Page316.mp3
833.4K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه طه✨
#قرائت_صفحه_سیصد_وشانزدهم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معجزه ای درکربلا😱
درحین خاکبرداری از حرم مطهر امام حسین ع چه اتفاق هایی افتاده است
و در خاک رگه ای از خون امام حسین ع موجود است
کپی حرام ❌
انتشار برای اولین بار
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
1⃣3⃣#قسمت_سی_ویکم
💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف اتاق بر سرم کوبیده شد. عدنان کنار دیوار روی زمین نشسته بود، یک دستش از شانه غرق خون و با دست دیگرش اسلحه را سمتم نشانه رفته بود.
💢صورت سبزه و لاغرش در تاریکی اتاق از شدت عرق برق میزد و با چشمانی #شیطانی به رویم میخندید. دیگر نه کابوسی بود که امید بیداری بکشم و نه حیدری که نجاتم دهد، خارج از شهر در این دشت با عدنان در یک خانه گرفتار شده و صدایم به کسی نمیرسید.
💠 پاهایم سُست شده بود و فقط میخواستم فرار کنم که با همان سُستی به سمت در دویدم و رگبار #گلوله جیغم را در گلو خفه کرد.
💢 مسیرم را تا مقابل در به گلوله بست تا جرأت نکنم قدمی دیگر بردارم و من از وحشت فقط جیغ میزدم. دوباره گلنگدن را کشید، اسلحه را به سمتم گرفت و با صدایی خفه #تهدیدم کرد :«یه بار دیگه جیغ بزنی میکُشمت!»
💠 از نگاه نحسش نجاست میچکید و میدیدم برای تصاحبم لَهلَه میزند که نفسم بند آمد. قدمهایم را روی زمین عقب میکشیدم تا فرار کنم و در این #زندان راه فراری نبود که پشتم به دیوار خورد و قلبم از تپش افتاد.
💢 از درماندگیام لذت میبرد و رمقی برای حرکت نداشت که تکیه به دیوار به #اشکم خندید و طعنه زد :«خیلی برا نجات پسرعموت عجله داشتی! فکر نمیکردم انقدر زود برسی!»
💠 با همان دست زخمیاش به زحمت موبایل حیدر را از جیبش درآورد و سادگیام را به رخم کشید :«با #غنیمت پسرعموت کاری کردم که خودت بیای پیشم!»
💢پشتم به دیوار مانده و دیگر نفسی برایم نمانده بود که لیز خوردم و روی زمین زانو زدم. میدید تمام تنم از #ترس میلرزد و حتی صدای به هم خوردن دندانهایم را میشنید که با صدای بلند خندید و اشکم را به ریشخند گرفت :«پس پسرعموت کجاست بیاد نجاتت بده؟»
💠 به هوای حضور حیدر اینهمه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این #بعثی بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خندهای چندشآور خبر داد :«زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط #داعش راهی نیس!»
💢همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و میدیدم میخواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری میلرزید که نفسم به زحمت بالا میآمد و دیگر بین من و #مرگ فاصلهای نبود.
💠 دسته اسلحه را روی زمین عصا میکرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه میرفت تا تکان نخورم.
💢همانطور که جلو میآمد، با نگاه #جهنمیاش بدن لرزانم را تماشا میکرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت :«واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد :«مگه تو #آمرلی چیزی هم پیدا میشه؟»
💠 صورت تیرهاش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی میزد و نگاه هیزش در صورتم فرو میرفت. دیگر به یک قدمیام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمیدانستم چرا مرگم نمیرسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«پسرعموت رو خودم #سر بریدم!»
💢 احساس کردم #حنجرهام بریده شد که نفسهایم به خسخس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمیاش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید.
💠 چشمان ریزش را روی هم فشار میداد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم #مقاوم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی میشدم که نارنجک را با دستم لمس کردم.
💢 عباس برای چنین روزی این #نارنجک را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم.
💠 انگار باران #خمپاره و گلوله بر سر منطقه میبارید که زمین زیر پایمان میجوشید و در و دیوار خانه به شدت میلرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم میچرخید و با اسلحه تهدیدم میکرد تکان نخورم.
💢 چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشورههای عمو، #غیرتشان برای من میتپید و حالا همه #شهید شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
مداحی آنلاین - کشتی شکسته ی طوفان کربلا - حاج حسن خلج.mp3
9.23M
🔳 #روضه #عاشورا #محرم
🌴کشتی شکسته ی طوفان کربلا
🌴افتاده رو زمین خدا سلطان کربلا
🎤حاج #حسن_خلج
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
مداحی آنلاین - رفتی برادرت تنهاتر شد - محمود کریمی.mp3
9.28M
🔳 #زمینه #عاشورا #محرم
🌴رفتی برادرت تنهاتر شد
🌴رفتی مجیب عالم مضطر شد
🎤 #محمودکریمی
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
رفقا اگه امشب هیئت نرفتید و مهمون هیئت ما بودید و اشک از چشماتون جاری شد
منم دعا کنید مریض دارم
ممنون
🚩🖤🚩🖤🚩🖤🚩
داغ تو #اعظم است
تحمل نمی شود😭
در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد😭😭
#عاشورا
#شب_عاشورا
#محرم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
🔹زیارت حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام👇👇
app.imamhussain.org/tour/
وارد حرم میشوید.
توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف ميشه و در هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن میتونید هر جای حرم که دوست داريد زیارت کنید.
زیارتتون قبول باشه
#امام_حسین ع
#کربلا
#حرم
#محرم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
#دعای_فرج
به نیابت از:
#اسرا_و_شهدای_کربلا
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
#ما_ملت_امام_حسینیم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
Page317.mp3
727.4K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه طه✨
#قرائت_صفحه_سیصد_وهفدهم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
zohur__monji بلایای طبیعی و دلهای منتظر♥
.
.
.
💖عَنْ أبِي جَعْفَرٍ ـ عَلَيْهِ السَّلامُ ـ أنّهُ قال:لا یَقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلی خَوْفٍ شَدیدٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلَ وَفِتْنَةٍ وَبَلاءٍ یُصیبُ النّاسَ وَطاعُونٍ قَبْلَ ذلِکَ وَسَیْفٍ قاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَدیدٍ بَیْنَ النّاسِ وَتشْتیتٍ فی دینِهِمْ وَتَغْییرٍ فی حالِهِمْ حَتّی یَتَمَنَّی الْمُتَمَنّی الْمَوْتَ صَباحا وَمَساءً مِنْ عِظَمِ ما یَری مِنْ کَلْبِ النّاسِ ...بحارالانوار ، ج 52 ، ص 231✔
.
💖امام باقر علیه السّلام فرمود: قائــــم عج قیام نمی کند مگر هنگام ترس شدید بر مردم ، و زلزله ها ، و فتنه ها ، و بلاهایی که بر مردم رسد ، و طاعون(بیماریها) پیش از آن ، و شمشیر برّان بین عرب ، و اختلافات شدید بین مردم ، و پراکندگی در دینشان ، و دگرگونی حالشان ؛ تا جایی که آرزومندان از سختی آنچه از مردم سگ صفت بینند ، صبح و شب انتظار (قیام) او را کشند.✔
.
.
.
.
التماس دعای فرج🍃🌷
.
.➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
💢رفقاى #هيأتى اش مى گفتند وقت نمى كرد همه ده شب 🌙محرم را هيأت بيايد اماشب #روضه_على_اكبر (ع)، هر طورى بود مى آمد.
اما #دهه محرم اگر تبريز مى آمد با هم بوديم.
💢 در يكى از اين دفعات، #وسط هيأت كارى پيش آمد، من بلند شدم و رفتم. وقتى برگشتم، اواخر مجلس بود؛ حلقه اى تشكيل شده بود و داشتند شور مى زدند. #محمودرضا هم آن وسط بود.
💢 حالش اما يكجور خاصى بود و مثل اين بود كه روى #هواست و روى زمين سينه نمى زند. حقاً محمودرضا هرچه پيدا كرد، بعد از مسجد🕌 ، پاى #بساط_امام_حسين (ع) پيدا كرد.
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
#شهید_مدافع_حرم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
2⃣3⃣#قسمت_سی_ودوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
💢 دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
💢 نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
💢 ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
💢 انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
💢در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
💢 موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
💢 رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
💢 موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
💢 شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
#غروبعاشورا
▪️غروب غمبار #عاشورا، نگاه بی رمق زینب، نگران آیه های مُقَطَّع زیر سُم اسبان است…
▪️صبور باش دخترِ حیدر، پایان این شام سیاه غریبانه ات، روشنی طلوع آخرین خورشید آل محمد است…
🏴اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها 🤲
#کربلادرکربلامیمانداگرزینبنبود
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
#امام_حسین ع
#عاشورا
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🔴«عزاداری تک نفره پیرمرد روستایی»
😭میتونید جلوی این عشق رو بگیرید؟
در یکی از روستاهای استان مرکزی، کرونا مانع عزاداری این عاشق امام حسین علیه السلام نشده است و با زنجیر زنی و نوحه خوانی آرام عزاداری میکند.
#ما_ملت_امام_حسینیم یعنی همین.
😭فیلم بردار نمیتونه جلوی گریه هاشو بگیره
#ما_ملت_امام_حسینیم
#امام_حسین
#محرم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
﷽؛
🏴🏴🏴🏴
⚫️زیارت تسلیت به حضرت رسول صل الله علیه واله واهل بیت علیهم السلام در عزای سیدالشهدا از مهمترین اعمال روز #عاشورا:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ ادَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ
سلام بر تو اى وارث حضرت نوح پيامبر خدا سلام بر تو اى وارث
اِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُوسى كَليمِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ يا وارِثَ عيسى رُوحِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّدٍ
حَبيبِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عَلِىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَلِىِّ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ الْحَسَنِ الشَّهيدِ سِبْطِ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ الْبَشيرِ النَّذيرِ وَابْنَ سَيِّدِ
الْوَصِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِيَرَتِهِ، اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوِتْرُ الْمَوْتُورُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْإِمامُ الْهادِى الزَّكِىُّ وَعَلى اَرْواحٍ حَلَّتْ بِفِنآئِكَ،
وَاَقامَتْ فى جِوارِكَ، وَوَفَدَتْ مَعَ زُوَّارِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنِّى ما
بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِكَ الرَّزِيَّةُ، وَجَلَّ الْمُصابُ
فِى الْمُؤْمِنينَ وَالْمُسْلِمينَ، وَفى اَهْلِ السَّمواتِ اَجْمَعينَ، وَفى
سُكّانِ الْأَرَضينَ، فَاِنَّا للَّهِِ وَاِنَّا اِلَيْهِ راجِعُونَ، وَصَلَواتُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
وَتَحِيَّاتُهُ عَلَيْكَ، وَعَلى ابآئِكَ الطّاهِرينَ الطَّيِّبينَ الْمُنْتَجَبينَ، وَعَلى
ذَراريهِمُ الْهُداةِ الْمَهْدِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ وَعَلَيْهِمْ، وَعَلى
[رُوحِكَ وَعَلى] اَرْواحِهِمْ، وَعَلى تُرْبَتِكَ وَعَلى تُرْبَتِهِمْ، اَللّهُمَّ لَقِّهِمْ
رَحْمَةً وَرِضْواناً وَرَوْحاً وَرَيْحاناً، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا
عَبْدِاللَّهِ، يَا بْنَ خاتَمِ النَّبِيّينَ، وَيَا بْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ، وَيَا بْنَ سَيِّدَةِ
نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا شَهيدُ يَا بْنَ الشَّهيدِ، يا اَخَ الشَّهيدِ
يا اَبَا الشُّهَدآءِ، اَللّهُمَّ بَلِّغْهُ عَنّى فى هذِهِ السَّاعَةِ وَفى هذَا الْيَوْمِ،
وَفى هذَا الْوَقْتِ وَفى كُلِّ وَقْتٍ، تَحِيَّةً كَثيرَةً وَسَلاماً، سَلامُ اللَّهِ عَلَيْكَ
وَرَحْمَةُاللَّهِوَبَرَكاتُهُ يَابْنَ سَيِّدِالْعالَمينَ، وَعَلَى الْمُسْتَشْهَدينَ مَعَكَ
سَلاماً مُتَّصِلاً مَا اتَّصَلَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ
عَلِىٍّ الشَّهيدِ، السَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ، اَلسَّلامُ عَلَى
الْعَبَّاسِ بْنِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ الشَّهيدِ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ
اَمِيرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، اَلسَّلامُ عَلَى
الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرٍ
وَعَقيلٍ، اَلسَّلامُ عَلى كُلِّ مُسْتَشْهَدٍ مَعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنينَ، اَللّهُمَّ صَلِ
عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَبَلِّغْهُمْ عَنّى تَحِيَّةً كَثيرَةً وَسَلاماً، اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ، اَحْسَنَ اللَّهُ لَكَ الْعَزآءَ فى وَلَدِكِ الْحُسَيْنِ، اَلسَّلامُ
عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ، اَحْسَنَ اللَّهُ لَكِ الْعَزآءَ فى وَلَدِكِ الْحُسَيْنِ، اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، اَحْسَنَ اللَّهُ لَكَ الْعَزآءَ فِى وَلَدِكَ الْحُسَيْنِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ، اَحْسَنَ اللَّهُ لَكَ الْعَزآءَ فى اَخيكَ
الْحُسَيْنِ، يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ اَنَا ضَيْفُ اللَّهِ وَضَيْفُكَ، وَجارُ اللَّهِ
وَجارُكَ، وَلِكُلِّ ضَيْفٍ وَجارٍ قِرىً، وَقِراىَ فى هذَا الْوَقْتِ، اَنْ تَسْئَلَ
اللَّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى اَنْ يَرْزُقَنى فَكاكَ رَقَبَتى مِنَ النَّارِ، اِنَّهُ سَميعُ
الدُّعآءِ قَريبٌ مُجيبٌ.
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#کانال_امام_زمان_علیه_السلام
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄