قربانی عید قربان...
دوبار خواب دیدم یه نفر میومد می گفت:
"این که بزرگش می کنی، باید روز عید قربان ، قربانی بشه."
از شوهرم پرسیدم: "خواب بدیه، نه؟"
شوهرم آروم لبهاش رو گاز گرفت و گفت: "نه! پاشو نمازت رو بخون، چند روز دیگه عید قربانـــه، گوسفند می کُشیم"
گفتم:"ما که حاجی نیستیم!"
گفت:"عیبی نداره، برای سلامتی پسرمون...!"
22سال بعد، عراقیها داشتند خرمشهر رو میگرفتند. عید قربان بود؛ توی آبادان هم گوسفند پیدا نمیشد که قربانی کنیم؛ دلم شور میزد؛ میگفتم:"نکنه روز قربانی شدن محمود باشه؟!"
وقتی رفتم بالای سرش،
دیدم ترکش عین تیغ، شاهـــــرگش رو بریده ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
#حدیثانه😍
پیامبر اکرم ﷺ می فرمایند :↯
با ریختن اوّلین قطره خون قربانی [به زمین]
صاحب قربانی آمرزیده میشود .
📚من لایحضره الفقیه ، ج ² ، ص ²¹⁴
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
#تلنگرانہ✨
چطوریہ ڪه میترسیم ڪرونا بگیریم و دیگہ کسے نگاهمون نکنہ و نزدیڪمون نشہ؛
ولے
ازاین نمیترسیم کہ اگر گناه ڪنیم،دیگہ امام زمان{عج}نگاهمون نمیکنہ و از خداهم دور میشیم💔
#التماستفکر
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
•°~🤍✨
میگفت :
هرچیکهخدابخواد؛
همهچیرومیسپرمبهدستِخودِخدا
چونفقطخودشِکه
همبھترینرومیخواد،
وهمبھترینرورقممیزنه...(:🌿
#خدآ
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🌸💕 #قسمت88 چپ و راست گوشیش رو می گرفت جلوم که این کلیپ رو ببین! زن لبنانی بالای جنازه پ
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت89
بعد از تشعیع جنازه دوستاش میومد میگفت:
+فلانی شهید شده و بچه سه ماههش رو گذاشتن روی تابوت.
بعد میگفت:
+اگه من شهید شدم بچه رو نزار رو تابوت، بزار روی سینهم.
گاهی نمایش تشییع جنازه خودش رو هم بازی میکردیم؛
وسط هال دراز به دراز می خوابید که مثلاً شهید شده و می خندید...
بعد هم میگفت:
+محکم باش.
و سفارش میکرد چه کارهایی انجام بدم. گوش به حرفاش نمیدادم و الکی گریه زاری میکردم تا دیگه از این شیرین کاری ها نکنه..!
رسول خلیلی و اسماعیل حیدری رو خیلی دوست داشت، وقتی شهید شده بودن تا چند وقت عکس و تیزر و بنر اینا رو براشون طراحی می کرد.
برای بچههای محل کارش که شهید شده بودن نماهنگ های قشنگی می ساخت. تا نصفه شب مینشست پای این کارها!
عکس خودش رو هم همون که دوس داشت بعداََ تو تشییع جنازه و یادواره هاش استفاده بشه، روی یک فایل تو کامپیوترش جدا کرده بود.
یکی سرش پایین با شال سبز و عینک... یکی هم نیم رخ!
اذیتش میکردم میگفتم:
- پوستر خودت رو هم طراحی کن دیگه.
در همه کارهای هنریش، خوش خط هم بود..
ثلث و نستعلیق و شکسته رو قشنگ مینوشت.
این خوش خطی تو دوران دانشجویی و تو اردوها بیشتر نمود پیدا می کرد. پارچه جلوی اتوبوس، روی درهای ورودی و دیوارهای مسجد و حسینیه ها؛ میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم، منم گدای فاطمه..
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🌸💕 #قسمت89 بعد از تشعیع جنازه دوستاش میومد میگفت: +فلانی شهید شده و بچه سه ماههش رو گذ
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت90
وقتی از شهادت صحبت میکرد، هرچند شوخی و مسخره بازی بود، ولی گاهی اشکم رو در میاورد.
به قول خودش فیلم هندی میشد و جمعش میکرد.
گاهی برای اینکه لجم رو در بیاره، صدام میزد:
+همسر شهید محمدخانی؟!
منم حسابی میوفتادم رو دنده لج که از خر شیطون پیاده شه!
همه چیز رو تعطیل میکردم...
مثلا وقتی میرفتیم بیرون، به خاطر این حرفش مینشستم واز جام تکون نمیخوردم.
حسابی از خجالتش دراومدم تا دیگه از زبونش افتاد که بگه:
+همسر شهید محمدخانی!!
یه روز از طرف محل کارش خونواده هارو دعوت کردن برای جشن.
ناسازگاریم گُل کرد که:
- این چه جشنی بود!؟
این همه نشستیم که همسران شهید بیان رو صحنه و یه پتو از شما هدیه بگیرن؟
این شد شوهر برای یه زن؟؟
اون الان محتاج پتوی شما بود؟
آهنگ سلام آخرِ خواجه امیری رو گذاشتن و اشک مردم دراومد که چی؟
همه چی عادی شد؟!
باید میرفتیم جایگاه و هدیه میگرفتیم که من نرفتم...
فرداش داده بودن به خودش و آورد خونه!
گفت:
+چرا نرفتی بگیری؟
آتیش گرفتم و با غیظ گفتم:
- ملت رو مثل نونوایی صف کرده بودن که برن یکی یکی کارت هدیه بگیرن!
برم جلو بگم من همسر فلانی ام و جلوی اسمت رو امضا کنم؟
محتاج چندرغاز پولشون نبودم!
گمون کردم قانع شد که دیگه منو نبره سر کارش!
حتی گفت:
+اگه شهید هم شدم، نرو!
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
روح استاد عزیز،دلسوز،مجاهد از جان گذشته و با کوله باری از علم،تقوی،اخلاص،تلاش شبانه روزی در مسائل حساس انقلاب نظام و اسلام با وقت شناسی و عمل بموقع که همیشه سینه اش سپر حملات دشمن در زمینه های فرهنگی،علمی،سیاسی و اقتصادی و علی الخصوص در جنگ رسانه بود به همراه خانواده ی مجاهدش به ملکوت اعلی پیوست.از مظلومان سیستان گرفته تا یمن و پاکستان و عراق و کشور های مسلمان غیر ایرانی همه را در حد وسعش میهمان معارف ناب انقلاب و اسلام و امام و رهبری می کرد. در سفر آخرشان به شهرستان بهاباد قول دادند پای کار بچه های بهاباد باشند و تمام قد برای آنها بدوند.از خدای متعال صبر برای بازماندگان و شاگردان وارادتمندانش می نماییم و اجر ایشان در نزد حضرت حجت بقیه الله اعظم محفوظ است.
دهم ذی الحجه/1400/4/30
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔻اخیرا بهش گفتم چرا ماشینت رو فروختی؟
▫️گفت چون هرجا رفتم هزینه چاپ کتابم را ندادند و چون موضوعش را برای جبهه انقلاب لازم میدانستم،مجبور شدم ماشینم رو بفروشم و هزینه کنم
▫️موضوع کتابش در مورد دسیسه ها و برنامه های صهیونیست و... بود!
▪️نقل از محمدمسلم وافی، طلبه فعال در حوزه جمعیت
🔻ایشان این اواخر به بنده گفتند این ها دنبال من هستند و مرا خواهند کشت شما بدانید
یکی از دوستان نزدیک ایشان امروز نقل کرد که در این هفته اخیر هم خودش و هم همسرش را مکرر تهدید کرده بودند
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود✅
#شعر_کودکانه👶
عیــدِ غدیره☺️🌸
مــولی عــلی امیــره😍🍃
#تبلیغ_غدیر♥️
⁸ روز تا بزرگترین عید شیعیان 😇🌈
بصیرت انقلابی
#پیشنهاد_دانلود✅ #شعر_کودکانه👶 عیــدِ غدیره☺️🌸 مــولی عــلی امیــره😍🍃 #تبلیغ_غدیر♥️ ⁸ روز تا بزرگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا