مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
نخوندی در ۲۴ ساعت یبار عهد ببند
قرار عاشقی❣
⭕️همه از آرتین گفتید ولی از این خواهر داغدار چیزی نگفتید، علی رغم شوک بزرگی که بهش وارد شده بود از مسیر حق خارج نشد و با ضد انقلاب همراه نشد و حرفهای دشمن پسند نزد، رحمت خدا بر پدر و مادری که اینچنین فرزندانی تربیت کردن...
#فاطمیه
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#امام_زمان
-------•••🖤•••------
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توبہشتتامیگنآقااومده
میگہبہشتمیشـہجہنم
#امام_زمان
#مہدویت
-------•••🖤•••------استاد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعـلامخـــطــر
تـــوجـــہتـــوجــہ
علامتیکههماکنونمیشنوید
اعلامخطریاوضعیتقرمزاست!
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
-------•••🖤•••------
💟 آیت الله محمد تقی بهجت :
❤️🌸 قلبها از ايمان و نور معرفت خشكيده است.
✨🍃 قلب آباد به ايمان و ياد خدا پيدا كنيد تا براي شما امضا كنيم كه امام زمان«عج» آنجا هست.
کمی تا بهجت🌷
ای مریم! خدا تو را به کلمهای از خودش بشارت میدهد و او درحالیکه در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان الهی است، متولد خواهد شد
عیسی مسیح، همان که با چشم گشودنش عالم را غرق شگفتی و گلهای قلب مریم سلام الله علیها را به شکفتن وا داشت... همان که بالای ابرها و در نزدیکی عرش درست کنار خالقِ خلائق خانه کرده و با لبخند در انتظار نشسته است در شبی از شبهای تیره و تار میلادی پا به این دنیای پرهیاهو نهاد تا در آینده قطعنامهی صلح را امضا زند!
در سراتاسر جهان هستی، این شکوه زادروز عیسی مسیح است، که نه پایان مییابد و نه تغییر میکند.
او کسیست که از آسمان هفتم، جایی که پیشینیان میگویند مملو از موجودات افسانهای چون ققنوس و ... است در انتظار ظهور (جدش...) تا به طبعیت از او، قدم بر زمین گذارد و صلح را پس از قرنها به جهانیان تحفه دهد.
در افسانههای دور مردی با نام مستعار بابانوئل در شب زادروز عیسی بن مریم، با کیسهی عظیم الجسهی خود از آسمان میآید و یادبودهایی را به مردم ارزانی میدارد که در طول سال قمری با آرزوی آنها به خوابی پر از رویا میرفتند. من از بابانوئل برای تو، تقدیری زیبا، پر از قهقهه و شادیهای ناتمام طلب میکنم...
پس اگر نیمهشب از خواب پریدی و جسمی چاق با لباسهای قرمز و ریش سفید را بالای سرت دیدی، لطفا نگران نشو... هدیهی من به دستت رسیده.
آغاز فخرفروشی عرش به زمینیان، تولد نمایندهی صلحِ پروردگار و آغاز سال جدید میلادی مبارک باد.
*#کریسمس*
💕 نامه ای از حضرت مادر
سلام فرزندم
این نامه را از طرف مادرت قبول کن او را دور ننداز
هر راهی بود امتحان کردم تا باتو صحبت کنم راهی جز این نامه نبود که بتوانم مادرانه هایم را برایت بنویسم
آن دخترهایم را واسطه کردم نامه ام را به دستت برساند
که به تو نشان دهم چقدر دوستت دارم مشتاقتم
میدانم توهم عشق مرا در دل داری و در سوگ من هر سال این ایام چشمانت پر میشود
خواسته ای دارم برای پایان یافتن درد و رنج های تو و همه فرزندانم،
فرزندم مهدی (عج) منتظر توست من در زندگانیم پیامی برایت داشتم جانم را فدای امام زمانم کرد برای رساندن این پیام به تو که امام زمانت را بشناسی و برای آمدنش تلاش کنی حتی شده دعای فرج بخوانی
پس فرزندم یاد امام زمانت باش و فراموش نکن
•بسم رب حضرت مادر•
چشمهایت را ببند... برویم به تنگنای کوچه پس کوچههای مدینه... برویم تا ببینیم ماجرای کوچههای باریک قتلگاه مادرمان را، آنهنگام که صدای شیون زینب دیوارهایِ سکوتش را ترک میداد.
صدای تپشهای قلب ام ابیها به گوش میرسد... زهرا نگران است.
زهرا نگران این است که بعد از بال گشودنش، علی، همدم روزهای خوب و بدش، همراهِ آشفته حالی و آسودگیاش... چه غریبانه تنها میشودو... هیچکس نیست؛ که در این سرزمین مادری اما غریب، به فریادِ سکوتهای پر اشک علی برسد.
در و دیوار خانهی کوچک و فقیرانهشان زبان نداشتند... که اگر زبان داشتند به خدای واحد قسم که سخن باز میکردند و میگفتند از گریههای شبانهی علی... از دستی که بر سر میکوبید و از رکوعی که با چشمان خیس به جای میآورد.
در و دیوار خانه زبان نداشتند و هیهات... که پا هم نداشتند! امان از نالهی در خانه آن لحظه که بر مادرمان کوبیده شد... امان از آن دری که پایی برای فرار نداشت، امان از آن در... که فاطمه را بین دیوار گیر انداخت و خود... بیشتر سوخت.
حالا شب شده... مادرمان، سیلیاش را خورده، درد محبوس شدن میان در و دیوار را چشیده، طعم گس سقط بچه را مزه مزه کرده... و حالا که صدای زوزهی اهل کفر خاموش گشته، گوش بسپاریم به راز و نیاز شامگاهان علی و فاطمه... به لرزش صدای علی آنگاه که میگفت: کلمینی!
با من حرف بزن دخت رسولالله...
و قسم به لحظهای که ام ابیها زبان گشود و وصیت کرد... قسم به آن لحظه که علی جان در بدن داشت و گویی توانی برا زیستن نداشت... قسم به ثانیههای پر کشیدن فاطمه... و به آن ساعات که علی از ترس نبش قبر کردن مادر فرزندانِ پر خِیرَش؛ او را وقتی ماه جای خورشید در آسمان را گرفت قبر کرد.
آری...
علی بر روی فاطمه خاک ریخت...
اما هیچکس نفهمید که علی هم، زیر همان خاکها با فاطمهاش مرد.
با نام تو اغاز کردیم
ازشمیم گل نرکس رسیدیم به تبسم وصال تو...
محو تبسمت که شدیم....
وصال تو زیباترین عالم انگیزه شد برایمان....
تا جایی که میتوانیم مردم را به وصالت نزدیک کنیم...
هرچند ما از خود هیچ نداریم...
جز لطف وعنایت پروردگار و نظر شما اقای خوبی ها...
در این راه پرتلاطم ....یاریمان کن...
دعای هرشبمان مفید بودن در مسیر شماست اقاجان کمک کنید هر انکه عشق مهدی در دل دارد ....
به ما بپیوندد...
تا بتوانیم برای وصل زودتر شما....
تلاش کنیم...
به امید ان روزی که ما ظهور شما را درک کنیم وبه ما نیز بگویند سربازان مهدی موعود (عج)
#اللهم_عجل_لولیک _الفرج