حاج اسمعیل همراه با دوستان خود در میدان ترهبار شوش که آن روزها پاتوقی برای لوطیها و با مرامهای شهر بود همداستان شدند و زمینی را در محله ای از تهران خریداری کردند و حدود ۳۰۰ خانه دو اتاقه را در آن ساختند و زنهایی را که به دلیل مشکلات اقتصادی، آلودهشده بودند را شناسایی کرده و به ارشاد و هدایت آنها پرداختند. به این منوال که گروهی میرفتند زنهایی را که به دلیل فقر یا نداشتن همسر دچار بحران مالی شده و تدریجاً به فساد کشیده شده بودند، شناسایی میکردند و به دست چند خانم متدین میسپردند تا آنها را نصیحت و ارشاد کنند و از آلودگی توبه دهند
مبارزه با بهاییت
اسمعیل رضایی همه سرمایهای که با کمک همپیمانهایش اندوخته بود ،روبهروی شرکت "پپسی کولا" معروف به "زمزم" که محل تجمع و تبلیغ « بهائیان» بود مسجدی به نام مسجد صاحبالزمان (ع) بسازد تا از تبلیغ این فرقه جلوگیری کنند. از حاج اسمعیل در روزهای آخر حیات نقل کردهاند که: «گیرم که سی سال دیگر هم در این جهان زیستم، دیگر از کجا چنین مرگ پرافتخاری را پیدا کنم »؟
حاج اسمعیل در سن 38 سالگی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و ایجاد بلوا و تحریک اهالی به جنگ و قتال علیه سلطنت پهلوی اعدام شد. وقتی عکاس میرود که از طیب حاج رضایی و اسمعیل رضایی عکس بگیرد حاج اسمعیل رضایی رو به آنها میگوید: «ای عکاسها، عکس ما را بگیرید، اینها سند روسفیدی ما در روز قیامت خواهد بود.»
#ایران #شهید #مبارزه_با_بهائیت #مردان_پولادین