🇮🇷
📝 اگر بهعقب برگردیم و حکومتهای مختلف ایران رو بررسی کنیم، متوجه میشیم این دشمنی حتی وقتی #آخوندها سر کار نبودن هم وجود داشته
🍃🌹🍃
🔻میگی نه؟؟ بیاین چند نمونه تاریخی رو بررسی کنیم:
1⃣ برمیگردیم ۷۰ سال پیش: وقتی دکتر #مصدق میخواست #نفت ایران رو از چنگ خارجیها دربیاره آمریکاییها سرنگونش کردن، دکتر مصدق روحانی و #آخوند بود؟ نه 🤷♂
2⃣ بیاین بریم به ۸۰ سال پیش: روزی که « انگلیسیها و روسها » در جریان #جنگ_جهانی به ایران حمله کردن و هزار مصیبت سر ملت ما آوردن، #رضاخان حکومت میکرد.
اون زمان هم یه #آیتالله سرکار نبود!
3⃣ نظرتونه بریم به ۸۵ سال پیش؟؟ وقتی آمریکاییها خاک #تخت_جمشید رو زیر و رو کردن و بیش از سی هزار قطعه عتیقهی باستانی مون رو بهراحتی آبخوردن به کشورشون بردن.
🔸اون روز هم #رضاخان حکومت میکرد، نه یه #عالم_دینی.
4⃣ با ماشین زمان بریم به ۱۰۰ سال پیش: اون روزی که انگلیسیها #قحطی_بزرگ رو در ایران راه انداختن و حدود 9 میلیون ایرانی رو به سینهی قبرستون فرستادن. اون روزها از تلخترین روزهای تاریخ مردم مظلوم ایرانه که به #هلوکاست_ایران هم معروفه اتفاقا یه فیلم هم به اسم « یتیم خانه ایران» درموردش ساخته شده
🔹اون موقع #احمدشاه از سلسلۀ قاجار بر ایران حکومت میکرد. احمدشاه که #روحانی نبود، بود؟ 🤷♂
5⃣ بریم عقب تر؟ ۱۶۰ سال پیش چطوره؟
🔸بریم ببینیم اون موقع چه خبر بوده: انگلیسیها «پاکستان و افغانستان» رو از ایران جدا کردن. مملکت رو #ناصرالدینشاه قاجار اداره میکرد. اون زمان هم #آخوندها سر کار نبودن🤷♂
🔺 اگر بخوایم همینطور عقب بریم، باز هم حوادث زیادی هست که نشون میده نوع حکومت ایران مهم نیست، اونها هروقت و هر طور بتونن به ما ضربه بزنن، میزنن 😏
✅ ما درگیر یک جنگ چند هزار ساله ایم
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
@basirat65
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
📝حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍مورخین تاریخ ایران می نویسند که #ناصرالدینشاه در بازدید از #اصفهان با کالسکه سلطنتی از «میدان کهنه» عبور میکرد که چشمش به ذغال فروشی اُفتاد!
مرد ذغال فروش تنها یک شلوار پاره پاره به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال ها بود و به همین علت گرد ذغال آغشته شده با عرق بدن عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود!
🔹ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت:
«جهنم بودهای؟»
ذغال فروش گفت:
«بله قربان!»
شاه پرسید :
«چه کسی را در جهنم دیدی؟»
ذغال فروش حاضر جواب پاسخ داد: «تمام افرادی که اینک در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم!»
🔸شاه بعد از مکث کوتاهی گفت:
«مرا چه! مرا آنجا ندیدی؟»
ذغال فروش پیش خود فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیده ام حق مطلب را ادا نکرده است،
پس در اقدامی زیرکانه پاسخ داد:
«قبله عالم، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!