ثریا عبدالهی مادر امیراصلان حسن زاده مادری که برای نجات فرزندش از چنگ فرقه تروریستی منافقین 4 سال در کنار پادگان اشرف زندگی می‌کند

ثریا عبداللهی مادری ایرانی است که 20 سال پیش فرزندش امیر اصلان حسن‌زاده، پس از سفری به ترکیه توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق ربوده شد. عبداللهی پس از آن هیچگاه موفق نشد تنها پسرش را ببیند یا تماسی با او داشته باشد. ثریا عبداللهی برای دیدن فرزندش 4 سال در کنار قرارگاه اشرف زندگی کرد تا خبری از فرزندش بگیرد اما نه تنها موفق نشد بلکه بدرفتاری و توهین و خشونت مجاهدین خلق به گفته خودش باعث شد با نا‌امیدی تمام به کشورش ایران بازگردد. سران مجاهدین خلق حتی فرزند او را اجبار به اعتراف تلویزیونی کردند که علیه مادر خود موضع‌گیری کند.

آپارات - سرویس اشتراک ویدیو https://www.aparat.com/v/aXBPH فیلم کامل روایت بانو ثریا در برنامه ی از سر گذشت

فردا شب در شبکه نسیم حول و حوش ساعت هشت نه شب پخش میشه

✍نکته اینجاست اینکه این مادر امیراصلانش سه و سال و نیم در کمپ بوده در اروپا و هیچ اطلاعی ازش نداشته ما هم متاسفانه در آشنایان این حادثه ی تلخ رخ داده فرزندی که ۷ سال در کمپ بود و به لطف خداوند پس از۷ سال بی خبری به دامان مادر بازگشت و بعد از سه و سال و نیم پسرش باهاش تماس میگیره که من در آلمانم و صاحب خانه و ماشین و باشگاهم و بعد یه شماره و ایمیل به مادر میده مادر به زحمت در سال ۸۴ یه کامپیوتر تهیه میکنه تا با پسرش در ارتباط باشه اما نه اون ایمیل و نه اون شماره در دسترس بوده و بعد از ماه ها یکی از اقوام دور اطلاع میده که امیر اصلان رو در عراق دیده و در پادگان اشرفه و مادر راهی عراق میشه در زمانی که آمریکاییها در عراق حضور نظامی داشتن و در کانکس با دیگر خانواده ها در سرما و گرما و شرایط بسیار سخت زندگی میکنه و از طرف منافقین آزار میبینن اما دست از تلاش برنمیداره پس از چند سال منافقین یه مصاحبه ای با امیر اصلان انجام میدن و مادر این فیلم رو چندین بار میبینه و تمام فکرش این بوده که فرزندش صحیح و سالم باشه نکته اینجاست وقتی به پسر میگن حرفی با مادرت نداری پسر میگه( البته باید فشار روانی و شستشوی مغزی منافقین رو در نظر گرفت) این نامادری منه و خودم سرشو میبرم

✍تو این لحظه به نظرتون مادر چی بگه بخوبه؟ بعد اینهمه پر و بال زدن و در جستجوی فرزند بودن ایشون گفت بیاد سرمو ببره و خاکم کنه فقط وقتی از سر مزارم قدم برمیداره همون برام کافیه ( و البته ایشون گفت که پسرم خیلی مهربونه و این حرفها رو در حال عادی نزده) اما حرف این مادر تکاندهنده است یجا داداش رضا میگفت تنها چیزی که انسان رو میکشه از خجالت در اون دنیا اینه که متوجه میشیم چقدر خدا عاشقانه ما رو دوست داشته و ما بهش توجه نداشتیم و خدای به این شایستگی رو به شایستگی اطاعت و بندگی نکردیم خب این از خدا چی بگیم از دل حضرت امام از پدر و مادر بر انسان مهربانتر و دلسوزتره و چقدر دردناکه وقتی مثل کعبه باشی و باید دیگران بیان سمتت تا دستشونو بگیری و اونایی که باید بیان نمیان! خدا اینطور خواسته ما باید بریم سمت امام با صدا زدنشون با خواندن دعای معرفت با گفتن یا صاحب الزمان ادرکنی با خوندن دعای فرج با انجام واجبات و ترک محرمات با خوندن زیارت آل یس با عبد بودن حالا تصور کنیم مهدی چقدر تنهاست و چقدر منتظر ماست تا خودسازی کنیم و دست بقیه رو هم بگیریم و به امام زمانشون برسونیمشون تصور کن چند نفر مثل شیخ قمی یا استاد رائفی پور زحمت کشیدن شبانه روز و خودشونو برای سربازی آقا تمام و کمال ساختن ما که نه حافظ قرآنیم نه مهارت داریم نه عالم دینی هستیم نه اهل مطالعه ایم به یه شبهه میخوریم نه تنها بلد نیستیم جواب بدیم خودمونم میریم تو جبهه ی باطل به چه درد مهدی فاطمه سلام الله علیها میخوریم واجباتمون و ترک گناهمون هم که این وضعشه اینجاست که باید چادر حضرت مادر سلام الله علیها رو گرفت باید توسل کرد یه حدیث کساء بخونیم و از خود مادر بخواهیم توفیق یاری فرزندش را بما بدهد اهل تلاش باشیم اهل خودسازی اهل تقوا اهل دستگیری و هر آنچه در مسیر اسلام آموختیم به دیگران هم بیاموزیم و این تنها با مرکب شب حاصل میشه نماز شب و انس با قرآن اهل مناجات و اشک و روضه باشیم

شرایط دختران و زنان در پادگان اشرف

✅

به ژولیده نیشابوری گفتند فی البداهه شعری درباره حضرت عباس علیه السلام بگو که کلمه چشم ۵ بار در آن به کار رفته باشد و او شعری گفت که ۱۰ بار کلمه چشم در آن به کار رفته بود چشم ها از هیبت چشمم به پیچ و تاب بود محو چشمم چشم‌ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود

🔈#مستند_صوتی_شنود 🔰 نیروی امنیتی که زندگی پس از زندگی را درک کرد. 📣جلسه پانزدهم 🔷 از بچگی عاشق این بودم که فرشته‌ها را ببینم. دوست داشتم شیاطین را نیز ببینم. فهمیدم که نباید با شیطان صحبت می کردم 🔷 سه واقعه از آینده دیدم. همه کشورها تسلیم آمریکا بودند به غیر از چندتا. پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود. خبر عجیبی که مطابق با رویای من بود 🔷 پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود. حجم عظیمی از آب که حیوانات را با خود آورد. آب رودخانه به آسمان رفت وحیوانات پخش در خانه ها شدند. مریضی حیوانات به انسان ها سرایت کرد. چرخه طبیعت، بهم ریخت. 🔷 دیدم جنگی در ایران روی می داد. مردم کاملا بی خیال نسبت به جنگ. هیچ کس به حرفم گوش نمی داد. افرادی که احمقانه دلسوزی می کردند. 🔷 عاقبت آن چهار نفر. هر کدام از واقعه ها بطنی داشت. عالم میکروب‌ها. ویروس‌های حیوانی، که در انسان‌ها جواب می‌دهد. 🔷 چه طور فهمیدم که همسرم از دنیا میرود. انقطاعی که نشان از مرگ داشت. ⏰ مدت زمان:۴۴:۴۵ #آمریکا #اسرائیل #ویروس اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمدوَعَجِّل فَرَجَهُم ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👥💬🗣 رسانه باشید و این صوت را از #خیمه_گاه_ولایت به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید.

این خیلی خوب بود✅

راه خلاصی از گرفتاری‌ها منحصر است به دعا در خلوت برای فرج ولیعصر عج‌الله، نه دعای همیشگی و لقلقه زبان بلکه دعا با خلوص و صدق نیت! | آیت‌الله‌ بهجت |

https://eitaa.com/audio_ketab کتابهای صوتی کتابهای خیلی خوبی در کانال بارگزاری شده

کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام" "خاطرات دوران اسارت معصومه آباد" تهیه شده در ایران صدا ✅ لینک دانلود نمایش صوتی " من زنده ام" از گوگل درایو👇👇 https://drive.google.com/folderview?id=1PIm-yN7kNwDK7gVyHmToA_I8EX7VVBml #من_زنده_ام #معصومه_آباد #دفاع_مقدس @audio_ketab

📗#معرفی_کتاب📗 اسارت مفهومی است که تا اسیر نشده باشی نمی‌توانی آن را درک کنی. برای یک مرد هم مفهوم اسارت غیر قابل تصور است چه رسد به اینکه این اتفاق را از زبان یک دختر ۱۷ ساله بشنوی. "من زنده‌ام" عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد که به شرح خاطرات دوران چهار ساله اسارت وی از سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی در چنگال ارتش بعث عراق می پردازد. واقعیت این است که هر کسی موقع ورق زدن کتاب و لا به لای خطوط آن دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» را توأمان تجربه می کند و جاهایی از کتاب را از پشت پرده ی اشک خواهد خواند... @audio_ketab