حدیث روز جمعه ۲۳ / ۹ / ۹۷
هرگز جاعل را نمی بینی جز اینکه یا در حال افراط است یا در حال تفریط
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید محمد رضا دهقان
🔸شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
2⃣6⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠طلبه لوله کش
🔰هادی متوجه شد که بیشتر دوستان #طلبه، از خانوادههای مستضعف نجف هستند و در منازلی🏠 زندگی میکنند که آب لوله کشی نداشت🚱 و بضاعت مالی برای لوله کشی نداشتند. برای همین به #تهران آمد و چند روزی در مغازه یکی از دوستانش ماند و لوله کشی را یاد گرفت.
🔰هرچه لازم داشت را تهیه کرد و راهی #نجف شد🚌 بعد از ظهرها بعد از کلاس درس لوله تهیه میکرد و به خانه #طلبههای_نجف میرفت. از خود طلبهها کمک میگرفت و منازل مردم مستضعف، ولی مومن👌 نجف را #لوله_کشی آب میکرد.
🔰هادی شهریه و هیچ مزدی💰 برای لوله کشی نمیگرفت🚫 یکبار با او بحث کردم که چرا برای کار لوله کشی پول نمیگیری⁉️ خُب نصف قیمت دیگران بگیر. تو هم #خرج_داری و... #هادی خندید و گفت: خدا خودش میرسونه☺️
🔰سرش داد زدم و گفتم: یعنی چی #خدا خودش میرسونه؟ ما هم بچه آخوند هستیم و این #روایتها را شنیدهایم. ⚡️اما آدم باید برای کار و زندگیش برنامهریزی کنه👌 تو پس فردا میخوای زن بگیری و...
🔰هادی دوباره لبخند زد😊 و گفت: آدم برای #رضای_خدا باید کار بکنه، اوستا کریم هم هوای ما رو داره، هر وقت #احتیاج داشتیم برامون میفرسته✅ بعد مکثی کرد و #ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد.
🔰گفت: یه شب🌙 تو همین #نجف خیلی به پول احتیاج داشتم. آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم🕌 و مشغول زیارت شدم. اصلاً هم حرفی در مورد پول با مولا #امیرالمومنین(ع) نزدم. همین که به ضریح چسبیده بودم یه #آقایی به شانه من زد و گفت: آقا این پاکت💌 مال شماست.
🔰برگشتم و دیدم یک #آقای_روحانی است که او را نمیشناختم. بعد هم بیاختیار پاکت را گرفتم📩 بعد از #زیارت راهی منزل شدم. با تعجب دیدم مقدار زیادی پول💵 داخل آن پاکت است.
🔰هادی دوباره به من نگاه کرد و گفت: #حاج_باقر، همه چیز دست خداست. من برای این مردم #ضعیف، ولی با ایمان✨ کار میکنم. #خدا هم هروقت احتیاج داشته باشم برام میذاره تو پاکت و میفرسته📨
📚برگرفته از کتاب #پسرک_فلافل_فروش
#شهید_هادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات جبهه ها
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز شنبه ۲۴ / ۹ / ۹۷
نیازهایتان را با عزت نفس و آقایی طلب کنید چرا که بر آورده شدن آنها به دست خداست .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید مصطفی زال نژاد 🌷
🔸شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
بصیر
😅 شوخ طبعی
مادر شهيد
رفيقي داشتيم به نام حسين از بچه هاي اطلاعات نصر. سال ۶۴، در عمليات والفجر ۹ در كردستان بوديم كه از جنوب خبر آوردند حسين شهيد شده كه بعد معلوم شد مرجوعي خورده است! حالا ما در اين فاصله چقدر برايش سلام و صلوات و دعا و فاتحه فرستاديم بماند. حسين موقع اعزام به منطقه از مادرش قول گرفته بود كه اگر جنازۀ او را آوردند براي اين كه شهادت نصيبش شده است گريه و زاري نكند. البته مادر حسين از آن پيرزناني بود كه به قول خودش از فاصلۀ چند كيلومتري روستايشان هميشه براي نماز جمعه به شيروان مي رفت. حسين مي گفت وقتي مرا ديد شروع كرد جزع و فزع كردن. پرسيدم:
ـ ننه مگر قول نداده بودي گريه نكني؟ لابد از شوق اشك مي ريزي.
ـ نه، از اينكه اگر تو شهيد مي شدي من ديگر كسي را نداشتم كه به جبهه بفرستم گريه مي كنم!
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
📚 معرفی کتاب
📖 «جنگ خیابانی» "نویسنده:سید نظام مولاهویزه – ناشر:حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
🎋 گزارش از قیام مردم عراق پس از جنگ نفت و مجموعه مصاحبه هایی با عده زیادی از پناهندگان عراقی – تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب:تلخ است خواندن و شنیدن وحس کردن نومیدی ملتی پس از امیدی نزدیک ... وآنگاه مصیبتی که در مظلومیت و مغلوبیت می کشند.رجب 1412"
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر نوجوان در جبهه
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
روز شمار
شنبه ۲۴ / ۹ / ۹۷
۰۱ صدور بیانیه ۸ ماده ای امام خمینی (ره ) به قوه قضاییه و دستگاه اجرایی کشور ( ۱۳۶۱ ه . ش )
۰۲ انتخابات چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری و سومین دوره شوراهای اسلامی کشور ( ۱۳۸۵ ه. ش )
۰۳ نیروی هوایی عراق به آسمان بستان و فکه تجاوز کرد .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🌺دعاے امام زمان در حــق مقام معظــم رهبــرے(مدظله العالی)🌺
آیت الله کاظم صدیقے: آیت الله بهاءالدینے میگفت ڪہ در عـــرفات دیدم وجود نازنیــن امام عصــر ارواحنا فداه به مقام معظم رهبــرے.....
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
بازدید دانشجویان درس آشنایی با دفاع مقدس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک از مرکز فرهنگی دفاع مقدس و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی همراه با بیان خاطرات و پرسش و پاسخ سوالات دفاع مقدس از حجت الاسلام والمسلمین عسگری و جانباز ۷۰ درصد روشن دل جناب آقای علی اکبر ابراهیمی از یادگاران دفاع مقدس .
۹۷/۹/۲۴
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
بازدید دانشجویان درس آشنایی با دفاع مقدس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک از مرکز فرهنگی دفاع مقدس و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی همراه با بیان خاطرات و پرسش و پاسخ سوالات دفاع مقدس از حجت الاسلام والمسلمین عسگری و جانباز ۷۰ درصد روشن دل جناب آقای علی اکبر ابراهیمی از یادگاران دفاع مقدس .
۹۷/۹/۲۴
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
بصیر
رعایت حال خانواده
میرزا جواد آقا تهرانی در یکی از شبها، دیروقت به منزل می آیند، در منزل که می رسند، متوجه می شوند کلید منزل همراهشان نیست، به خاطر رعایت حال خانواده شان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه می مانند و تا اذان صبح همانجا قدم می زنند.
هنگام اذان که اهل خانه می باید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در می زنند و وارد خانه می شوند، یکی از فرزندان ایشان که از این قضیه خبردار می شود، سؤال می کند چرا زنگ نزدید؟
ایشان می گویند: شما خواب بودید، زنگ من موجب اذیت و آزار شما می شد!
نقل دیگری را هم فرزند ایشان شنیده است که گویا همسر ایشان در رؤیا می بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می کنند می بینند که آقا آنجا منتظرند.
کسیکه مؤمنی را اذیت کند خدا او را اذیت نماید، و کسیکه مؤمنی را اندوهگین کند خدا او را اندوهگین نماید.
( رسول خدا «ص»)
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
بصیر
شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه
آفرینش آسمان
امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد. پس در فضای هر آسمان، فلک آن را آفرید و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیار است... و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بی قرار، فرود آینده و بالا رونده، و نگران کننده و شادی آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود».
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
خاطرات اسیران جنگی
پسر ۱۶ ساله ای که خود را سرهنگ خلبان معرفی کرده بود
نیروهای نظامی بعث اردوگاه را مثل باغ وحش می دیدند و هر کس رد می شد یک عکس العملی از خود بروز می داد. یکی آب دهانش را روی بچه ها می ریخت، یکی دیگر فحش می داد و... در پادگان پیچیده بود که یک سرهنگ خلبان اسیر شده است، دسته دسته می آمدند تا سرهنگ خلبان را ببینند.
پیرمردی از بین اسرا گفت نمی دانم چه کسی به اینها گفته که سرهنگ است و خودش را گرفتار کرده. یکی از بچه ها به او گفت حسین خودش را سرهنگ معرفی کرده. برگشت و پرسید چرا خودت را گرفتار می کنی؟ گفتم من چه می دانستم اینها باورشان می شود که یک بچه 17 ساله سرهنگ ستاد و خلبان باشد.
مدتی گذشت تا اینکه ما را به یکی از اتاق خفه ای مثل اتاق نگهبان ها بردند. دستهایم را از پشت بستند و شروع کردن به زدن. یکی از افسران بعثی با لگدی که به من زد و خواست تا به امام توهین کنم اما من مقاومت کردنم.
یادم هست که سال 61، تازه جنگ فتح المبین انجام شده بود. همینجا بود که برای اولین بار با کاظم (همان زندانبان حاضر در ایران) برخورد کردم. سرباز خشنی بود که جلوی در روی صندلی نشسته بود. به سمتم آمد و گفت: پیغمبر گفته اگر فحش هم بدهی و جانت را نجات دهی اشکال ندارد و گناهی بر شما نیست. به (امام) خمینی فحش بده تا زنده بمانی.
من را به ستونی بسته بودند و می زدند. گفتم هر وقت (امام) خمینی فحشم داد، به او فحش می دهم.
همینجا می گویم که لعنت خدا بر من اگر در این ده سال به (امام) خمینی یا نظام اهانت کرده باشم. نه این که قسم بخورم تا شما باور کنید، دارم اتمام حجت می کنم. این قدرت و توان هم چیزی نبود جز اینکه من خودم را وصل به (امام) خمینی (علیه الرحمة) می دیدم و او هم وصل بود به اهل بیت، اهل بیت هم به پیامبر، پیامبر هر به خدا بود.
خلاصه من این جواب را به این آقا دادم. ما بین این حرفها، شنیدم که گفتند این را بفرستید ارودگاه، مابقی را آزاد کنید. به اسرا گفتم که اگر من کشته شدم به پدر و مادرم خبر بدهید و بگویید که به (امام) خمینی اهانت نکردم.
مدت کوتاهی نگذشته بود که تصمیمشان عوض شد و همه ما را دوباره به اردوگاه 8 برگرداندند.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز یکشنبه ۲۵ / ۹ / ۹۷
هر که از خدا بهشت خواهد و در برابر سختی ها پایداری نورزد بی گمان خود را ریشخند کرده است .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید سعید انصاری 🌷
🔸شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
😅 شوخ طبعی
زندگي يك ساعته
در عمليات كربلاي ۴ به يكي از برادران سپاهي كه بنه(پستۀ كوهي) را با پوست سخت مي جويد گفتم:
ـ اصغري دندان هايت خراب مي شود.
ـ يك ساعت بيشتر با آنها كار ندارم. بعد از آن چه خراب، چه درست!
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi