🔴ضربه روحانی به ارزش پول ملی
🔹ضربهای که دولت روحانی به ارزش پول ملی زده، در طی سی سال گذشته بیسابقه بوده است.
🔹در دولت هاشمی نرخ دلار چهار برابر افزایش یافت. نرخ دلار در بازار آزاد از ۱۲۱ تومان به ۴۷۸ تومان در سال ۱۳۷۶ رسید.
نرخ آزاد دلار در دولت اصلاحات نیز دو برابر شد و ارزش دلار در پایان دولت خاتمی (سال ۱۳۸۴) به قیمت ۹۰۴ تومان رسید.
نرخ دلار در پایان دولت احمدینژاد، با احتساب شدیدترین تحریمها، سه برابر شد و در سال ۱۳۹۲ به ۳۱۰۰ تومان رسید.
در دولت روحانی، علیرغم پیاده سازی نظریه تعامل با آمریکا و امضاء برجام، تاکنون شاهد جهش ده برابری نرخ دلار بودهایم.
🔹با این شرایط به نظر میرسد علاوه بر لعن و نفرین به آدرسِ کاخ سفید در واشنگتن دی سی، میبایست نفوذ پذیران، غربگرایان و سادهاندیشان در سعدآباد و پاستور را نیز مورد لعن و نفرین قرار داد.
🖌 رضا سراج
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و هفتادم
📱نماز مغرب را خواندیم و مهیای رفتن به خانه آسید احمد میشدیم که زنگ موبایلم به صدا در آمد.
👨🏻عبدالله بود و لابد حالا بعد از گذشت یک روز از زخم زبانهایی که به جانمان زده بود، تماس گرفته بود تا دلجویی کند و خبر نداشت پروردگارمان چنان عنایتی به ما کرده که دیگر به دلجویی احدی نیاز نداریم.
📱مجید گوشی را به دستم داد و نمیخواست با عبدالله حرف بزند که به بهانهای به اتاق رفت.
🏻گوشی را وصل کردم و با صدایی گرفته جواب دادم: «بله؟» که با دل نگرانی سؤال کرد:
📱شماها کجایید؟ اومدم مسافرخونه، مسئولش گفت دیشب رفتید. الان کجایی؟
🏻و من هنوز از دستش دلگیر بودم که با دلخوری طعنه زدم:
- تو که دیشب حرفت رو زدی! مگه نگفتی هر چی سرمون میاد، چوب خداست؟!!! پس دیگه چی کار داری؟
📱صدایش در بغض نشست و با پشیمانی پاسخ داد:
- الهه جان! من دیشب قاطی کردم! وقتی تو رو تو اون وضعیت دیدم آتیش گرفتم! جیگرم برات سوخت...
🏻و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم که با صدایی بلند اعتراض کردم:
📱دلت برای مجید نسوخت؟ گناه مجید چی بود که باهاش اونطوری حرف زدی؟ بابا و بقیه کم بهش طعنه زدن، حالا نوبت تو شده که زجرش بدی؟
🚪که مجید از اتاق بیرون آمد و طوری که صدایش به گوش عبدالله نرسد، اشاره کرد:
🏻الهه جان! آروم باش!
📱و عبدالله از آنطرف التماسم میکرد:
- الهه! ببخشید! من اشتباه کردم! به خدا نمیفهمیدم چی میگم! تو فقط بگو کجایید، من خودم میام با مجید صحبت میکنم! من خودم میام از دلش در میارم!
🏻باز محبت خواهریام به جوشش افتاده و دلم نمیآمد بیش از این توبیخش کنم و مجید هم مدام اشاره میکرد تا آرام باشم که عصبانیتم را فرو خوردم و با لحنی نرمتر پاسخ دادم:
- نمیخواد بیای اینجا!... ولی دست بردار نبود و با بیتابی سؤال کرد:
📱آخه شما کجا رفتید؟ دیشب چی شد که از اینجا رفتید؟ اتفاقی افتاده؟
🏻 دلم نمیخواست برایش توضیح دهم دیشب چه معجزهای برای من و مجید رخ داده که به زبان قابل گفتن نبود و تنها به یک جمله خیالش را راحت کردم:
- دیشب خدا کمکون کرد تا یه جای خوب پیدا کنیم. الانم پیش یه حاج آقا و حاج خانمی هستیم که از پدر و مادر مهربونترن!
⁉ سر در نمیآورد چه میگویم و میدانستم آسید احمد و مامان خدیجه منتظرمان هستند که گفتم:
🏻عبدالله! ما حالمون خوبه! جامون هم راحته! نگران نباش!
📱و به هر زبانی بود، سعی میکردم راضیاش کنم و راضی نمیشد که اصرار میکرد تا با مجید صحبت کند که خود مجید متوجه شد، گوشی را از دستم گرفت و با مهربانی پاسخ عبدالله را داد:
🏻سلام عبدالله جان! نه، نگران نباش، چیزی نشده! همه چی رو به راهه! الهه خوبه، منم خوبم! حالا سرِ فرصت برات توضیح میدم! جریانش مفصله! تلفنی نمیشه!
📱و به نظرم عبدالله بابت دیشب عذرخواهی میکرد که به آرامی خندید و گفت:
🏻نه بابا! بیخیال! من خودم همه نگرانیم به خاطر الهه بود، میفهمیدم تو هم نگران الههای! هنوزم تو برای من مثل برادری!
⏳و لحظاتی مثل گذشته با هم گَپ زدند تا خیال عبدالله راحت شد و ارتباط را قطع کرد.
✉ ولی مجید همچنان گرفته بود و میدیدم از لحظهای که آسید احمد بسته پول را برایش آورده، چقدر در خودش فرو رفته است، تا بعد از شام که در فرصتی آسید احمد را کناری کشید و آنقدر اصرار کرد تا آسید احمد پذیرفت این پول را بابت قرض به ما بدهد و به محض اینکه مجید توانست کار کند، همه را پس دهد تا بلاخره غیرت مردانهاش قدری قرار گرفت.
🌃آخر شب که به خانه خودمان بازگشتیم، آرامش عجیبی همه وجودمان را گرفته بود که پس از مدتها میخواستیم سرمان را آسوده به بالشت بگذاریم که نه نوریهای در خانه بود که هر لحظه از فتنهانگیزیهای شیطانیاش در هول و هراس باشیم، نه پدری که از ترس اوقات تلخیهایش جرأت نکنیم تکانی بخوریم، نه تشویش تهیه پول پیش و بهای اجاره ماهیانه و نه اضطراب اسبابکشی که امشب میخواستیم در خانهای که خدا به دست یکی از بندگانش بیهیچ منتی به ما بخشیده بود، به استقبال خوابی عمیق و شیرین برویم که با ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» چشمهایمان را بسته و با خیالی خوش خوابیدیم
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و هفتاد و یکم
🌅 لب ایوان نشسته و گوش به صدای چَه چَه پرندگان، دلم را به گرمای تنگ غروب روزهای آخر خرداد ماه سپرده بودم.
🌴 گرمای به نسبت شدیدی که حالا در خنکای خانه زیبا و خیال مهربان خانواده آسید احمد، برای من و مجید از هر بهاری دلپذیرتر بود.
🗓 با رسیدن ٢٢ خرداد ماه، بیست روز بود میهمان که نه، به جای عروس و پسر این خانواده، روی چشم آسید احمد و مامان خدیجه، شاهانه زندگی میکردیم.
💔 هر چند داغ غصه حوریه بر دل من و مجید همچنان بیقراری میکرد، اما در این خانه و در سایه رحمت پروردگارمان، آنچنان غرق دریای نعمت و برکت شده بودیم که به امید آینده و تولد کودکی دیگر، با غم حوریه هم کنار آمده و راضی به رضایش بودیم.
🏻به لطف نسخههای حکیمانه مامان خدیجه و محبتهای مادرانهاش، وضع جسمیام هم حسابی رو به راه شده و بار دیگر سلامتی و شادابیام را بازیافته بودم.
🏻مجید هم هر چند هنوز نمیتوانست با دست راستش کار سنگینی انجام دهد، ولی جراحت پهلویش به نسبت بهتر شده و کمتر درد میکشید.
🕌 حالا یکی دو روزی هم میشد که آسید حمد در دفتر مسجد، برایش کار سبکی در نظر گرفته و از صبح تا اذان مغرب مشغول بود تا در انتهای ماه با حقوق اندکی که میگیرد بتواند درصدی از قرض آسید احمد را پس داده و ذرهای از خجالتش در بیاید که در طول این مدت از همان پول مرحمتی آسید احمد خرج کرده بودیم و به این هم راضی نمیشد که هر روز به هر بهانهای برایمان تحفهای میآورد تا کم و کسری نداشته باشیم، ولی مجید به دنبال حق خودش بود که مرتب به خانه و نخلستان پدر سر میزد بلکه بتواند پول پیش خانه را پس بگیرد، ولی پدر و نوریه هنوز از ماه عسلی که به گفته عبدالله در قطر میگذراندند، بازنگشته و تمام امور نخلستان را هم به ابراهیم و محمد سپرده بودند و این دو برادر، باز هم سراغی از تنها خواهرشان نمیگرفتند و شاید از فال گوش برادران نوریه میترسیدند که آخرین باری که مجید به دنبال پدر به نخلستان رفته بود، حتی جواب سلامش را هم نداده بودند.
👨🏻در عوض، عبدالله همچنان با من و مجید بود و وقتی ماجرای معجزه این خانه را شنید، چه حالی شد و نمیتوانست باور کند که به دیدارمان آمد تا به چشم خود ببیند که ما نه چوب گناهانمان که اجر شکیبایی عاشقانهمان را از خدا گرفتهایم و نمیدانست با چه زبانی از آسید احمد تشکر کند که خواهر غریبش را پناه داده و در حقش پدری را تمام کرده است، هر چند هنوز هم تهِ دل من میلرزید که آسید احمد و مامان خدیجه از سرگذشت من و مجید چیزی نمیدانستند و اینچنین بیمنت به ما محبت میکردند.
🏻میترسیدم بفهمند من از اهل سنت هستم و پدرم با وهابیون ارتباط دارد که به ننگِ نام پدر وهابیام، از چشمشان بیفتم و دست محبتشان را از سرم بردارند، ولی مجید مدام دلداریام میداد و تأکید میکرد خدایی که ما را در این خانه پناه داده و دل اهل خانه را به سمت ما متمایل کرده، تنهایمان نخواهد گذاشت.
🍎🍌🍉 آخرین بسته میوه را هم چیدم که مامان خدیجه کنارم لب ایوان نشست و با مهربانی تشکر کرد:
👤 قربون دستت دخترم! اجرت با آقا امام زمان (علیهالسلام)!»
🏻و من به لبخندی شیرین پاسخش را دادم که دوباره از جایش بلند شد و برای نظارت بر چیدن شیرینیها، به آن سمت ایوان به سراغ دخترش زینبسادات رفت.
🌌 شب نیمه شعبان فرا رسیده و به میمنت میلاد امام زمان (علیهالسلام)، بنا بود امشب در این خانه جشنی بر پا شود و به حرمت عظمت این شب که به گفته مامان خدیجه بعد از شبهای قدر، شبی به فضیلت آن نمیرسد، مراسم دعا و سخنرانی هم برقرار بود.
🌳🏣🌴 حالا پس از حدود سه هفته زندگی در این خانه، به برگزاری جلسههای قرائت قرآن و دعا عادت کرده بودم که علاوه بر جلسات منظم آموزش قرآن و احکام که توسط مامان خدیجه برای بانوان محله برگزار میشد، آسید احمد به هر مناسبتی مراسمی بر پا میکرد و اینها همه غیر از برنامههای رسمی مسجد بود.
🏻ظاهراً اراده پروردگارم بر این قرار گرفته بود که منِ اهل سنت، روزگارم را در خانهای سپری کنم که قلب تپنده تبلیغ تشیع بود تا شاید قوت اعتقاد قلبیام را بیازماید که در این فضای تازه چقدر برای هدایت همسرم به سمت مذهب اهل تسنن تلاش میکنم.
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
💬 سخنرانی سید حسن نصرالله /دبیرکل حزب الله لبنان:
💢چرا مقامات فرانسه میگویند تروریسم اسلامی؟ آیا ما تروریسم آمریکایی را میگوییم تروریسم مسیحی؟
🔹مسلمانان هیچ اهانتی به پیامبرشان را نمیتوانند تحمل کنند یا سکوت کنند
🔹 میخواهم درباره مشکل مسئولان فرانسه با اسلام صحبت کنم.
🔹از حادثه نیس شروع میکنیم. آن را محکوم میکنیم...
🔹هر حادثه مشابهی از نظر مسلمانان مردود و محکوم است. این اولین نکته.
🔹دومین نکته. مقامات فرانسه یا دیگران حق ندارند جنایتی را که یک فرد مشخص مرتکب شده، بر عهده یک دین یا اتباع آن دین بیندازند
🔹 اگر فردی مسیحی چنین اتفاق مشابهی مرتکب شود همچنان که در اروپا رخ داده، آیا درست است که گفته شود که مسئولیت این حادثه بر عهده دین مسیحیت، یا حضرت مسیح یا مسیحیان است؟ اما مقامات فرانسه این کار را با اسلام و مسلمانان میکنند
🔹آیا این درست است که بگویند تروریسم اسلامی؟
🔹از سال 2000 و بعد از حادثه یازده سپتامبر... هزاران نفر کشته شدهاند و آمریکا به قتل شمار زیادی از مردم اعتراف کرده... آیا درست است که بگوییم تروریسم آمریکایی، تروریسم مسیحی است؟
🔹اگر به اسلام احترام میگذارید چرا از اصطلاح تروریسم اسلامی یا فاشیسم اسلامی استفاده میکنید؟
💢 اگر آزادی بیان است، بگویید با روژه گارودی چه کردید؟
پیشنهاد شیخ الازهر را میتوان اجرایی کرد؛ توهین به ادیان و پیامبران جرم انگاشته شود.
🔹 بحران از انتشار کاریکاتورهای موهن از پیامبر اکرم (ص) در نشریه شوم فرانسوی آغاز شد
🔹مقامات فرانسه به جای پرداختن به ریشه مشکل، لجاجت به خرج میدهند که این کاریکاتورها، آزادی بیان است
🔹شما با این کار [لجاجت] چه پیامی به بیش از یک میلیارد مسلمان میدهید؟
🔹در فرانسه و اروپا شواهد زیادی وجود دارد که آزادی بیان را منع بلکه سرکوب میکند حتی در موضوعاتی کماهمیتتر از اهانت به پیامبر مسلمانان
🔹فیلسوف فرانسوی روژه گارودی را ببینید. آنچه این مرد انجام داد یک کتاب پژوهشی درباره هولوکاست انجام داد
🔹گارودی فقط یک پژوهش آکادمیک انجام داد... نه تمسخر کرد نه اهانت کرد بلکه فقط یه موضوع مهم را که در اروپا مطرح بود، بررسی کرد
🔹مقامات فرانسه با او چه کردند؟ از او شکایت شد. محکوم به حبس شد و سرانجام سرکوب شد. این آزادی بیان است؟
🔹بله وقتی مذهب معینی هدف باشد یا درباره اسرائیل باشد، آزادی بیان متوقف میشود
اما اگر اهانت به اسلام باشد، آزادی بیان مطلق وجود دارد
🔹استدلال مقامات فرانسه درباره آزادی دادن به انتشار کاریکاتورهای موهن، نادرست است
🔹شنیدم مقامات فرانسه میگویند که در مقابل تروریسم کوتاه نمیآییم... شما باید برگردید و اشتباهات ریشهای را اصلاح کنید
🔹عادل و منصف باشد.. آزادی بیان را آنطور که درباره غیرمسلمانان اجرا میکنید، درباره مسلمانان نیز اجرا کنید
🔹هیچ مسلمانی در دنیا اهانت به پیامبرش را نمیپذیرد
🔹منافع فرانسه از ورود به این معرکه چیست؟
🔹میتوان پیشنهاد شیخ الازهر را در دستور کار قرار داد... میتوان قانونی جهانی گذاشت برای جرمانگاری هر گونه اهانت به پیامبران یا ادیان.
💢 مردم یمن که در جنگ و محاصره و فقر هستند، حجت الهی هستند برای کسانی که ساکتند
🔹 جمعیتی که در یمن به خیابان آمد برای گرامیداشت میلاد پیامبر اکرم، در حالی بود که جنگ علیه این کشور در جریان است. یمن محاصره است و مردم هدف سیاست گرسنهنگاهداشتنند
🔹آیا این حضور مردم یمن در حمایت از پیامبرشان معنادار نیست؟ این مردم غریب که همچنان از آرمان و ملت فلسطین حمایت میکنند در حالی که خودشان در جنگ و محاصره هستند
🔹کسانی که به اسلام اهانت میکنند، آیا این جمعیت را ندیدند؟
🔹مردم یمن همچنان اعلام میکنند که در مقابل توطئههای آمریکایی و اسرائیلی از جنبشهای مقاومت و ملل منطقه حمایت میکنند و بهانههای واهی نمیآورند مثل کسانی که در خوشی و رفاه هستند و با دشمن اسرائیلی روابطشان را عادیسازی میکنند
🔹موضع مردم یمن در حمایت از فلسطین [در حالی که در فقر و جنگ و محاصره هستند]، حجت الهی برای همه کسانی است که ساکتند
🔹بزرگترین کاری که مسلمانان میتوانند برای پیامبر اکرم (ص) انجام دهند، ایستادن کنار مردم یمن است
🔹جریان بزرگی در جهان عرب باید شکل بگیرد تا جنگ ظالمانه علیه یمن پایان یابد و این کمترین وظیفه است.
💢 امیدواریم دولت جدید لبنان زودتر تشکیل شود
تساهل در مقابله با کرونا غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرانسانی است
🔹امیدواریم نخستوزیر مکلف [لبنان] بتواند سریعتر دولت لبنان را شکل دهد
🔹نمیشود با دولت پیشبرد امور ادامه داد
🔹برای تشکیل دولت ما کمک و راه را هموار میکنیم
🔹وقت اختلاف و مناقشه در داخل نیست
🔹هرگونه تساهل در مقابله با کرونا در سطح فردی غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرانسانی و حرام است.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
AUD-20201024-WA0005.mp3
5.55M
🎧 #نواهنگ جدید و بسیار شنیدنی
🎼 جمعه آمدن او به نظر نزدیک است....
🎤 #حاج_میثم_مطیعی
🌙 #جمعه_های_مهدوی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✨﷽✨
🏴پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
✍«هرگاه در امّت من 10خصلت ظاهر شود خداوند ایشان را به ده چیز عقوبت کند». گفته شد: یا رسول الله! آن ده خصلت چیست؟ فرمود:
«هرگاه دعا کم کنند بلا نازل شود، هرگاه صدقات (قرض، هدیه، وقف، مطلق قدم های خیر و انفاقات خیریه) را ترک کنند مرض ها زیاد شود، هرگاه زکات را منع کنند چارپایان بمیرند، هرگاه سلطان جور کند منع باران شود، هرگاه زنا در ایشان بسیار شود، مرگ ناگهانی در ایشان زیاد شود، هرگاه ربا زیاد شود، زلزله ها زیاد شود، هرگاه به خلاف آنچه خدا نازل فرموده حکم کنند دشمن ایشان بر ایشان مسلط شود، و هرگاه نقض عهد و پیمان کنند خداوند ایشان را مبتلا به قتل سازد و هرگاه کم فروشی کنند خداوند ایشان را به سال های خشک و قحط بگیرد.»
سپس این آیه را تلاوت فرمود: «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلّهم یرجعون؛(1)
فساد در دریا و خشکی ظاهر شد به سبب آنچه دست مردم کسب کرده تا اینکه بچشاند ایشان را اثر بعضی از آنچه عمل کرده اند، تا شاید برگشت کنند.»(2)
1-سوره روم (30)، آیه 41.
2-جامع الاخبار، ص 509.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✨﷽✨
🏴راز ماندگاری نعمت ها
✍نصیحتی از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی(ره): حضرت محمد صلی اللہ علیه واله وسلم فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
1⃣اول آنکه در آغاز هرکار بگوید:
« بسم اللهالرحمن الرحیم»
2⃣دوم آنکه چون نعمتی از راہ حلال نصیبش شد، بگوید
«الحمدالله رب العالمین»
3⃣سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: «استغفرالله ربی و اتوب الیه»
4⃣چهارم آنکه چون غم و اندوہ براو هجوم آورد بگوید:
«لاحول ولا قوہ الا بالله العلی العظیم»
5⃣پنجم آن که چون تدبیر کار کند، گوید:
«ماشاءالله»
6⃣ششم آنکه چون از ستمگری هراس کند بگوید:
« حسبناالله و نعم الوکیل»
📚نشان از بی نشان ها
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⛔️دولت همچنان در آرزوی مذاکره با امریکا؟
🔹اخیرا خبرهایی شنیده میشود که دولت روحانی در ماههای پایانی عمر خود نیز از آرزوی مذاکره دست نکشیده است و همچنان در پی مذاکره به هر قیمتی با امریکاست.
🔹 از این رو برخی دولتمردان خبرسازی درباره گرفتن مجوز این مذاکره را نیز در برخی محافل آغاز کردند.
🔹 پیگیریهای دقیق نشان میدهد هیچ مقام دولتی اجازه گفتگو با امریکا در هیچ سطحی را نداشته و شروط ایران برای هر گفتگوی احتمالی، همچون گذشته تغییری نکرده است.
🔹 یکی از مقامات دولت روحانی هم بابت سخنان نادرست در برخی محافل، از دستگاههای عالی نظام تذکر لازم را دریافت کرده است.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110