eitaa logo
بصیر
343 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.2هزار ویدیو
400 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 مزیت نسبی و خودکفایی ✍ حسین‌عباسی‌فر ⭕️حتما این حرف را بارها شنیدید که همه‌ی کالاها را نباید تولید کرد و فقط برخی کالاهایی که در آنها داریم یا کالاهای استراتژیک را باید تولید کنیم و بقیه را وارد کنیم فلذا خودکفایی حرف غیرعلمی است و استقلال اقتصادی هم کلا حرف مزخرفی‌ست این را بخوانید اگر شما هم شنیدید در علم اقتصاد اصلی داریم به نام اصل مزیت نسبی. خلاصه این اصل این است که با در نظر گرفتن هزینه‌فرصت تولید یک کالا و مقایسه آن با تولید همزمان کالای دیگر به این نتیجه می‌رسیم که به جای تولید هر دو، یک کالا را تولید کنیم و دیگری را وارد کنیم. یکی از فرض‌های این اصل اشتغال کامل است مثلا اگر سیب‌زمینی و پرتقال تولید می‌کنیم بهتر است سیب‌زمینی بیشتری تولید کنیم برای صادرات و از محل سودش پرتقال را وارد کنیم! لازمه این قصه هم تجارت آزاد و بعبارتی جهانی‌سازی‌ست. لازمه تجارت آزاد هم تعامل با همه‌ی کشورهای دنیا از جمله کشورهای توسعه یافته است. حال بررسی کنیم این حرف تا چه حد درست است؟ ۱. شرایط اشتغال کامل. آیا در کشور ما اشتغال کامل داریم یا برعکس دچار بیکاری و رکود هستیم؟ ۲. آیا کشور ما توان تعامل با کشورهای دنیا را دارد؟ یعنی مثلا می‌تواند با آمریکا تعامل کند و دست از تمام اهداف سیاسی و ایدئولوژیکش بردارد؟ ۳. برفرض اینکه دو مورد اول یعنی اشتغال کامل و تعامل صددرصدی با دنیا ایجاد شد ببینیم آیا کشورهای صنعتی و ثروتمند دنیا که چنین شرایطی را دارند به این اصل پایبندند؟ پاسخ این پرسش را با طرح یک سوال می‌دهم: یک کالا نام ببرید که ژاپنی، آلمانی، چینی، فرانسوی، آمریکایی، انگلیسی آن نباشد؟ یعنی مثلا یک کالا نام ببرید که آلمان می‌تواند تولید کند و می‌گوید تولید نمی‌کنم و وارد می‌کنم. فقط و فقط یک کالا نام ببرید؟ این سوال را که از اقتصادخوانده‌ها می‌پرسید هنگ می‌کنند. و تازه متوجه می‌شوید چیزی به نام علم اقتصاد وجود ندارد و فقط است. تازه متوجه می‌شوید این شبه علم ابزار استعمار است و اقتصاددانان توجیه‌گران ظلم نظام سرمایه‌داری‌ست. در حقیقت دنیا به دو بخش تقسیم شده است. کشورهای سلطه‌گر که حق دارند تولید کنند و کشورهای سلطه‌پذیر که فقط باید مصرف‌کننده محصولات آنها باشند و منابعشان را مفت، در اختیار قرار دهند. و حالا برمی‌گردیم به دو پیش‌فرض اول و دوم. آیا در این شرایط و در چنین دنیایی که همه با هم ما را تحریم هم کرده‌اند میتوان حرف از تجارت آزاد و مزیت نسبی و جهانی‌سازی و تعامل با کشورهای سلطه‌گر زد یا باید قوی شد و با این شرایط ظالمانه جنگید؟ شرایطی که با انباشت ظلم تاریخی شکل گرفته؟ البته مغالطه‌گران لیبرال در اینگونه مواقع با مغالطه پهلوان پنبه وارد میدان می‌شوند و می‌گویند یعنی دور کشور دیوار بکشیم؟ در پاسخ به ایشان فقط باید لبخند زد و سعی کرد با نادیده‌گرفتن این دسته از افراد از زندگی لذت بیشتری برد 😍 وقتی می‌گوییم و و دقیقا از کسانی حرف می‌زنیم که با همین شبه‌علم‌اقتصادها pseudo economic science و بدون نگاه به واقعیت بیرونی دنیا و با خواندن چند کتاب و مقاله و قدری آمار و ریاضی سطحی در سی سال گذشته برای کشور تصمیم گرفتند همین‌ها در سند پروژه استنفورد ۲۰۴۰ نوشته‌اند که مسئولین ایرانی حتی در مورد مساله حیاتی محصولات کشاورزی نباید حتی واژه "خودکفایی" را به کار ببرند. استقلال که مهمترین شعار و آرمان انقلاب است برای اینها یک ضدارزش به حساب می‌آید و برخلاف امامین انقلاب هیچگاه حرفی از استقلال نمی‌زنند
🔴 چرا اساتید اقتصاد، تبعات نظریات‌شان را نمی‌پذیرند؟ 🔻اخیراً بیانیه‌ای با عنوان بیانیه ۵ اقتصاددان کشور درباره ریشه اعتراضات اخیر، منتشر شده است. 🔹مخاطب مجازی دنبال تحقیق، پژوهش و تحلیل دقیق اخبار و اتفاقات نیست. تیتروار به اخبار نگاه می‌کند و می‌گذرد: "بیانیه ۵ اقتصاددان کشور درباره ‎ اعتراضات اخیر". 🔸جوانان و مردم ناراضی از وضعیت موجود، با دیدن این تیتر به وجد می‌آیند. صدای به‌به و چه‌چه بلند می‌شود که ببینید اساتید دانشگاه کشور سال‌هاست که چه می‌گویند و متاسفانه کسی به آنان گوش نمی‌دهد و ای وای! 🔹اما آنانکه اهل تامل و تحلیلند، کمی درنگ می‌کنند. اول به اسامی نگاه می‌کنند: مسعود نیلی، محمد طبیبیان، موسی غنی نژاد، محمد مهدی بهکیش و حسن درگاهی. این‌ها چه کسانی‌اند؟ نظریات‌شان چیست؟ طرح و برنامه‌شان چیست؟ آیا مسئولیت هم داشته‌اند؟ و ... . 1⃣ اول، ‎: استاد دانشگاه صنعتی شریف، مشاور رئیس جمهور روحانی در امور اقتصادی، دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی کشور، معاونت سازمان برنامه و بودجه در زمان هاشمی را در کارنامه دارد. 2⃣ دوم، ‎: استاد سابق دانشگاه صنعتی اصفهان،رئیس دفتر کلان سازمان برنامه و بودجه از سال۶۰ تا ۶۲، معاون اقتصادی سازمان برنامه از ۷۰ تا ۷۴، تهیه برنامه دوم پنج‌ساله توسعه کشور، رئیس موسسه عالی بانکداری کشور از ۸۲تا۸۵ و از مدافعان اقتصاد بازار آزاد. سالها استراتژیست فعال در دولت. 3⃣ سوم، ‎: استاد دانشگاه صنعت نفت، دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف، از مدافعان سخت اقتصاد لیبرال و بازار آزاد، نظریات وی نیز در مراکز تصمیم‌گیری اقتصاد کشور خاصه اتاق بازرگانی ایران استفاده می‌شود. 4⃣ چهارم، ‎: سالها استاد دانشگاه علامه طباطبایی بوده، رئیس اتاق ایران-ایتالیا، دبیر کمیته اتاق بازرگانی بین‌المللی ایران و رئیس شورای روسای اتاق بازرگانی ایران و ایتالیا در کارنامه وی وجود دارد. وی هم جزو حامیان جدی اقتصاد بازار آزاد است. 5⃣ پنجم، ‎: از اساتید دانشگاه شهید بهشتی، استاد مدعو دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف. از سوابق وی می‌توان به مشارکت فعال در تدوین و تنظیم برنامه‌های پنج ساله اول و سوم توسعه اقتصادی کشور و عضو کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی امور اقتصادی کشور در دوره روحانی. 🔹این اساتید محترم، طی سه‌چهار دهه اخیر، اولاً که کرسی‌های علم اقتصاد در دانشگاه‌ها را که انحصاری در اختیار داشتند و به طیف‌های علمی مخالف اجازه تنفس نمی‌دادند؛ ثانیاً خودشان در مصادر مراکز اقتصادی کشور حضور داشتند، یا هم دوستان و همکاران همسو و یا شاگردان‌شان! همواره در دولت‌ها خصوصاً سه دولت سازندگی، اصلاحات واعتدال بعنوان استراتژیست حضور فعالانه داشتند و نظرات اقتصاد لیبرال آنها سرلوحه کار دولت‌ها بوده است! 🔸در بیانیه اخیرشان به وضعیت ضعیف اقتصاد کشور در دهه ۹۰ پرداخته و ریشه اعتراضات اخیر را نیز این نارضایتی‌ها می‌دانند که البته حرف کاملاً درستی است. اما سوال این است که چه کسی باید امروز پاسخگو باشد؟ چه کسانی امروز در محضر ملت شریف ایران باید عذرخواهی کرده و از نظرات خود بازگردند؟ 🔹آنان پاسخ دهند: نظریات اقتصاد لیبرال آنها که در سه دهه اخیر مانیفست برنامه‌ریزی اقتصاد کشور بوده؛ خود و همکاران و شاگردان‌شان نیز در مصادر امور بودند و ماشین اقتصاد کشور را به لبه پرتگاه بردند، حالا چرا تبعات کار خود را نمی‌پذیرند؟ 🔸 واما... چرا دولتمردان عبرت نمی‌گیرند؟!! چرا در دولت انقلابی هم هنوز نظریات و تئوری‌های مبنای سیاستگذاری‌ها قرار گرفته است که در سیاست‌های چندماه اخیر به وضوح مشهود بوده؟(این اعتراف در بیانیه چندماه پیش سازمان برنامه بودجه آمده) آیا نمی‌بینید نتیجه این نظریات را؟ و آیا فکر می‌کنید تبعات این نظریات به پایان رسیده؟