eitaa logo
راه روشن
87 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
222 فایل
دنـــبال نـور 💫کــــه بـاشــــی آن قـــــدر صـــیقــل مـــی‌خوری تــا انـــعــکـاس نــــــور بــاشــی و بــعـد خــود، نـــور مـــی‌شوی
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با حضور در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) با اسلامی دیدار کردند. 🔺️ امسال این دیدار طبق ضوابط و آئین‌نامه‌های ستاد مقابله با کرونا و با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در محل حسینیه امام خمینی برگزار شد. ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از  شهید کمالی
🔰عکس نوشت|‌تصاویر تاریخی قابل تأمل! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @basirat_fa 🇮🇷 www.basirat.ir
هدایت شده از  شهید کمالی
🚨 ماجرای عجیب که در سیل پرتاب کردند! 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند در ایرانشهر پس از پایان نماز دیدم سیل، شهر را فراگرفته و آب بالا آمده، تا جایی که به ایوان مسجد هم ـ که نیم متر از سطح زمین بلندتر بود- رسیده بود. با صدای بلند از مردم خواستم با این حادثه مقابله کنند. ابتدا گفتم فرشهای مسجد را جمع کنند و در جای بلندی بگذارند تا آب آن را از بین نبرد. بعد، از مردم خواستم احتیاطات لازم را برای حفاظت از کودکان و زنان به عمل آورند. جریان سیل دو سه ساعت ادامه یافت و در این مدت ما صدای آوار خانه‌ها را یکی پس از دیگری می‌شنیدیم. حتی ترسیدم مسجد نیز خراب شود. همه چیز وحشتناک بود. تاریکی ناشی از قطع برق، سیل خروشان و بی‌امان، خراب شدن خانه‌ها و فریاد کمک‌خواهی مردم. در چنین حالت بحرانی و وحشتناکی، ذهن انسان فعال می‌شود و به دنبال هر وسیله‌ای برای مقابله با وضع موجود می‌گردد. قبلاً این مطلب را شنیده بودم که برای رفع چنین خطر فراگیر گریزناپذیری می‌توان به تربت سیدالشهداء(علیه السلام) ـ به اذن خدای متعال ـ توسل جست. قطعه‌ای از تربت که خدا به برکت وجود ریحانه‌ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بدان شرافت بخشیده، در جیب داشتم. آن را از جیب بیرون آوردم، به خدا توکل کردم و آن را در میان امواج پرتلاطم سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به لطف و فضل خدا سیل بند آمد. 📙 کتاب "خون دلی که لعل شد"
🚨 گاهی شام برای خوردن نداشتیم! 💠 : ⭕️ ما نان گندم نمی‌توانستیم بخوریم، نان جو گندم می‌خوردیم، چون نان گندم گران‌تر بود. البته یک دانه نان گندم می‌خریدیم برای فقط ولی ما نان جو گندم می‌خوردیم، گاهی هم نان جو. وضعمان خیلی خوب نبود و شب‌هایی اتفاق می‌افتاد در منزل ما که شام نبود. مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام می‌شد، برای ما شام تهیه می‌کرد. آن شام هم که تهیه می‌شد و با زحمت تهیه می‌شد، نان و کشمشی بود. آن وقت‌ها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانواده‌مان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگی‌مان خیلی به سختی می‌گذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که این‌ها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفش‌ها را می شکافیم، اندازه می‌کنیم و برایش بند می‌گذاریم. یک عالمه شدیم که کفش‌هایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفش‌های دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چاره‌ای نداشتیم. 📗 برگرفته از کتاب ۱۳۱۸، خاطرات خودگفته‌ی رهبر انقلاب
🚨 درخواست عجیب مادر شهیدان فاطمی از 💠حجت‌الاسلام سید‌ حسین مومن می‌گوید: به مادر شهیدان فاطمی خبردادند که یک نماینده از بیت رهبری به منزل شما می‌آید، حاجیه خانم روی ویلچر نشسته بود، تا در باز شد دید مقام معظم رهبری وارد خانه شد، حاجیه خانم با پاهایی که قوّت ندارد چندبار از روی ویلچر به احترام آقا می‌خواست بلند شود که حضرت آقا به دختر حاجیه خانم فرمودند: به حاجیه خانم بگویید بنشینند و بلند نشوند. این مادر شهید به رهبر انقلاب گفت: حضرت آقا! میشه یک خواهش بکنم چند لحظه بایستید و من با ویلچر دور شما بگردم؟ ایشان چندین بار دور آقا گشت و زیر لب زمزمه می‌کرد، الهی درد و بلای شما به ما بخورد. در این دیدار رهبر انقلاب فرمودند اگر کار خاصی دارید بفرمایید، عرض کرد، نه آقا کار خاصی نیست، فقط یک خواهشی دارم آن هم اینکه دوست دارم چهلمین امضا در من امضاء شما باشد! ایشان با افتخار قبول کردند و در کفن مادران شهیدان فاطمی نوشتند: باسمه تعالی اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا سید علی حسینی خامنه‌ای 🔻 از اون روز هرکس ملاقات حاجیه خانم می‌رفت این کفن رو نشان می‌داد و با افتخار اظهار می‌کرد که این کفن را آقایم امضا کرده است.
🚨 سخنان جالب همسر رهبر انقلاب 💠 سالهاست كه ما اشیای را به خانه‌مان راه نداده‌ایم. زیبایی خوب است اما نباید خودمان را درگیر زندگی تجملاتی بكنیم. ما در خانه‌مان به معنای متداول آن، فرشها و پرده‌های قیمتی، مبلمان و غیره نداریم. سالها پیش خودمان را از این چیزها رها كرده‌ایم، والدین آقای خامنه‌ای در این رابطه سرمشق ما بوده‌اند و مادر ایشان چنین تجملاتی را مورد انتقاد قرار می‌دادند و من نیز همین عقیده را دارم. همیشه به فرزندانمان توصیه می‌كنم كه آنها هم باید در رفتار شخصی‌شان این گونه باشند. زیرا اشیای غیر ضروری می‌باشد. 🌐 مصاحبه با ، مجله‌ی خانوادگی محجوبه، سال ۱۳۷۲