متولد ۱۳۴۳ آمل بود.هفده سالگی عازم جبهه ها شد.سال ۶۲ پاسدار شد و سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد.در پادگان شهید "بیگلو" اهواز به عنوان مسئول آموزش نظامی منصوب شد. مدتی هم جانشینی فرمانده گروهان یگان دریایی لشکر25کربلا را به عهده داشت.بارها مجروح شد.جراحت دستها، گردن، صورت، پیشانی و سر و گوشها که در اثر اصابت ترکش و موج انفجار پدید آمده، در صد جانبازی او را 30 در صد تعیین کرد.  . ▪️سال ۱۳۶۴ پسرش حسین بدنیا آمد.13 شهریور 1365 به جبهه اعزام شد و در یگان دریایی لشکر 25 کربلا مشغول به کار گردید. بعد از مدتی به عنوان فرمانده گردان علی ابن ابی طالب (یگان دریایی) منصوب شد.قبل از عملیات کربلای 5 به مرخصی آمد و به همسرش گفت : «مریم خدا خواست که حداقل بار دیگر بیایم شما را ببینم. چون امام زمان (عج) را در خواب دیدم و گفت : بروخانه که آخرین دیدار تو خواهد بود. مریم من از تو راضی هستم امیدوارم که خدا هم از تو راضی باشد.» . ▪️فتح اللّه حیدری در عملیات کربلای 5 شرکت جست و در ساعت 9 صبح روز جمعه ۱۱ بهمن سال 1365 به هنگام عزیمت برای شناسایی خطوط دشمن در عمق 1500 متری داخل خاک عراق مورد اصابت گلوله مستقیم تانک قرار گرفت و به شهادت رسید و هشت بعد پیکرش بازگشت.🌷 . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
47.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌨 برف بارید به روستامون علی اکبر، کجایی مادر؟ کاش سَردَت نَشَود دل نگرانم برگرد ..! . ❄️ #سوادکوه_روستای علی اکبر ولی نژاد ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
23.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽| 🎞 💠مداحی جانسوز؛ 🌹 مراسم وداع با پیکر مطهر شهدای آمل در عملیات والفجر۸_فاو 🗓 بهمن ۱۳۶۴ ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
🌹 شهدا ؛ برایمان دعا کنید دعایی که ما را نجات دهد در این شب ها از این قید و بندِ دنیا ... . 📷 ویژه ۲۵ در ماه و شب های در جبهه های ... . ╭┅───────────┅╮ ❥🌀@basijnewsir_amol 🌀❥ ╰┅───────────┅╯
▪️بچه های لشکر ۲۵ کربلا تو هفت تپه ، در زیر چادرها ساکن بودند.سال ۶۴ و ۶۵ هفت‌تپه بمباران‌های زیادی شد و بچه‌های زیادی به شهادت رسیده بودند ، از جمله سردار شهید حاج جعفر شیرسوار‌.حاج حسین بصیر برای گرفتن تسهیلات ساخت سنگر بتونی جهت ایمن ساختن به هر دری میزد و جواب نمی‌گرفت. . ▪️وقتی که از مسئولین وقت نا امید شد به فکر فروش مغازه خود افتاد و این تصمیم را گرفت که مغازه آلمینیوم سازی خود را برای جبهه بفروش بگذارد‌!!! فرشته بصیر فرزند حاج حسین تعریف میکرد : دم غروب بود که بابا اومد خونه.مادرم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود.بابا اومد پیشش و گفت آمنه راستش یه مسئله ای رو میخام باهات در میون بزارم ،مادرم گفت چی شده ؟ بابا گفت : بچه ها تو هفت تپه زیر چادر زندگی میکنن ، سر پناهی ندارن خیلی بهشون سخت میگذره ...میخام مغازه ام به فروش بزارم تا بتونیم با پولش سوله های بتنی خریداری کنیم ، شما مشکلی نداری ؟؟؟مامان گفت : راضیم به رضای خدا... . 🔖آری آن روز هم بودند مسئولین بی دردی که به فکر جیب و منافع خودشان بودند و در شهر پشت میز نشینی را برگزیده بودند ، اما آن طرف حاج حسین بصیر قائم مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا با هفت سال حضور در جبهه ها و شرکت در بیش از ۲۱ عملیات نه تنها از جانش ؛ بلکه از کل سرمایه و داراییش که یک مغازه در فریدونکنار بود گذشت ؛ تا بتواند با پولش سوله های بتنی سنگر رزمندگان را فراهم کند...او هم از مالش گذشت و هم از جانش.... . 🔹@basijnewsir_amol