#داستان_کوتاه
🔰 انصاف در گرفتن اجرت
🌕 شیخ در گرفتن اجرت براي کار خیاطی، بسیار با انصاف بود، به اندازه اي که سوزن می زد و به اندازه کاري که می کرد مزد می گرفت.
🌕 به هیچ وجه حاضر نبود بیش از کار خود از مشتري چیزي دریافت کند.
🌕 یکی از روحانیون نقل می کند که، عبا و قبا و لباده اي را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، گفتم چقدر بدهم؟گفت: دو روز کار می برد، چهل تومان.
🌕 روزي که رفتم لباسها را بگیرم گفت: اجرتش بیست تومان می شود، گفتم: فرموده بودید چهل تومان؟ گفت فکر کردم دو روز کار می برد ولی یک روز کار برد
☀️ امام علی (ع) فرمودند: الإنصافُ أفضَلُ الفَضائلِ، انصاف برترین فضیلتها است.
📚 کتاب کیمیای سعادت
▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️
@basiratafzaiei
📚#داستان_کوتاه
ملانصرالدین...
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود...
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...!
دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!
هیچ کس کامل نیست و بی عیب و نقص
@basirtabas