#شعر
#روضه
«آتش در خانه»
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که میدید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم)
مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد
ایتا
eitaa.com/basir_v
زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام
پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام
#شعر (تک بیتی):
کنار جسم تو باید به داد من برسند
تو این همه شدهای من هنوز یک نفرم
#شعر
✅ یا ابا محمد یا حسن ابن علی ...
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن
گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن
نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت
ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن
بعد از این خوب تر است جای صفاتی مثل
سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن
زائری در وسط صحن غریب الغربا
دید تا گنبد زیبای حرم، گفت حسن...
تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم
چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن
قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن
ایتا
eitaa.com/basir_v
بصیر| علی اکبر وحیدی
#سخنرانی جلسه دهم: تفسیر « اعلموا ان الله شدید العقاب » تربت حیدریه مسجد جامع ۱۴۰۳/۱/۱۵
#شعر
#روضه
ته گودال فقط پیکر تومانده و من
همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند
پاره های بدن بی سر تو مانده ومن
بوسه باید به روی گونه نشیند اما
چاره ای نیست رگ حنجر تو مانده و من
تو و عباس که رفتید....از آن روز به بعد
زخمهای بدن دختر تو مانده و من
باورم نیست که تنها به سفر خواهم رفت
همه دلخوشی ام باور تو مانده و من
ایتا
eitaa.com/basir_v
#شعر
#مناجات
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
✅ سفره دارد جمع میگردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
✅ دیگر از این توبهها دارم خجالت میکشم
یا رب این شرمندهی غرق خطا را عفو کن
✅ بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
✅ دستِ خالی آمدم، با دستِ خالی میروم
یا کریم! این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
✅ پیش مردم آبروی بندهات را حفظ کن
خوب و بد، درهم بخر، ای یار! ما را عفو کن
✅ جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطنهای علی موسی الرضا را عفو کن
✅ من گنهکار و تویی غفار، یا ربّ الحسین
جان اربابم بیا این بندهها را عفو کن
✅ بودهام این روزها مصداق فَابک للحُسین
گریهکنهای غم کرببلا را عفو کن
✅ جان آنکه دست و پا میزد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کردهی بی ادعا را عفو کن
✍️ #وحید_محمدی
ایتا
eitaa.com/basir_v
#روضه
#شعر
شب جمعه
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
گوید بنی یا بنی یا بنی
برخیز آمد مادرت زهرا بنی
دیدم خودم در عصر عاشورا بنی
افتاده بودی زیر دست و پا بنی
من بی وضو موی تورا شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
از تشنگی، لب های عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد
راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را میشکستند
ایتا
eitaa.com/basir_v
مقایسه امام حسن و امام حسین علیهم السلام:
#شعر بسیار زیبا برای #روضه :
در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین
کودک تشنهی شیرین سخنی داشت حسین
کاش مانند برادر حرمی داشت حسن
کاش مانند برادر کفنی داشت حسین
هر دو نورند و تفاوت سر همسر دارند
بد زنی داشت حسن، شیرزنی داشت حسین
سر به زانوی برادر، حسن آخر جان داد
کاش بالای سر خود حسنی داشت حسین
پسر مادر آب است که از فرط عطش
خشکتر از لب صحرا دهنی داشت حسین
دید خواهر تن عریان برادر را گفت:
خواست میدان برود پیروهنی داشت حسین
نعلها سخت روی سینهی او کوبیدند
ته گودال خودش سینهزنی داشت حسین
ساربان زود خودش را ته گودال رساند
یادش آمد که عقیق یمنی داشت حسین
ایتا
eitaa.com/basir_v
#شعر
✅ یا ابا محمد یا حسن ابن علی ...
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن
گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن
نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت
ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن
بعد از این خوب تر است جای صفاتی مثل
سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن
زائری در وسط صحن غریب الغربا
دید تا گنبد زیبای حرم، گفت حسن...
تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم
چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن
قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن
ایتا
eitaa.com/basir_v
#شعر
#روضه امام رضا علیه السلام با گریزی به روضه فاطمه زهرا سلام الله علیها و روضه اباعبدالله الحسین علیه السلام
تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد
شبیهِ مادر خود بین کوچه ها افتاد
چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود
کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد
شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی
به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد
عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید
براش روضه ی کوچه چه خوب جا افتاد
میانِ حجره ی در بسته دست و پا می زد
چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد
کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد
به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد
میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد
به ضربِ نیزه ی او شاه ،از صدا افتاد
کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید
محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد
به اسب ها همگی نعل تازه کوبیدند
به این دلیل بدن بین ِ بوریا افتاد
میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند
سرِ بریده ی آقا ز نیزه ها افتاد
ایتا
eitaa.com/basir_v
#شعر
#روضه
«وفات شهادت گونه حضرت #معصومه_سلام_الله_علیها»
زبان حال حضرت معصومه سلام الله علیها:
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
بنویسید سری بر سر نی جا می کرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد
(علی اکبر لطیفیان)
ایتا
eitaa.com/basir_v
14.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعر
#امام_رضا_علیه_السلام
پیوسته دست بر سر زوار میکشی
تو کیستی که ناز گنهکار میکشی
ای ولی نعمتم امام رضا
عزت و شوکتم امام رضا
در میان تمام اهل البیت
با شما راحتم امام رضا
بصیر
https://eitaa.com/basir_v
#شعر
#روضه
گر نگاهی به ما کند زهرا
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا
https://eitaa.com/basir_v