#خاطره
عکس حاج قاسم را استوری کرده بودم با این متن :
چه زود فراموش کردند کسانی که
دیروز در تشییع پیکر پاک سردار دلها
فریاد «من یک سلیمانی هستم» سر می دادند،
امروز می گویند:
*«رای نمی دهم»!!!!!!*
بنده خدایی آمد خصوصی و نوشت :
رای نمیدن چون حق دارن چون گشنه هستن چون بیکاری ها زیاد شده رای نمیدن چون بدبختی هزار برابر شده وگرنه شهید ها که احترام خودشون رو دارن
نوشتم :
سلام عزیز
رای ندادن هم گشنگی ها و گرفتاری ها را بر طرف نمیکنه بلکه جا برای تقلب خائنین باز میشه و یک شخص ناکارآمد و مغرض دیگه میاد بالا... اون موقع هست که معنی گشنگی واقعی آشکار میشه.
رای ندادن چاره ی کار نیست.
انتخاب درست چاره ی کار است.
نوشت :
بخوای حساب کنی همه به فکر خودشون هستن
من که دیگه واقعا نمیکشم از این زندگی و گرونی😔
نوشتم:
هر کس واقعاً به فکر خودش هست
باید به فکر کشور باشه چون داخل کشور زندگی می کنه.
و نجات فرد بسته به نجات کشور است...
برای بدتر نشدنش ناگزیریم که چاره ای بیندیشیم.
رای ندادن یعنی پیروزی دوباره ی اصلاح طلبان.
یعنی پیروزی دوباره ی دولت ناکارآمد .
یعنی گشنگی بیشتر و بیشتر...
نوشت : میدونید که چی میگم
امیدوارم درک کنید
نوشتم : درک میکنم چون خودمم یکی از همین مردمم.... اما امیدوارم
تمام جوانهای افسرده...
تمام گشنه ها...
تمام ناامیدها...
درک کنند که کشور در خطر است
چهار سال پیش هم رهبر معظم انقلاب گفتند که کشور در خطر است
اما خیلی ها گوش ندادند و رای دادند به کسی که مورد تأیید دشمن بود.
حالا باید یکی باشه که اییییییینهمه خرابکاری های موجود را پاک کنه....
نوشت: به هیشکی رای نمیدم
نوشتم: احترام به شهدا یعنی ادامه دادن راه شهدا
من رای می دهم چون شهدا اگر بودند رای میدادند،
اون هم با انتخاب صحیح...
من رای می دهم چون حاج قاسم اگر بود رای میداد...
اون هم به کاندید انقلابی...
نوشت: کاشکی نیم در صد احترام میذاشتن واسه شهدا وقتی به جایی رسیدن.
داریم طعم جهنم رو همین دنیا میچشیم
وقتی یه نفر به فکر ایران نیست پس من چرا به فکر باشم
این دولت هم قول های دروغین زیادی داد
همه چی برعکسش انجام داد
آخرم گفت من خبر نداشتم.
نوشتم: خودش هم دروغین بود
مردمی که بهش رای دادند تشخیص ندادند.
چون به خط رهبر نگاه نکردند.
نوشت :مردم همه به فکر خودشونن...
نوشتم:
هرکسی به فکر خودش باشه
خونه اش را خیلی دوست داره
نمیذاره سقف خونه اش چکه کنه
نمیذاره کسی به خونه اش آسیبی بزنه... شیشه اش را بشکنه....
رای ندادن یعنی سوراخ کردن کشتی ای که بر آن سوار هستیم...
رای ندادن یعنی سوراخ کردن سقف خانه ای که در آن زندگی می کنیم...
رای ندادن یعنی تسلیم شدن به دشمن و خائنین به ملت ...
نوشت:
کی رأی میدن؟
نوشتم: ٢٨خرداد
نوشت : اها
ممنون...
براش استیکر : «تمام خیر و خوبی ها را برایت آرزومندم » فرستادم...
الحمدلله رب العالمین
خاطرات یک آمر
@basirat283
🍃 #خاطره | حق ندارم به خانم امر کنم
🔸زهرا مصطفوی روایت میکند: من ندیدم در طول زندگی، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها میدیدم که خانم میآمدند و کنار آقا مینشستند، ولی امام خودشان بلند میشدند و در را میبستند و حتی وقتی پا میشدند به من هم نمیگفتند که در را ببندم. یک روزی من به آقا گفتم خانم که داخل اتاق میآیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را نمیخواستند.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۸
#سبک_زندگی_اسلامی
#به_سبک_امام
#زن_زندگی_آزادی
@basirat283
#خاطره ای از شهيـدی كه
با خدا نقد معامله كرد
#شهید_محمودرضا_استادنظری...🌷🕊
✍ او و برادرش که دو برادر دو قلو بودند، در
خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده بودند، پدرشان می خواست که آن ها را در زمان جنگ به سوئد
بفرستد ولی آن ها از دست پدر خود فرار کردند و به جبهه آمدند. یکی از آنها در یکی از
عملیات ها زخمی شد و محمودرضا در دسته یک گردان حمزه لشکر 27 محمد رسول الله
بود که شهید شد.
این بچه 16 ساله در #وصیتنامه خود نوشته بود:
«خدایا شیطون با آدم نقد معامله میکنه
میگه تو گناه کن و من همین الان مزدش رو بهت میچشونم ولی تو نسیه معامله می
کنی. میگی الان گناه نکن و پاداشش رو بعداً بهت میدم. خدایا بیا و این دفعه با من نقد
معامله کن.»
که البته این اتفاق هم افتاد و در عملیات بعدی شـهیـد شد.
خاطره از حمید داودآبادی
@basirat283