eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیرت انقلابی
#قصّه‌دلبـری🌸💕 #قسمت70 سکانسی بود که یه رزمنده لبنانی می‌خواست بره برای عملیات استشهادی. اطرافشو اس
🌸💕 وقتی از سوریه بر می‌گشت بهش می‌گفتم: - حاجی گیرینوف شدی! هنوز لیاقت شهادت و پیدا نکردی؟ در جوابم فقط می‌خندید. این‌اواخر دوتا پلاک می‌انداخت گردنش. می‌گفتم: - فکر می‌کنی اگه دوتا پلاک بندازی، زودتر شهید می‌شی؟ میلی به شهادتش نداشتم، بیشتر قصد سر به سر گذاشتنش رو داشتم... می‌گفت: +بابا این پلاکا هرکدوم مالِ یه ماموریته! تموم مدت ماموریتش خونه پدرم بودم و اون ها باید اختم و تَخم هام و به جون می‌خریدن! دلم از جای دیگه پر بود، سر اونا غر می‌زدم. مثل بچه ها که بهونه مادرشون و می‌گیرن، احساس دلتنگی می‌کردم.. پدرم از بیرون زنگ می زد خونه که: +اگه کسی چیزی نیاز داره، براش بخرم! بعد می‌گفت: +گوشی رو بدین مرجان! وقتی ازم می‌پرسید سفارشی چیزی نداری، می‌گفتم: - همه چی داریم، فقط محمدحسین اینجا نیست، اگه می‌تونی اونو برام بیار... نه که خودم و لوس کنم، جدی می‌گفتم! پدرم می‌خندید و دلداری‌م می‌داد. : نـوش جـونـت رفـیق..!🌱