🔰 قسمت سوم: "اسحاق و یعقوب؛ ریشههایی که تاریخ را به لرزه انداختند"
🌿 اسحاق ، پسر ابراهیم (ع)، در زمانی به دنیا اومد که ابراهیم و ساره دیگه امیدی به بچهدار شدن نداشتن. خداوند که همیشه برنامههای خاص خودش رو داره، به اونها در پیری بشارت داد که پسری خواهند داشت که پیامبری از صالحان خواهد بود. خداوند در قرآن به این بشارت افتخار کرده و فرموده: "و به ابراهیم بشارت دادیم که اسحاق پیامبری از صالحان خواهد بود." (صافات: ۱۱۲)
در زمانی که اسحاق (ع) به دنیا اومد، کنعان هنوز منطقهای نیمهمتمدن بود، در حالی که در نقاط دیگه دنیا، تمدنهای بزرگی شکل گرفته بودن. در غرب تمدن مصر باستان و در شرق، در منطقه بینالنهرین، تمدنهای بزرگی مثل سومر، بابل و آشور در حال رشد و توسعه بودن. اما خداوند برنامهای خاص برای سرزمین کنعان داشت، چراکه قرار بود نسل پیامبران بزرگ از اینجا آغاز بشه؛ دیگه کار خداست😇
وقتی اسحاق به سن بلوغ رسید، با رِفقه (رِبکا)، زنی از خاندان ابراهیم، ازدواج کرد و خداوند به او دو پسر داد: عیسو و یعقوب (ع). عیسو از همون اول شیفته طبیعت و شکار بود؛ انگار عاشق زندگی تو دل دشت و بیابون بود. ولی یعقوب (ع) اهل فکر و اندیشه بود و همیشه دلبسته به عبادت و خلوت با خداوند. خدا هم نبوت رو به یعقوب سپرد و او رو بهعنوان ادامهدهنده راه ابراهیم و اسحاق انتخاب کرد. البته یهود اینجا رو میگه مادر یعقوب یه حیله ای به خرج داد که نبوت برسه به یعقوب که الکی میگن و قبول نداریم 😒
🔹 یعقوب (ع) برای ازدواج به حران (شهری در شمال بینالنهرین، در نزدیکی ترکیه امروزی) سفر کرد و در اونجا با دو خواهر به نامهای راحیل و لیه ازدواج کرد و دوباره برگشت کنعان؛ یهودی ها میگن راحیل از فامیلاش بوده و خیلی دوستش داشته که پدرزنش اول لیه رو بهش داد بعد چند وقت گفت بیا راحیل رو هم ببر که میری کنعان دخترام تنها نباشن😐.
تو کنعان خداوند به یعقوب دو جین پسر داد اگه الان بود میتونست میلیاردی وام بگیره😅
➖هر کدوم از بچه های یعقوب بنیانگذار یکی از دوازده قبیله بنیاسرائیل شدن. اما در میان این دوازده پسر، سه نفر بیشتر از بقیه در تاریخ نقش برجستهای داشتن: یوسف، لاوی و یهودا. دیگه داستان یوزارسیف جوان رو هم که بلدین انقدر ای فیلم گذاشته که راه مخفی قصر آمنهوتپ رو هم یاد گرفتیم😄
خلاصه که یوسف بعد از رسیدن به مقام بالا، خانوادهاش رو به مصر آورد و اونها رو در منطقه گوشن ساکن کرد. اما این زندگی راحت برای بنیاسرائیل زیاد طول نکشید؛ چراکه بعد از مرگ یوسف، فرعونهای اصلی مصر دوباره به قدرت رسیدن و بنیاسرائیل رو به بردگی گرفتن. این بردگی سالها ادامه داشت تا اینکه...
ادامه ماجرا بمونه برای قسمت بعدی...
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
⬆️ادامه پست قبلی
🔅حالا فکر کن این سبد چطوری تو رودخونه جلو میره و دقیقاً همونجایی توقف میکنه که باید! سبد به دست آسیه، همسر فرعون، میرسه. آسیه که دلش از دیدن بچه نرم شده بود، تصمیم میگیره اونو بزرگ کنه. این شد که موسی در کاخ فرعون، در دل دشمنش، بزرگ شد. انگار خدا داشت یه نقشه عجیب برای آینده میکشید!
⚜سالها گذشت و موسی (ع) بهعنوان یک شاهزاده مصری تو کاخ فرعون رشد کرد، ولی خداوند از اول براش یه مأموریت خاص در نظر داشت. یه روز، بعد از ماجرایی که باعث شد موسی در سن ۳۰ سالگی از مصر فرار کنه و به سرزمین مدین بره و داماد شعیب نبی بشه، خدا اونو به پیامبری مبعوث کرد. حالا وقتش بود که برگرده و قوم خودش رو از دست فرعون نجات بده. ولی، خب این کار اونقدرها هم آسون نبود!
موسی حدود ۴۰ سالگی با یاری خدا به کاخ فرعون برگشت. اول با زبون خوش به فرعون گفت: «بنیاسرائیل رو آزاد کن.» اما فرعون با اون غرور و تکبرش حتی یه لحظه هم فکر نکرد که کوتاه بیاد. «تو کی هستی که بخوای برای من تعیین تکلیف کنی؟» جوابش همین بود. موسی هم که معجزاتی از طرف خدا داشت، عصاشو به زمین زد و تبدیل به مار شد. اما فرعون با سِحر و جادوگرای دربارش دست از سر موسی برنمیداشت.
➰وقتی زبون نرم کار نکرد، خداوند به فرعون و مردم مصر بلایای دهگانه رو نازل کرد. اول رود نیل تبدیل به خون شد، بعد هجوم ملخها و قورباغهها، طاعون، مرگ دامها، و تاریکی مطلق کل مصر رو فرا گرفت. این بلاها به قدری سنگین بودن که حتی فرعون رو هم به زانو درآوردن. دیگه راهی براش نمونده بود؛ باید تسلیم میشد. در نهایت، با دل ناخواستنی اجازه داد که موسی و قومش از مصر خارج بشن.
▫️اما ماجرا اینجا تموم نمیشه. وقتی بنی اسرائیل به رهبری موسی (ع) مصر رو ترک کردن و به سمت دریای سرخ رفتن، فرعون از تصمیمش پشیمون شد. «چرا گذاشتم اینا برن؟» سریع لشکری عظیم جمع کرد و به دنبال اونا راه افتاد. یه تعقیب و گریز نفسگیر شروع شد؛ از یه طرف بنیاسرائیل با موسی که به دریای سرخ رسیدن، از طرف دیگه فرعون و لشکرش با سرعت به سمتشون میاومدن. حالا قرار هست چی بشه؟!
🟢 بقیه ماجرا رو فردا شب میگم... فقط بدون که این وسط، معجزهای بزرگ منتظره!
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
ادامه قسمت پنجم👆
🔹 حالا برگردیم به بنیاسرائیل که بعد از عبور از دریا، وارد بیابون داغ و خشک سینا شدن (همون شبهجزیره سینا تو مصر). اونا بعد از عبور از دریا باید مسیری حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر رو تا کنعان طی میکردن، اما با مشکلات زیادی روبهرو شدن و مسیرشون طولانیتر از حد معمول شد. بازم شروع کردن به غر زدن: «چرا ما رو آوردی اینجا؟ تو مصر حداقل یه تیکه نون داشتیم!» اما خدا بازم هوای این قوم غرغرو رو داشت و از آسمون براشون مَنّ (یه جور نون بهشتی) و سَلوی (پرنده خوشمزه) فرستاد تا بخورن و راضی بشن (سوره بقره، آیه ۵۷؛ سوره طه، آیات ۸۰-۸۲). حتی با عصای موسی از یه سنگ چشمه های دوازده گانه جاری شد که دیگه جای گِله نمونه (سوره بقره، آیه ۶۰).
🔅 بعد از اینا، قوم بنیاسرائیل به سمت کوه طور (کوه سینا) حرکت کردن، جایی که حضرت موسی (ع) رفت بالای کوه تا ده فرمان الهی رو بگیره. اما همون موقع که موسی مشغول عبادت بود، مردمش دست به یه کار عجیب زدن. به حرف سامری گوش کردن و یه گوساله طلایی ساختن و شروع کردن به پرستیدنش😟 (سوره طه، آیات ۸۳-۹۷). تو تورات (کتاب خروج، باب ۳۲) این ماجرا هم هست، البته اونجا هارون مقصر شناخته شده، ولی قرآن میگه کار سامری بوده و هارون هیچ تقصیری نداشته.😒
🔸 خداوند بخاطر این نافرمانی ها و عدم ورودشون به کنعان بخاطر ترس از جنگ با قوم عَمالِقه که اونجا ساکن بودن، بنیاسرائیل رو به مدت چهل سال تو بیابون سرگردون کرد (سوره مائده، آیات ۲۴-۲۶). تو این مدت، نسل جدیدی از بنیاسرائیل متولد شدن که ایمان بیشتری داشتن و آماده بودن تا وارد سرزمین موعود بشن. در نهایت، حضرت یوشع بن نون، جانشین حضرت موسی (ع)، اونا رو به کنعان برد (بر اساس منابع اسلامی و تورات، کتاب یوشع).
🔺 امروزه، صهیونیستهای افراطی با استناد به همین داستانها ادعای مالکیت بر فلسطین رو مطرح میکنن. اونا میگن اینجا همون "سرزمین موعود"یه که حضرت موسی به بنیاسرائیل وعده داده بود. ولی خب، خیلی از یهودیان سنتی و مذهبی با این حرفا مخالفن و معتقدن این بازگشت باید با ظهور منجی یهود و خواست خدا باشه، نه با زور و اشغال.
قسمت پنجم
بخش دوم
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
ادامه پست قبلی 👆
♻️...بعد از پیروزیها، نوبت به تقسیم سرزمین موعود بین دوازده قبیله رسید. طبق دستورات خداوند، یوشع نبی زمینهای فتحشده رو به هر قبیله اختصاص داد. این تقسیمبندیها در تورات (کتاب یوشع، باب ۱۳) بهصورت دقیق ذکر شده و شامل مناطقی میشد که امروزه در کشورهای مختلف خاورمیانه قرار دارن. محدودههای تقسیمشده بین دوازده قبیله به این شکل بود:
۱. قبیله یهودا: در جنوب فلسطین امروزی، شامل بخشهایی از بیتالمقدس و الخلیل. این منطقه بعدها به مرکز قدرت پادشاهی داوود و سلیمان تبدیل شد.
۲. قبیله بنیامین: حوالی اورشلیم (بیتالمقدس امروزی) و مناطق مرکزی فلسطین.
۳. قبیله افرایم و منشه: دو طایفه از نسل یوسف. افرایم در منطقه سامره (فلسطین اشغالی امروزی) و منشه در مناطق شرقی رود اردن، که امروزه در اردن قرار داره.
۴. قبیله زبولون: در نواحی شمالی فلسطین امروزی، حوالی ناصره و کوههای جلیل.
۵. قبیله نفتالی: در مناطق شمالی، نزدیک مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی.
۶. قبیله دان: در نواحی ساحلی مدیترانه، جایی که امروز تلآویو قرار داره.
۷. قبیله آشر: در نواحی ساحلی شمالی، حوالی حیفا و عکا در فلسطین اشغالی.
۸. قبیله جاد و روئبین: در شرق رود اردن، که امروز در اردن واقع شده.
۹. قبیله شمعون: در نواحی جنوبی فلسطین و نزدیک به نوار غزه امروزی.
۱۰. قبیله یساخار: در شمال فلسطین، حوالی دره یزرعیل که در بین زبولون و نفتالی قرار داشت.
⛰کل سرزمینی که این قبایل بین خودشون تقسیم کردن، امروزه بخشهایی از فلسطین، فلسطین اشغالی، اردن، لبنان و حتی بخشهایی از سوریه رو شامل میشه.
⚜پس از فتح سرزمینها و تقسیم اونها بین قبایل، یوشع در سن ۱۱۰ سالگی از دنیا رفت. قبل از وفاتش، یوشع بارها قوم رو به وفاداری به خداوند و رعایت دقیق دستورات الهی توصیه کرد. اما بعد از مرگ او، بنیاسرائیل وارد دوره جدیدی بهنام دوره داوران شدن.
🔺حالا دوره داوران چی هست رو تو قسمت بعدی یعنی قسمت هفتم میگم...
قسمت ششم
بخش دوم
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
ادامه پست قبلی 👆
دلیله راز قدرت شمشون رو به فلسطینیها لو داد و وقتی شمشون خواب بود، اونا موهاش رو بریدن. با بریدن موهاش، قدرت خارقالعادهاش هم از بین رفت(😅 خدا بگم چکار کنه این یهودی ها رو با این داستان سازیهاشون) و فلسطینیها راحت دستگیرش کردن. بعد از اینکه چشماش رو کور کردن، انداختنش زندان. حالا قهرمان بزرگ بنیاسرائیل، که یه زمانی با یه فک الاغ هزار نفر رو زده بود، تو یه سیاهچال تاریک، بدون قدرت و امید مونده بود.
🔸اما داستان اینجا تموم نمیشه. شمشون تو زندان به خدا التماس کرد که یهبار دیگه بهش قدرت بده تا از دشمنانش انتقام بگیره. فلسطینیها یه جشن بزرگ راه انداخته بودن تا پیروزیشون رو جشن بگیرن و شمشون رو هم برای نمایش آوردن توی معبد. شمشون که تو این مدت توبه کرده بود، به دو تا ستون معبد تکیه داد و با تمام وجود از خدا خواست قدرتش رو برگردونه. خدا هم دعاش رو قبول کرد و با نیرویی عجیب، ستونهای معبد رو انداخت. معبد فرو ریخت و هزاران فلسطینی همراه با شمشون کشته شدن (سفر داوران، فصل ۱۶:۲۳-۳۰). مرگش مثل یه حماسه تراژیک بود؛ ترکیبی از قدرت و ضعف انسانی...
➖ولی با وجود این حوادث، بنیاسرائیل درس نگرفتن. انحرافات دینی و اختلافات داخلی همچنان ادامه داشت. مردم از خدا خواستن براشون یه پادشاه تعیین کنه تا بتونه نظم و عدالت برقرار کنه. خدا هم شائول (که تو قرآن به نام طالوت اومده) رو بهعنوان اولین پادشاه بنیاسرائیل انتخاب کرد (سفر اول سموئیل، فصل ۱۰:۱-۲۴؛ قرآن، سوره بقره، آیه ۲۴۷). البته این انتخاب مستقیم از طرف خدا نبود، بلکه توسط سموئیل نبی انجام شد. این انتخاب پایان عصر داوران و شروع دوره پادشاهی بود که با داوود و سلیمان به اوج خودش رسید.
⚠️یه نکته جالب اینه که روایات تورات و قرآن درباره این دوره تفاوتهایی داره. تو تورات (کتاب تثنیه، فصل ۲۰)، بنیاسرائیل مأمور شدن که اقوام کنعانی رو بهطور کامل نابود کنن، ولی تو قرآن (سوره مائده، آیه ۲۱) فقط دعوت به ورود به سرزمین موعود مطرح شده و خبری از نابودی بومیان نیست . این تفاوتها میتونه نشونهای از تحریف در متون تورات باشه!
قسمت هفتم
بخش دوم
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
🔰 قسمت نهم : "داوود؛ طلوع نبوت و شکوه فرمانروایی الهی"
نسیم خنکی از دشتهای حبرون میوزید و صدای چنگ حضرت داوود (ع) توی کوهها پیچیده بود. پرندهها و کوهها هم باهاش همصدا شده بودن و انگار نغمههاش نه فقط دل مردم، بلکه دل طبیعت رو هم پر از تسبیح خداوند کرده بود. داوود (ع) زیر لب داشت زبور میخوند؛ یه لحظه داوود (ع) سرشو بلند کرد، با خودش گفت: «خدایا، تو با همون فلاخن و سنگ کوچیک، غول گنده جالوت رو زدی زمین. حالا هم کمکم کن که این تاج پادشاهی رو همونطور که شایستهست نگه دارم و عدالت رو توی زمین برقرار کنم.»
👈داوود خوب میدونست که حالا هم پیامبر خداست و هم پادشاه مردم. یعنی یه مسئولیت سنگین دو طرفه! توی ۳۰ سالگی به فرمان خدا تاج پادشاهی رو سرش گذاشته بود👑 (سفر دوم سموئیل ۵:۴) و حالا ۷ سال و ۶ ماه تو حبرون حکومت کرده بود. تو این مدت تونسته بود ۱۲ قبیله بنیاسرائیل رو با هم متحد کنه، اما میدونست که هنوز کار تموم نشده. اورشلیم رو باید فتح کنه؛ همون شهری که از نظر استراتژیک و معنوی مهمترین نقطه بود. خداوند هم بهش وعده داده بود که پادشاهیش پایدار میمونه و نسلش پر از پیامبران و پادشاهان بزرگ میشه (زبور ۸۹: ۳-۴).
🔸حالا نوبت به اورشلیم رسیده بود. شهری که اون موقع به اسم یَبوس شناخته میشد و با دیوارهای بلندش انگار یه قلعه غیرقابل نفوذ شده بود. یبوسیها خیلی به خودشون مطمئن بودن و با تمسخر به داوود پیام دادن: «ای داوود! حتی لَنگها و نابیناهای ما هم میتونن جلوی سپاهت وایسن!»😑(سفر دوم سموئیل ۵:۶). اما داوود (ع) که اصلاً از این حرفا نمیترسید، با یه نقشه زیرکانه و توکل به خدا، سربازاشو از یه تونل آبی مخفی به داخل شهر فرستاد. همون سپیدهدم که خورشید تازه سر زده بود، مردم اورشلیم دیدن که پرچم داوود بالای قلعهشون در اهتزازه. از اون روز اورشلیم شد "شهر داوود".
🔅ولی برای داوود (ع)، داستان اورشلیم فقط به فتح شهر ختم نمیشد. این شهر باید قلب معنوی بنیاسرائیل هم میشد. برای همین تصمیم گرفت صندوق عهد رو هم به اورشلیم بیاره. این صندوق برای مردم حکم حضور خدا رو داشت و داوود میخواست این نماد الهی رو توی پایتختش بذاره و البته این کار رو کرد و صندوق رو آورد و اورشلیم شد پایتخت معنوی و پادشاهی جهان!
🛡⛓یه داستان جالب درباره داوود اینه که خدا بهش قدرت خاصی داده بود: آهن تو دستش مثل خمیر نرم میشد. قرآن کریم توی سوره سبأ، آیات ۱۰-۱۱ هم این ماجرا رو تایید کرده و فرموده:
«وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ * أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ»
(و آهن را برای او نرم کردیم؛ زرههای کامل بساز و حلقههای آن را اندازه بگیر).
🪙 داوود با این قدرت، زرههای سبک و محکم میساخت که سربازهاش رو توی جنگها از سلاحهای دشمن حفظ میکرد. هر روز یه زره میساخت و به قیمت هزار درهم میفروخت و از دسترنج خودش زندگی میکرد خداوند توی سوره انبیاء، آیه ۸۰ هم میفرماید:
«وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِن بَأْسِكُمْ»
(و ما به او صنعت زرهسازی رو یاد دادیم تا شما رو در برابر جنگها حفظ کنه).
ادامه در پست بعدی👇
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
هدایت شده از کانال خبری مرصاد ایران
🔰 قسمت دهم : "سلیمان؛ وارث علم و حکمت الهی و پادشاه جن و انس"
🌫هوای خنک اورشلیم توی دربار پیچیده بود و سلیمان بن داوود (ع)، پادشاهی که هم پیامبر خدا بود و هم فرمانروای سرزمینهای وسیع، روی تخت طلاییش نشسته بود. انگشتر اسم اعظم خداوند در انگشتش میدرخشید و نشونهای بود از قدرتی که به او اجازه میداد نهتنها بر انسانها، بلکه بر جنها، شیاطین و بادها هم حکومت کنه (نمل: ۱۵-۱۶). سلیمان در ۲۰ سالگی به تخت سلطنت نشست و ۴۰ سال فرمانروایی کرد (اول پادشاهان ۱۱:۴۲). قلمروش از مصر تا فرات گسترده بود و اورشلیم به مرکز این پادشاهی باشکوه تبدیل شد.
🔹حکومت سلیمان خالی از چالش نبود. تو برخی منابع تاریخی گفتن از همون ابتدای سلطنتش، آدونیا، برادر ناتنیش، تلاش کرد تاج و تخت رو تصاحب کنه. اما سلیمان با مشورت آصف و برخی بزرگان دربار، این توطئه رو خنثی کرد (اول پادشاهان ۲:۲۵-۳۵). علاوه بر این، کاهنان یهودی هم که مخالف استفاده سلیمان از جنها و نیروهای ماورایی بودن، سعی داشتن با تحریک درباریان، حکومت رو بیثبات کنن. بعضی جاها هم گفتن در مقطعی، انگشتر معروف سلیمان که به او قدرتی الهی میداد، برای مدتی از دستش خارج شد🤔. در نبود این انگشتر، جنهای شرور به فتنهگری پرداختن، اما سلیمان با کمک آصف دوباره قدرتش رو بهدست آورد و اوضاع رو سر و سامان داد.
🕌 یکی از بزرگترین پروژههای عمرانی دوران سلیمان، ساخت معبد بیتالمقدس بود. البته اول اسمش این نبود، بعدها بیتالمقدس نام گرفت، ۷ سال طول کشید تا ساخته بشه. برای اجرای این پروژه، ۷۰ هزار کارگر، ۸۰ هزار سنگتراش و ۳۳۰۰ ناظر به کار گرفته شدن (اول پادشاهان ۵:۱۳-۱۸). سلیمان همچنین برای این پروژه از جنها و شیاطین استفاده کرد (سبأ: ۱۲-۱۳). این موجودات، مجسمهها، حوضهای برنزی و تزئینات طلایی رو ساختن و در صورت نافرمانی، فوراً به دستور سلیمان در زنجیرهای آهنین بسته میشدن😎
قسمت دهم
بخش اول
ادامه در پست بعدی 👇
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
هدایت شده از کانال خبری مرصاد ایران
ادامه پست قبلی 👆
🕊در یکی از روزها، سلیمان متوجه شد که هدهد غایبه. با اخم گفت: «این پرنده کجاست؟ اگه بدون دلیل غیبت کرده باشه، حسابی تنبیه میشه»😠 (نمل: ۲۰). وقتی هدهد برگشت، گفت: «از سبأ (یمن امروزی) اومدم و خبری مهم آوردم. اونجا ملکهای به نام بلقیس حکومت میکنه و مردمش خورشیدپرستن» (نمل: ۲۲-۲۳). سلیمان دستور داد نامهای بنویسن و به هدهد گفت: «این نامه رو به بلقیس برسون و دعوتش کن که تسلیم خدای یگانه بشه» (نمل: ۳۰-۳۱).
🔅چند روز بعد، بلقیس خانوم با کاروانی باشکوه وارد اورشلیم شد. اما قبل از ورودش، سلیمان دستور داد تختش رو بیارن و بازهم جناب آصف بن برخیا به میدون اومد و در یک چشمبههمزدن آش و با جاش آورد 🛌 (نمل: ۳۸-۴۰). وقتی بلقیس وارد قصر شد و روی کف شیشهای قدم گذاشت، جا خورد و گفت: «اینجا آبه یا دریاست؟» سلیمان با لبخندی گفت: «نه، شیشهست! حقیقت خدا رو هم باید با دل ببینی، نه با چشمت.» تحت تأثیر حکمت سلیمان، بلقیس ایمان آورد و به توحید روی آورد و چون با جهیزیه ش اومده بود دیگه بله رو گفت و همسر جناب سلیمان نبی شد.😊
🐜 در یکی از سفرهای سلیمان، او و لشکر عظیمش از درهای عبور میکردن که محل زندگی مورچهها بود. یکی از مورچهها به بقیه گفت: «زود باشین برین تو لونههاتون که سلیمان و لشکرش شما رو ندیده له نکنن» (نمل: ۱۸). سلیمان با شنیدن این حرف، لبخند زد و گفت😊: «خدایا! به من توفیق بده که همیشه شکرگزار نعمتهات باشم و در راه رضای تو قدم بردارم» (نمل: ۱۹). این ماجرا نشوندهنده توجه و مهربانی سلیمان نسبت به حتی کوچکترین موجودات بود.
☁️سلیمان همچنین بر بادها فرمان داشت و بادها او رو در یک روز از شام به یمن میبردن (سبأ: ۱۲). جنها هم وظیفه داشتن گنجینههای دریایی رو براش استخراج کنن و اگر از فرمانش سرپیچی میکردن، بلافاصله در زنجیر بسته میشدن (سبأ: ۱۳). این فرمانروایی بینظیر باعث شد حکومت سلیمان به اوج قدرت و ثروت برسه👑
👨🦯سلیمان در ۶۰ سالگی، در حالی که به عصاش تکیه داده بود، در سکوت از دنیا رفت (سبأ: ۱۴). جنها که فکر میکردن پادشاه هنوز زندهست، به کارهاشون ادامه دادن. تا اینکه موریانهها عصا رو جویدن و وقتی پیکر سلیمان روی زمین افتاد، تازه فهمیدن که مدتهاست از دنیا رفته. این ماجرا نشون داد که علم غیب فقط در دست خداوند است.
▪️پس از مرگ سلیمان، پسرش رِحُبعام به تخت نشست. اما سیاست هاش جالب نبود و باعث شد پادشاهی بنی اسرائیل به دو بخش تقسیم بشه: بنی اسرائیل در شمال و طایفه یهودا و طرفدارانش در جنوب (اول پادشاهان ۱۲:۱۶-۱۹). این اتفاق پایان دوران طلایی بنیاسرائیل رو رقم زد.
⚜با افتادن پیکر سلیمان، بادها برای لحظهای ایستادن و پرندگان ساکت شدن. اما حکمت و یاد او برای همیشه در تاریخ موندگار شد. سلیمان به همه نشون داد که قدرت واقعی، زمانی ارزش داره که در خدمت عدالت و ایمان باشه.
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
قسمت دهم
بخش دوم
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
🔰 י"ב⓬ قسمت دوازدهم: نبرد الیاس علیه السلام در بعلبک؛ آتش و نفرین
👈گفتیم که حدود ۵۰ سال بعد از وفات حضرت سلیمان (ع)، سرزمین بنیاسرائیل دچار آشوب و بتپرستی شد. دو پادشاهی شکل گرفته بود: جنوبی به مرکزیت اورشلیم، و شمالی، جایی که ده قبیله از بنیاسرائیل تحت فرمان شاه لاجِب در بعلبک لبنان زندگی میکردن و به شدت بَعل رو میپرستیدن. خدا حضرت الیاس رو، که از نسل هارون بود، برای هدایت اونها فرستاد. 🌿
الیاس در ۳۰ سالگی به بعلبک رفت و با شجاعت گفت:
«أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ»
(صافات، آیه ۱۲۵)
یعنی چرا نمیفهمید که بَعل هیچ قدرتی نداره؛ خالق یکتا خداست که آسمان و زمین رو اداره میکنه!
این حرفا خشم شاه رو برانگیخت؛ دستور داد که الیاس رو دستگیر کنن. پناهگاه حضرت الیاس کوه کَرمِل بود وقتی سربازا به کوه کَرمِل( شمال فلسطین اشغالی) رفتن و الیاس رو محاصره کردن، او دعا کرد: «خدایا، خودت کمکم کن.» هنوز دعاش تموم نشده بود که آتشی از آسمون اومد و سربازا رو خاکستر کرد! 🔥 با این حال، لاجب به جای عبرت گرفتن، لج کرد و سربازای بیشتری فرستاد، که اونها هم با دعای الیاس سوزونده شدن.
➖اما مردم بعلبک همچنان قدرنشناس بودن و دست از بتپرستی برنمیداشتن. الیاس از خدا خواست تا قحطی شدیدی سرزمینشون رو در بربگیره. خشکسالی سهساله زندگیشون رو فلج کرد؛ چاهها خشک و زمینها بیحاصل شدن. مردم از شدت فقر و گرسنگی به سوی الیاس برگشتن و ازش خواستن که دعا کنه. الیاس هم با دیدن پشیمونیشون، دوباره به درگاه خدا دعا کرد و بارون رحمت الهی برگشت 🌧️ (منبع: تفسیر نمونه، صافات).
اما مردم این توبه رو هم فراموش کردن و دوباره به بَعلپرستی برگشتن. خداوند این بار دشمنانی رو به بعلبک مسلط کرد که شاه و همسر ظالمش رو از بین بردن و شهر رو از بتپرستی پاک کردن.
🔺حضرت الیاس، که همه تلاشش رو برای هدایت مردم کرده بود، در ۹۰ سالگی ( یهود میگه توسط گردبادی) به آسمان عروج کرد 🌪️ و پیش از رفتنش حضرت الیسع (ع) رو جانشین خودش کرد. طبق اعتقاد شیعه، حضرت الیاس در آخرالزمان و با ظهور امام مهدی (عج) بازمیگرده تا به یاری او بیاد (منبع: قصصالأنبیا).
🔖ان شاء الله قسمت بعدی درباره حضرت الیسع علیه السلام خواهد بود...
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌هزاران شهرک نشین در حال انجام مراسم نماز تلمودی در دیوار براق در در مجاورت مسجد الاقصی از ضلع غربی هستند.
➕شاید براتون سوال بشه که نماز تلمودی چی هست؟! دیوار براق چیه؟! و چرا ضلع غربی🤔
تو پست بعدی میگم👇
#یهود_شناسی
.
.
خب، داستان اینجوریه که یه تعداد شهرک نشین صهیونیست دارن کنار دیوار براق جمع میشن و نماز تلمودی میخونن. حالا این دیوار که همون دیوار ندبه است، دقیقاً تو ضلع غربی مسجد الاقصی قرار داره؛ همون جایی که انگار همیشه باید سوژه دعوا و تنش باشه، یه جورایی مثل خط قرمزه!
🔅نماز تلمودی و تلمود بابلی: این صهیونیست های کودک کش بی رحم ژست آدم خوبا رو برداشتن و دارن مراسمشون رو بر اساس کتاب تلمود بابلی برگزار میکنن، که حاخامهای یهودی این کتاب رو حدود ۱۵۰۰ سال پیش توی قرنهای چهارم و پنجم میلادی نوشتن😐 ( یجورایی بلا تشبیه و نعوذ بالله، تلمود در برابر تورات مثل وسائل الشیعه در برابر قرآن هست) تلمود بابلی رو خیلی جدی میگیرن، این کتاب شامل کلی دعا و قانونه که یکی از مهمترین دعاهاش هم عمیداه یا شمونۀ عسره است. تو این دعا، درخواستهاشون از خدا کم نیست، از سلامتی گرفته تا بازسازی معبد سوم، انگار تو صف ایستادن که همه چیزو یه جا از خدا بگیرن! و خدا هم بهشون بگه چشم. لعنتی های همه چیز خواه😒
🔺دیوار براق و معبد دوم : حالا برسیم به خود دیوار براق؛ این دیوار تنها باقیمونده از معبد دوم یهودیانه که تو سال ۷۰ میلادی توسط رومیها مثل فیلمهای اکشن نابود شد. قبلش هم هیرودیس کبیر تو قرن اول قبل از میلاد اومد و یه دستی به سر و روش کشید که البته خیلی طول نکشید! یهودیها معتقدن اگه کنار این دیوار دعا کنن، مستقیم به خدا وصل میشن، بدون هیچ واسطهای، عین وایفای پرسرعت! از طرف دیگه، تو اسلام هم این دیوار به ماجرای معراج پیامبر اسلام (ص) ربط داره، چون میگن پیامبر مَرکبش بُراق رو اینجا بست و از همین جا رفت به آسمون. برای همین، بهش دیوار براق میگن.
🕌مسجد الاقصی و حرم شریف: اما از اون سمت ماجرا، مسجد قبه الصخره که در ۶۹۱ میلادی (معادل ۷۲ هجری قمری و ۶۹ شمسی) ساخته شد و البته مسجد الاقصی هم همان سال بازسازی شد یکی از مقدسترین مکانهای اسلامه. قبه الصخره و مسجد الاقصی تو مجموعه حرم شریف قرار دارن. حالا اینجاست که حساسیتها شروع میشه، چون هر بار یهودیها میان و یه مراسم برگزار میکنن، مسلمانها با خودشون میگن: "اینا دیگه چی کار دارن میکنن؟!" به هر حال، حریم مقدسیه و هر کی مخصوصا این یهودیان ملعونِ نجس، زیادی بهش نزدیک بشن، جوّ بهم میریزه...
حالا نقش مسجد الاقصی در محوریت اضلاع سه گانه اسلام و تشیع چی هست و ارتباطش با ظهور امام زمان علیه السلام چی هست رو یه وقت دیگه میگم ان شاء الله 🌷
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir
🔰 י״ד ⓮ قسمت چهاردهم: تحقق اولین وعده الهی؛ معبد سلیمان نبی در شعلههای آتش بُختالنصر
🔸بعد از شهادت مظلومانه حضرت شعیاء (ع)، بنیاسرائیل به جای عبرت گرفتن، مسیر فساد و ظلم رو با سرعت بیشتری طی کردن. پادشاهان بنیاسرائیل به همراه اشراف و مردم، بتپرستی و بیعدالتی رو به اوج رسونده بودن و حتی دست به کشتار پیامبران زدن. این قوم نهتنها راه هدایت رو رها کرده بودن، بلکه با جسارت تمام، حضرت شعیاء رو که از پیامبران بزرگ بود به طرز وحشیانه ای به شهادت رسوندن.
👈در این شرایط خداوند حضرت ارمیا (ع) رو به پیامبری برگزید تا شاید با هشدارهاش بتونه مردم رو از سرنوشت شومشون بازداره. ارمیا در حدود ۶۲۵ سال پیش از میلاد به پیامبری رسید، و در زمان پادشاهانی مثل یوشیا، یهوآخاز، یهویاکیم و صدقیا، مردم رو به ترک بتپرستی و فساد دعوت میکرد. او به مردم و پادشاهان هشدار میداد که خداوند به خاطر فساد گستردهای که در این قوم ریشه دوانده، عذابی بزرگ به دست دشمنانشون به سراغشون میآره. این همون وعدهای بود که خداوند به بنیاسرائیل داده بود: «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ...» (سوره اسراء، آیه ۴) این همون فساد گستردهی اول بود.
🔹ارمیا بیوقفه در کوچهها و بازارهای اورشلیم میگشت و با چشمانی اشکبار مردم رو به پرهیز از ظلم و توبه دعوت میکرد. او میگفت که اگر به خدا برنگردن، ارتشی از شرق به زودی به شهر حمله میکنه و این دشمن، کسی جز بختالنصر پادشاه مقتدر بابل نیست. بختالنصر، پسر نبوپولاسر، پس از شکست آشور، بابل رو به قدرت اول منطقه تبدیل کرد و به عنوان فرمانروایی بیرحم و بیتردید، به هر کجا که میرسید، تسخیر و غارت میکرد. ارتش بابل حالا به قدرتی عظیم تبدیل شده بود که از هیچ دشمنی هراس نداشت و آماده بود تا شهرهای مخالف رو به خاک و خون بکشه.
🔚در سال ۶۰۵ قبل از میلاد، بختالنصر با لشکر بزرگ خودش به اورشلیم نزدیک شد و با حضور ارتش بابل، ترس عمیقی در دل مردم افتاد. ارمیا این رو به عنوان نشانهای از عذاب الهی میدید و به مردم گفت که این فقط شروع کاره. بختالنصر در این حمله بخشهایی از شهر رو غارت کرد و برخی از نخبگان بنیاسرائیل رو به اسارت برد تا به قوم یادآوری کنه که بابل در راس قدرت منطقهای قرار داره. اما مردم بنیاسرائیل که در اوج غرور و سرکشی بودن، همچنان بیتفاوت به هشدارهای ارمیا ادامه دادن.
▫️چند سال بعد، در ۵۹۷ قبل از میلاد، بختالنصر بار دیگه به اورشلیم بازگشت. این بار، بابل با خشمی بیشتر معبد سلیمان رو غارت کرد و تعداد بیشتری از مردم و اشراف رو به اسارت بابل برد. ارمیا همچنان دلسوزانه به مردم هشدار میداد و ازشون میخواست که به سوی خداوند برگردن. اما مردم و پادشاهان به هشدارهای او اهمیتی ندادن و در فساد و ظلم غرق موندن.
🕳سرانجام در ۵۸۶ قبل از میلاد، بختالنصر برای سومین بار به اورشلیم حمله کرد. این بار بختالنصر با قصد ویرانی کامل شهر اومده بود و به هیچ چیزی رحم نمیکرد. اورشلیم برای چندین ماه تحت محاصره سخت قرار گرفت و مردم از شدت گرسنگی و تنگدستی به ستوه اومده بودن. وقتی ارتش بابل وارد شهر شد، همونطور که قرآن میفرماید: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ...» (سوره اسراء، آیه ۵)، سربازان بابل خانه به خانه پیشروی کردن، مردم رو اسیر گرفتن و هر کجا که رفتن، ویرانی و ترس به جا گذاشتن.
🔥🕌در این حمله، به دستور بختالنصر معبد سلیمان که نماد ایمان و تاریخ قوم بنیاسرائیل بود، به آتش کشیده شد و خاکستر شد. هزاران نفر در این حمله جان باختن و بیشتر مردم به اسارت بابل برده شدن. این تحقق اولین وعده عذاب خداوند بود؛ همان «فساد اول» که قرآن بهش اشاره میکنه.
ادامه ماجرا در قسمت بعدی...
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
@mersadeiranir