فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگو دوجنین در شکم مادرشون
چقدر این گفتگو آشناس
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
tavasol-mirdamad.mp3
5.11M
دعای توسل با نوای سید مهدی میرداماد
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
🔷♦️🔷 در صفحه ۲۴۶ می خوانیم یعقوب برای سومین بار فرزندان خود را راهی مصر کرد اگر چه قحطی فشار آورده بود اما تأمین آذوقه یک امر فرعی بود ،با نشانه هایی که فرزندانش داده بودند یعقوب حس کرده بود که عزیز مصر ممکن است همان یوسف باشد بنابراین گفت بروید و از یوسف و برادرش بنیامین خبر بجوئید ««فتحسسوا»»
تحسس خبر گرفتن در امور خیر است و کوشش برای شنیدن سرگذشت اشخاص
فرق میکند با تجسس که جستجو در امور شر و عیبهای مردم است
🔷♦️🔷 آنها بر یوسف وارد شدند در حالی که شرمنده بودند چون خود را متهم به سرقت
می دانستند و آبرویی برایشان نمانده بود
در مقابل یوسف اظهار خاکساری و تذلل کردند و گفتند به ما رحم کن و پیمانه ما را کامل بده
««فاوف لنا الکیل»»
اینها برای این بود که وعده خدا تحقق یابد
خدا به یوسف وعده داده بود که آنها در مقابل تو خضوع می کنند و تو به آنها مقام رفیع پیدا می کنی
آنها نامه ای از یعقوب به یوسف دادند یوسف آن را بوسید و برچشمانش گذاشت و گریست آنها تعجب کردند که یوسف چگونه نامه پدر آنها را اکرام کرد برقی از دلشان گذشت گفتند نکند تو یوسفی ؟
یوسف خودش را معرفی کرد ، یوسف که فهمید پدرش از فراق او چشمانش را از دست داده پیراهنی را که جبرئیل برایش آورده بود،
(همان پیراهنی که در آتش برتن ابراهیم پوشاندند)
آورد و گفت کسی که پیراهن خونی مرا برای پدر برد این پیراهن را ببرد تا اگر یک بار باعث عذاب پدر شده اینبار باعث شادی او شود و این کمکی باشد در پذیرش توبه او و بر چشمان پدر بیفکند تا شفا بگیرد
««اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه»»
1_1123841406.mp3
21.59M
دعای عهد با نوای سید حجت بحرالعلومی
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
متن-و-ترجمه-سوره-یاسین.pdf
2.54M
متن-و-ترجمه-سوره-یاسین.pdf
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027