تابستان بود. چند نفری رفته بوديم باغ. يك ساعت بعد، موقع برگشتن #ابراهيم آمد دنبالمان☺️.
كيسهي ميوهها🍎🍊🍒 را گرفت پشت سرش😂😑. انجير و گلابيهايے🍐🍈🍍 كه بين راه خريده بود و شسته بود تعارف كرد. گفتم «نه. اول شما بردارين🙂. بقيهاش رو بدين عقب.»
توي صندلے ولو شد. رو كرد به حسين آقا كه داشت رانندگے ميكرد و گفت «ميبينے، ميخواستم به خودمون بيشتر برسه😒. هميشه دست منو ميخونه😫.» و زد زير خنده😂
شهید ابراهیم همت
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣
@basijnewsir_azsh31
تابستان بود. چند نفری رفته بوديم باغ. يك ساعت بعد، موقع برگشتن #ابراهيم آمد دنبالمان☺️.
كيسهي ميوهها🍎🍊🍒 را گرفت پشت سرش😂😑. انجير و گلابيهايے🍐🍈🍍 كه بين راه خريده بود و شسته بود تعارف كرد. گفتم «نه. اول شما بردارين🙂. بقيهاش رو بدين عقب.»
توي صندلے ولو شد. رو كرد به حسين آقا كه داشت رانندگے ميكرد و گفت «ميبينے، ميخواستم به خودمون بيشتر برسه😒. هميشه دست منو ميخونه😫.» و زد زير خنده😂
شهید ابراهیم همت
#از_شهدا_بیاموزیم ❣️❣️
هدایت شده از السلام علیک یا امام رئوف
پس از شهادت #ابراهیم مازندگی خیلی سختی داشتیم😰
فرزندکوچکم بیمارشده بود
شبی دلم گرفت ونشستم با روح حاجی دعواکردن😠
گفتم:حاجی خودت رفتی به بهشتت رسیدی منو با این همه سختی تنها گذاشتی😒بچت داره
میمیره بیا بچتو ببین مرد
دیدم حاجی اومد تو اتاق نشستت و بچمو بغل کردوبعدگذاشت زمین ورفت
رفتم سمت بچه دیدم تبش قطع شده گفتم شاید داره میمیره و سردی کرده😭
فرداش بردم دکتر...
دکترگفت:خانوم این بچه که چیزیش نیست چرا آوردیش دکتر...😳
فهمیدم #ابراهیمم اومده...💔
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیم_همت
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
🔶آئین استقبال از پیکر مطهر شهید گمنام در شهر ایلخچی
🔷آئین استقبال از پیکر مطهر شهید گمنام با حضور مردم شهید پرور شهر ایلخچی برگزار شد.
------------------------------
🔶 #سپاه_ناحیه_اسکو
🔷 #حوزه_بدر_ایلخچی
------------------------------
✍خبرنگار افتخاری: #ابراهیم زاده
♨️@basijnewsir_azsh3
🌸تلاوت سوره #ابراهیم د قرآن کریم
( هر روز ان شاء الله با یک سوره از قرآن کریم همراه شما هستیم )
▪️این بار از آتش،
گلستان زخم می خورد
می سوخت #ابراهیم و
هاجر گریه می کرد.
─┅━━━━━━━━━┅─
#خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_شرقی
♨️ @basijnewsir_azsh31
#بسیج_نیوز