بسم الله
#معرفی_کتاب
📒 کتاب #سفر_به_قلعه_خورشید
✍ نویسنده: #رقیه_بابایی
📜 ناشر: #جمکران
📑 تعداد صفحات: ۱۵۲
👫 مناسب سن بالای ۱۲ سال
💯 این #رمان داستان پرفراز و نشیب بردهای است به نام #سحاب که آرزوی کاتب شدن را در سر دارد؛ او که قبلا تعریف هزاران کاتب نیشابوری را شنیده، حالا با آمدن کاروان حکومتی مامون که وظیفه انتقال امام رضا(ع) را دارد، از مدینه به سمت مرو پنهانی با آنها همراه میشود تا خودش را به نیشابور، شهر هزاران کاتب، برساند اما در مسیر سفر با اتفاقاتی روبرو میشود که مسیر زندگی اش را تغییر می دهد.
🏃♂ سحاب که پسربچه ای حدودا 10 ساله است در این سفر طولانی با همراهی کاروان امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو با رفتار، کردار و سیره عملی امام رضا از نزدیک آشنا شده و عاشق ایشان می شود.
همین عشق و محبت باعث میشود که برای به دست آوردن رضایت امام ، بیشتر مراقب رفتارش باشد.
نهایتا هم ، در یک مکالمه بین سحاب و ملازم امام، مخاطب در می یابد که امام زمان او هم همین قدر دوست داشتنی است و ما میتوانیم با اعمال خوبمان ایشان را خوشحال کنیم.
✅ در کل در ایجاد ارتباط عاطفی بین مخاطب و امام زمانش، بسیار موفق و از لحاظ داستانی هم به نسبت زیادی قوی بود.
👌 همچنین وقایع و #کرامات امام رضا در این سفر را هم به خوبی به تصویر می کشد...
#امام_رضا (ع) #نوجوان #رمان #رمان_مذهبی
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#کرامات
#شهدا_و_امام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#سید_حمید_میرافضلی
سید حمید از حُرهای انقلاب اسلامی است. همه از دستش عاصی شدهبودند. حتی لاتهـای محله هم از او حساب میبردنـد. شده بود بزنبهادر محله قطبآباد رفسنجان. هیچ کس از دست قلدریهایش در آسایش نبود.
بعد از شروع جنگ تحمیلی، پیکر غرق در خون برادر بزرگترش #شهید_سید_علیرضا را که در حیاط خانه دید، خیلی متحول شد.
فقط حرف بیبی(مادرش) کمی آرامش کرد: برادرت کشته نشده، #شهید شده. شما که عزیزتر از اولاد #امام_حسین_ع نیستید. همه شما باید #شهید شوید تا اسلام زنده بماند.
سید حمید هم به جبهه رفت. کفشهایش را بخشید و از آن به بعد، دیگر کسی او را در جبهه با کفش ندید!
میگفت: اینجا جایی است که خون #شهدایمان روی زمین ریخته.
شبها با پای برهنه در بیابان پر از خار و خاشاک راه میرفت و با اشک، استغفار میکرد. معروف شد به #سید_پابرهنه.
آنقدر از خودش لیاقت نشان داد که به فرماندهی گردان رسید. در یکی از عملیاتها، سه روز نخوابید و حتی غذایش را هم در حال راه رفتن میخورد.
سيد حميد دوبار مخفیانه به كربلا رفت. در عملیات خیبر، ترک موتور #حاج_ابراهیم_همت نشست. گلوله مستقیم دشمن، هر دوی آنها را به آرزویشان رساند و به #شهادت رسیدند.
#حاج_همت که نفر جلویی موتور بود، سر و دستش رفت و #شهید_میرافضلی هم پیشانی و پهلویش.
همانی شد که سید حمید میخواست؛ دلش میخواست به جدهاش، فاطمه زهرا(س) ملحق شود.
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام