فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌وقتی الکی الکی به یه مشت سلبریدی بی سواد بی عرضه که نهایت هنری که دارن دلقک بازی در آوردن هست بیش از حد بها میدن و از پول این مملکت برا خودشون کیسه میدوزن نتیجه ش میشه این جفتک پروندن ها ... 😤
بازهم سلبریتی و بازهم توهین به رهبری و شعور مردم
پ.ن:اقای قوه قضاییه دیگه وقتش رسیده این سلبریتیا سرجاشون نشونده بشن😡
بی هنر چندش 😡
#جهش_تولید
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک آمریکایی درحال لیس زدن در مترو
شما بگویید چرا رسانههای غربی این ویدیو را نشان نمیدهند؟🤔
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴آیت الله رئیسی: اجازه نمی دهیم هیچ بهانه ای چرخ تولید را کُند کند
♦️پیام رئیس قوه قضائیه به مناسبت سال جدید:سال ۹۸ سال پیشرفتهایی برای هر چه مردمیتر و انقلابیتر عمل کردن دستگاه قضایی بود.
♦️در سال جدید خود را موظف میدانیم اجازه ندهیم هیچ بهانهای چرخ صنعت و موتور خدمات رسانی را کُند کند.
♦️مصمم هستیم در همکاری با مسئولان دولتی به منظور تحقق شعار حکیمانه رهبر انقلاب برای امسال، یعنی«جهش تولید» گامی ماندگار برداریم.
♦️قوه قضاییه بخش حمایت از تولید را در ساختارهای نظارتی خود گنجاند؛ این فعالیتها را در سال جدید تقویت میکنیم
#جهش_تولید
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی: مردم به پویش در خانه بمانیم پیوستند و به مسافرت نرفتند/ با مشاهده وضعیت امروز جادهها خستگی من تمام شد!
گردنه ی قوچک امروز صبح ،ترافیک و صف طویل خودروها در ورودی به لواسانات و رودبارقصران
تمام تدبیر دولت روحانی برای مقابله با کرونا استفاده از پویش بود🤦♂
فاجعه اونجاست که آمارهاش هم مطابق با واقعیت نیست و طبق اعلام راهنمایی و رانندگی فقط 40 درصد از حجم سفرهای نوروزی کم شده!
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
❤️سید حسن نصرالله: لبنانی های مستقر در ایران برای مقابله با ویروس کرونا به میدان بیایند/ جمهوری اسلامی ایران قلب جبهه مقاومت و قلب جهان اسلام است
♦️شیخ معین دقیق نماینده حزب الله لبنان بیان داشت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان پیرامون کرونا در ایران سخنانی داشته اند که بخشی از آن بدین شرح است:جمهوری اسلامی ایران قلب جبهه مقاومت و قلب جهان اسلام است، هرکس با هر توانی وظیفه دارد از این قلب حفاظت کند.
♦️حزب الله لبنان برای نابودی ویروس کرونا در کشور لبنان تمام تلاش خود را کرده و خواهد کرد اما جوانان حزب الله لبنان مستقر در ایران به میدان بیایند و در کنار نیروهای جهادی این کشور از تمام توان و امکانات خود برای مقابله و نابودی این ویروس بهره بگیرند و از هیچ تلاشی فرو گذار نباشد.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
سال #جهش_تولید🍀
ان شاء الله با لطف و عنایت خداوند و تلاش بی وقفه مسئولین و مجاهدتهای شبانه روز جوانان و کار آفرینان شعار امسال که جهش تولید هست عملا محقق شود💪
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
f092514ad8-5acdb217c2fbb827008b49c8.mp3
5.22M
⭕️ ۲۶ ماه رجب سالروز وفات #حضرت_ابوطالب پدر بزرگوار امیرالومنین (علیه السلام)
🎙 آیت اللهحاج سید محمدجواد آیت اللهی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽وقتی شهید حسن باقری جواب استاد دانشگاه خود را به خوبی می دهد.
🔸هم استدلال میکنه و هم با بامزگی جواب استاد را می دهد.
#شهدا
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببينيد
💢 اساس کار مسئله تولید است
♦️رهبرانقلاب: با تقويت توليد داخلی، کارگر ارزش پیدا میکند، اشتغال عمومی میشود، بیکاری به تدریج کم میشود و از بین میرود.
#جهش_تولید
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
با سلام 🖐
به درخواست مخاطبین عزیز به حول و قوه الهی از امشب تا پایان تعطیلات عید هر شب دو قسمت از مستند داستانی #تنها_میان_داعش در کانال گذاشته میشود🍃☘❤️😍
با ما باشید.....🏃🏃🏃
مستند داستانی...
#تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجم
و
#قسمت_ششم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هرشب ساعت۲۲
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجم
💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مردانهاش به نرمی میلرزید.
موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت میدرخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانهاش چسبیده بود که بیاختیار خندهام گرفت.
💠 خندهام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با #مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از #راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم.
تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا میدیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و #عاشق شده است. اصلاً نمیدانستم این تحول #عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!»
💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمهای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو میگرفت و من نمیخواستم چیزی بگم. میدونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت میکشی.»
از اینکه احساسم را میفهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به #تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه #بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.»
💠 مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او #صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!»
پس آن پستفطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط #غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.»
💠 کلمات آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!»
💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش #خجالت کشید!
میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت #برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه #خواهرانهام را در همه این سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما #امانت عمو بودید! اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس دیگهای...»
💠 و حرارت احساسش بهقدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای #عاشقی برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه. اما من میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!»
سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت.
💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!»
سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟»
💠 من هم خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!»
با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خندهام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسیاش را پشت این شیطنتها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپشهای قلبش میلرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم میکنی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110