هدایت شده از هیئت رهروان حضرت زینب س
41.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•|🥀|•
#قسمت_دوم² 📽
هنوز کوچه به کوچه حکایت از مردیست
که دست بسته ی او عاشقانه میلرزید . . .
جــآن فاطِـمه عَلـــــے💔
#فاطمیه
#واحد_رسانه_هیئت_رهروان_حضرت_زینب (س)
|🔺@rahrovanzeynab |
|🔺@rahrovan_zeynab |
🕊🥀💐🌹💐🥀🕊
#حکایت_آن_روزها
#شانزدهم_آذرماه1332
#دانشگاه_تهران
به روایت
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#دکتر_مصطفی_چمران
#قسمت_دوم
هنگام حضور سربازان در دانشگاه و مقابل دانشکده فنی، دکتر سیاسی، - رئیس دانشگاه- مهندس خلیلی -رئیس دانشکده فنی- و دکتر عابدی -معاون وی- سعی کردند که با مذاکره نیروهای نظامی را از دانشکده فنی خارج کنند ولی توفیقی به دست نیاوردند و حتی دکتر سیاسی اظهار داشت که این جا سربازان جانباز هستند و از مقامات بالاتر دستور میگیرند و از این جهت من قادر نیستم کاری انجام دهم.
سربازان به دانشکدهها حمله کردند و بدیت ترتیب سه تن از دانشجویان به نامهای #مهدی_شریعت_رضوی، #احمد_قندچی و #مصطفی_بزرگنیا به #شهادت رسیدند و 27 نفر دیگر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند .
انتشار خبر واقعه 16آذر و #شهادت و مجروح شدن دانشجویان، بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند.
در مراسم برگزاری سومین روز مقتولین، دهها هزار تن از مردم تهران و شهرستان ها بر سر مزار #شهیدان در امام زاده عبدالله در شهر ری جلوگیری کنند، با شکست روبهرو شد و دانشجویان به عنوان اعتراض به جنایتهای دولت کودتا، مدت 15 روز از شرکت در کلاسهای درس خود داری نمودند .
حادثه 16 آذر 1332 به عنوان یک روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس همه ساله، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران مراسمی به یاد #شهیدان آن روز بر پا کردند تا آنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز 16آذر به عنوان #روز_دانشجو در تاریخ ایران گنجانده شد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐
#خاطرات_انقلاب
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_دوم
چون محل اداره آگاهی و راهنمایی و رانندگی در یک مکان و در مقابلی بود که در آن، سابق کار میکردم، آنها مرا به خوبی میشناختند و مرا به نام شاگرد حاج محمد میشناختند. یکی از درجهدارها به حاج محمد و حاجی کارنما که لوازم یدکی فروشی داشت و مرا به خوبی میشناخت، خبر داد.
از داخل اتاق صدای حاج محمد و حاجی کارنما را میشنیدم که به افسر آگاهی میگفتند: «این یک کارگر ساده و بدبخته. اصلاً این چیزها رو نمیدونه». و چند توهین هم به من کردند: «فرض کنید غلط کرده باشه. از روی نفهمیه!». با هر ترفندی بود، بعد نصف روز، قبل از اینکه مرا تحویل ساواک بدهند از آگاهی خارج کردند. با بدنی له شده، دستهایم را گرفتند تا توانستم از خیابان عبور کنم. ...
سه روز از شدت درد تکان نمیتوانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس میکردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر میکردم هرچه باید بشود، شد! این حادثه به نحوی در من اثر کرد که انگار مثل خالکوبی بود که در دوران بچگی، با برگ پودنه خال کوچکی پشت دستهای خود میکوبیدیم. با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شده بود.
💐 #بهمن_ماه🇮🇷
🌹 #ماه_خون_و_قیام🇮🇷
🌼 #ماه_پیروزی🇮🇷
🌺 #انقلاب_اسلامی🇮🇷