خاطرات مستر همفر👇
فصل اول ؛
#قسمت_دوم؛
چگونگی حفظ امپراطور
از گذشته های دور حکومت بریتانیای کبیر مانند امروز در این اندیشه بود که امپراطوری بزرگ و گسترده خود را چگونه حفظ کند: #امپراطوری که آفتاب هیچگاه در آن غروب نمی کرد. #بریتانیا در مقایسه با مستعمرات خود همچون هند، چین و #خاورمیانه ، کشوری کوچک بود. اگر چه ما در بخش های بزرگی از این کشورها حکومت دست نشانده نداشتیم و کار را خود مردم انجام می دادند، امّا سیاست های فعّال و موفقیّت آمیز ما در این کشورها به پیش می رفت، و ما به سوی حاکمیّت کامل بر آنها گام بر می داشتیم.
بنابراین ما باید به دو نکته می اندیشیدیم:
1- در مناطقی که بر آنها تسلّط پیدا کردیم حاکمیّت خود را حفظ کنیم.
2- بخش هایی که هنوز زیر سلطه ما نیستند به مستعمرات خود بیفزاییم.
وزارت مستعمرات برای هر یک از این کشورها کمیسیون خاصّی برگزید تا به بررسی این مسایل بپردازد. و من خوشبختانه از ابتدای ورود به این وزارت مورد اعتماد وزیر بودم؛ و کار در کمپانی هند
شرقی به من سپرده شد. این کمپانی اگر چه هدف آشکارش #بازرگانی بود در حقیقت راه های تسلّط بر هند و به چنگ آوردن سرزمین های دور شبه قاره هند را جستجو می کرد.
کشور بریتانیا از هند به دلیل وجود قومیّت های مختلف، ادیان متفاوت، زبان های گوناگون و منافع بسیار در صورت برخورد با آن موارد نگرانی نداشت. چنان که چین نیز نمی توانست نگران کننده باشد. زیرا #ادیان بودا و کنفوسیوس که بیشتر مردم آن کشور پیرو آنها بودند انگیزه قیام را در آنان بر نمی انگیخت. این ها دو دین مرده ای هستند که به #مسائل_اجتماعی کاری ندارند و تنها به ابعاد درونی می پردازند و احتمال ضعیف داشت که احساسی ملّی در میان مردم این دو منطقه پدید بیاید.
بنابراین #بریتانیای_کبیر از این دو منطقه نگرانی نداشت. ما از امکان به وجود آمدن تحوّلاتی در آینده نیز غافل نبودیم و برنامه های دراز مدّتی را برای گسترش تفرقه، نادانی، #فقر ، و گاه بیماری، در این کشورها برنامه ریزی کردیم. پیدا کردن پوشش مناسب برای این اهداف نیز دشوار نبود، پوشش هایی با ظاهر جذّاب و خیره کننده و باطنی استوار، که با تمایلات روحی مردم در این مناطق متناسب بود.
برای توصیف کار ما، می توان از یک مثل قدیمی بودایی یاد کرد که می گوید:
«اگر چه دارو تلخ است امّا به گونه ای رفتار کن که بیمار آن را با شیرینی میل کند.»
امّا اوضاع کشورهای اسلامی ما را نگران می کرد. ما با این مرد بیمار(1) قراردادهایی بسته بودیم که همه آن به نفع ما بود.
#ادامه_دارد...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
خاطرات مستر همفر 👇
#قسمت_چهارم ؛
آغاز سفر
علمای الأزهر، #عراق و #ایران استوارترین سد در برابر خواسته های ما محسوب می شدند، آنان
از اصول زندگی معاصر کاملاً بی اطّلاع بودند، بهشتی را که قرآن مژده داده بود هدف خود قرار داده بودند، و حاضر نبودند سر سوزنی از #اعتقادات خود دست بردارند، و مردم از آنها پیروی می کردند و حکومت همچون موش هراسان از گربه، از آنها می ترسید، البتّه اهل تسنّن نسبت به #شیعیان ، کمتر از علمای خود فرمان بری داشتند، زیرا آنان هم سلطان و هم شیخ الإسلام را حاکم می دانند، در حالی که شیعیان حکومت را تنها شایسته عالمان می دانند و به سلطان اهمیّت کافی نمی دهند؛ امّا این تفاوت چیزی از نگرانی وزارت مستعمرات و حاکمان #بریتانیای_کبیر نمی کاست.
ما کنفرانس های بسیاری تشکیل دادیم تا برای این مسایل نگران کننده راه حل هایی بیابیم امّا هر بار با بن بست روبرو می شدیم گزارش های رسیده از جاسوس ها و مزدوران نیز ناامید کننده بود، همچون نتایج کنفرانس ها که یا صفر بود و یا زیر صفر، ناامیدی در ما راهی نداشت زیرا ما خود را با تلاش پیوسته و صبر بی پایان آموخته بودیم.
به یاد دارم که یک بار کنفرانسی با حضور شخص وزیر و بزرگ ترین کشیشان و تعدادی از کارشناسان برپا کرده بودیم، افراد حاضر در جلسه بیست نفر بودند بیش از سه ساعت گفتگو کردیم و کنفرانس را بدون نتیجه به پایان بردیم.
امّا اسقف گفت:
«ناامید نشوید! #مسیح پس از سیصد سال شکنجه، و تبعید و کشته شدن خود و پیروانش به حکومت رسید. شاید هم او از ملکوت نظر لطفی بیفکند و ما موفّق شویم حتّی پس از سیصد سال کفّار را از مراکزشان بیرون برانیم. ما باید به ایمان استوار و بردباری بی پایان مجهّز شویم و از همه وسایل و راه ها برای تسلّط و ترویج #مسیحیّت در سرزمین های مسلمانان بهره ببریم، اگر چه پس از قرن ها به نتیجه برسیم؛ که پدران برای فرزندان می کارند».
#ادامه_دارد ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
خاطرات مستر همفر 👇
#قسمت_پنجم ؛
یک بار کنفرانسی در وزارت تشکیل شد که در آن نمایندگانی از بریتانیای کبیر، #فرانسه و #روسیه در بالاترین سطوح حضور داشتند: دیپلمات ها و دین مردان. خوشبختانه من به دلیل پیوندهای نزدیک با وزیر در این کنفرانس شرکت داشتم. اعضای کنفرانس به طور گسترده ای مشکلات مسلمانان را مورد بررسی قرار دادند. آنان راه های افزایش فشار بر مسلمانان، جدا نمودن آنها از باورهایشان و بازگرداندن آنها به حوزه ایمان را مطرح کردند - همچنان که اسپانیا پس از قرن ها جنگ با مسلمانان بربر به حوزه ایمان بازگشت - امّا نتیجه در سطح مطلوب نبود من مشروح گفت وگوهای این کنفرانس را در کتابی به نام «به سوی ملکوت مسیح» نگاشتم.
کندن ریشه های درختی که در شرق و غرب زمین گسترش یافته دشوار است امّا باید به هر بهایی از دشواری های این کار کاست. #مسیحیّت باید گسترش یابد و این مژده خود #مسیح ، به ما است. امّا محمّدصلی الله علیه وآله وسلم از شرایط زمانی انحطاط شرق و غرب سود جست و با پایان دوران انحطاط باید این فرصت از میان می رفت که خوشبختانه چنین شد، کار مسلمانان به انحطاط گرایید و #کشورهای_مسیحی رو به پیشرفت نهادند و اکنون هنگام آن رسیده است که آن چه را طی قرن ها از دست داده ایم با فداکاری باز ستانیم. و حکومت نیرومند #بریتانیای_کبیر در این روزگار لوای این مبارزه فرخنده را در دست گرفته است.
#فصل_دوم
آغاز سفر
در سال 1710 وزارت مستعمرات من را به #مصر ، #عراق ، #تهران ، #حجاز و #استانبول فرستاد تا
اطّلاعات کافی برای ضعیف کردن مسلمانان و چیرگی بیشتر بر آنان به دست آورم. همزمان نه نفر دیگر از بهترین کارمندان وزارت که فعالیّت، نشاط و دل بستگی کافی برای تحکیم سلطه #بریتانیا بر #امپراطوری_عثمانی و دیگر کشورهای اسلامی را داشتند به مناطق مختلف اعزام شدند. وزارت پول کافی، اطّلاعات لازم، نقشه های مربوطه و نام های حاکمان، سران قبایل و عالمان را در اختیار ما قرار داد. این سخن دبیرکل را هنگامی که به نام #مسیح ما را بدرود می داد، فراموش نمی کنم.
او گفت: «آینده کشور ما در گرو موفقیّت شماست، آن چه در توان دارید کوتاهی نکنید.»
من با هدف دوگانگی، راهی #استانبول مرکز #خلافتِ اسلامی شدم در #لندن زبان های ترکی، عربی (زبان قرآن) و پهلوی (زبان ایرانیان) را آموخته بودم ولی حالا باید زبان ترکی (زبان مسلمانان ترکیه) را تکمیل می نمودم. آموختن زبان با دانستن زبان آن طوری که بتوان مانند مردم آن کشور سخن گفت تفاوت دارد. نخست چند سال طول می کشد امّا دومی چند برابر به درازا خواهد کشید و من باید زبان را با همه ریزه کاری هایش چنان می آموختم که مورد بدگمانی قرار نگیرم.
امّا در این مورد نگرانی زیادی نداشتم زیرا مسلمانان تسامح، سعه صدر و خوش گمانی را از پیامبرشان آموخته اند و بدگمانی نزد آنها چون بدگمانی برای ما نیست. حکومت ترکان نیز در رتبه ای نبود که بتواند جاسوسان و مزدوران را باز شناسد. این حکومت آن چنان ناتوان و از هم گسیخته بود که خاطر ما را آسوده می کرد.
پس از یک سفر خسته کننده به استانبول رسیدم، خود را محمّد نامیدم و به مسجد (جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان) رفتم. نظم، پاکیزگی و فرمان برداری آنان
شگفت زده ام کرد. با خود گفتم: چرا ما با این انسان ها می جنگیم؟ چرا می کوشیم آنها را درهم بکوبیم و دستاوردهایشان را برباییم؟ آیا مسیح ما را بدین کار سفارش کرده است؟ امّا زود این اندیشه اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم.
#ادامه_دارد ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
خاطرات مستر همفر 👇
#قسمت_دوازدهم ؛
( راههای اصلی ی اختلاف افکنی )
اهل تسنّن بر این باورند که پس از پیامبر، مسلمانان ابوبکر، عمر و عثمان را برای خلافت، برتر از علی دانستند، پس فرمان پیامبر را نادیده گرفتند و آنان را به خلافت برگزیدند.
چنین درگیریهایی در هر آیینی (به ویژه در #مسیحیّت) وجود دارد ولی من نمی دانم توجیه ادامه این درگیریها چیست؟
علی و عمر از دنیا رفته اند اگر مسلمانان خردمند باشند باید به امروز بیندیشند نه به گذشته دور.
یکبار موضوع اختلاف #شیعه و #سنّی را با برخی از مسئولان وزارت در میان نهادم و گفتم: اگر آنان زندگی را در می یافتند اختلافات را به یک سو می نهادند و یکپارچه می شدند، آن مسئول بر من بانگ زد که تو باید آتش اختلاف را شعله ور کنی نه آنکه در بین آنها #وحدت_کلمه ایجاد نمایی.
بر همین اساس دبیرکل، در یکی از جلساتی که پیش از سفر به #عراق با من داشت گفت: همفر! بدان که انسانها از آن هنگامی که خدای متعال، هابیل و قابیل را آفرید تا آنگاه که #مسیح باز گردد، به طور طبیعی اختلافاتی دارند:
1- اختلاف به سبب رنگ.
2- اختلافات قبیله ای.
3- اختلاف بر سر زمین.
4- اختلافات قومی.
5- اختلافات دینی.
وظیفه تو در این سفر آن است که این اختلاف ها را در میان مسلمانان بازشناسی و کوههای آماده آتشفشان را بیابی و اطّلاعات دقیق آن را برای وزارت بفرستی، اگر بتوانی آتش اختلاف را شعله ور کنی، خدمت بزرگی به #بریتانیای_کبیر کرده ای.
ما بریتانیایی ها نمی توانیم در رفاه زندگی کنیم، مگر آنکه در همه مستعمرات آشوب و درگیری ایجاد کنیم، ما تنها از طریق ایجاد آشوب در میان مردم خواهیم توانست سلطان عثمانی را در هم بکوبیم و بجز این چگونه یک ملّت کوچک خواهد توانست بر یک ملّت بزرگ چیره شود تو با تمام توان بکوش که راه نفوذی بیابی و اگر یافتی در آن وارد شو امّا بدان که حکومتهای تُرک و فارس ناتوان شده اند و تو باید مردم را بر این حکومتها بشورانی، مانند تمام انقلاب هایی که در طول تاریخ، علیه حاکمان انجام شده است؛ اگر آنها از هم جدا شوند و با یکدیگر به درگیری بپردازند ما
به آسانی خواهیم توانست بر آنان چیره شویم.
#ادامه_دارد ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110