محمد سرور اخلاقی:
📚 حکایات و سخنان زیبا 📚:
💠⚜🔹⚜💠⚜👳⚜💠⚜🔹⚜💠
#تاجر_متوكل
در زمان پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله و سلم مردی هميشه متوكل به خدا بود و برای تجارت از شام به مدينه می آمد. روزی در راه دزد شامی سوار بر اسب، بر سر راه او آمد و شمشير به قصد كشتن او كشيد.
تاجر گفت: ای سارق اگر مقصود تو مال من است، بيا بگير و از قتل من درگذر.
سارق گفت: قتل تو لازم است، اگر ترا نكشم مرا به حكومت معرفی می كنی.
تاجر گفت: پس مرا مهلت بده تا دو ركعت نماز بخوانم؛ سارق او را امان داد تا نماز بخواند. مشغول نماز شد و دست به دعا بلند كرد و گفت: بار خدايا از پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم تو شنيدم هر كس توكل كند و ذكر نام تو نمايد در امان باشد، من در اين صحرا ناصری ندارم و به كرم تو اميدوارم.
•✾📚 @dastanhayeziba📚✾•
چون اين كلمات بر زبان جاری ساخت و به دريای صفت توكل خويش را انداخت، ديد سواری بر اسب سفيدی نمودار شد، و سارق با او درگير شد.
آن سوار به يك ضربه او را كشت و به نزد تاجر آمد و گفت: ای متوكل، دشمن خدا را كشتم و خدا تو را از دست او خلاص نمود.
تاجر گفت: تو كيستی كه در اين صحرا به داد من غريب رسيدی؟
گفت: من توكل توام كه خدا مرا به صورت ملكی در آورده و در آسمان بودم كه جبرئيل به من ندا داد: كه صاحب خود را در زمين درياب و دشمن او را هلاك نما.
الان آمدم و دشمن تو را هلاك كردم، پس غايب شد.
تاجر به سجده افتاد و خدای را شكر كرد و به فرمايش پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم در باب توكل اعتقاد بيشتری پيدا كرد. پس تاجر به مدينه آمد و خدمت پيامبر صلی الله عليه و آله رسيد و آن واقعه را نقل كرد، و حضرت تصديق فرمود.
👌آری توكل انسان را به اوج سعادت می رساند و درجه متوكل درجه انبياء و اولياء و صلحاء و شهداء است.
📗 #خزينه_الجواهر، ص 679
✍ حاج شیخ علی اكبر نهاوندی
•┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
@dastanhayeziba
💐حکایات و سخنان زیبا:
🔴 اهمیت پوشاندن عیب دیگران و حفظ آبرویشان در اسلام!
✳️ روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم با جمعي از اصحاب خود نشسته بودند.
ناگهان شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد:
♦️يا رسولالله در فلان خانه مردي و زني به فساد مشغولند.
🌺پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسي كنم و آنها را بخواهم ببينم مطلب چيست؟
🍀چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، اما پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي (عليهالسلام) فرمود:
🌷«يا علي تو برو و ببين اين ماجرا كه ميگويند راست است يا نه»
🌟اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) آمد تا رسيد به در خانه، آنگاه چشمان خود را بست و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتي كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد.
🌹 چون خدمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد:
يا رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولي هيچ كس را آنجا نديدم.
🌸پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه علي (عليهالسلام) نميخواهد آن دو را رسوا نمايد
لذا فرمود:
🌹يا علي تو جوانمرد این امتی..🌹
?♻️🔅♻️🔅♻️🔅♻️🔅♻️🔅
📒 وسائل الشیعه،ج12،ص129
@dastanhayeziba
محمد سرور اخلاقی:
📚 حکایات و سخنان زیبا 📚:
💠🔸😁🔸💠🔹😡🔹💠🔸😁🔸💠
هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود
از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند
سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند
هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار
بهلول گرفت : اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت این دومین دیوانه هست
عیسی با حالتی عصبی فریاد زد : وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی ؟
بهلول خندید و گفت : صاحب اربده سومین دیوانه هست
هارون از کوره در رفت و فریاد زد :
این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد
بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت : تو هم چهارمی هست هارون !
•┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
@dastanhayeziba
📚 حکایات و سخنان زیبا 📚:
💠⚜🔹⚜💠⚜🔸⚜💠⚜🔹⚜💠
#مدح_امام_علی_علیهالسلام
وقتى عُمر از على عليه السلام مى گويد!
ابووائل نقل مى كند
روزى همراه عمربن خطاب بودم
عُمر برگشت ترسناك به عقب نگاه كرد.
گفتم :
چرا ترسيدى ؟
گفت :
واى بر تو! مگر شير درنده ، انسان بخشنده ، شكافنده صفوف شجاعان و كوبنده طغيان گران و ستم پيشگان را نمى بينى ؟
گفتم :
- او على بن ابى طالب است .
گفت :
- شما او را به خوبى نشناخته اى ! نزديك بيا از شجاعت و قهرمانى على براى تو بگويم ، نزديك رفتم ،
گفت :
- در جنگ احد، با پيامبر پيمان بستيم كه فرار نكنيم و هر كس از ما فرار كند، او گمراه است و هر كدام از ما ك