هدایت شده از اشعار آیینی احمد علوی
دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن
در حسینیهی اشک تو گرفتار شدن...
با خیالِ حرمت تشنهی دیدار شدن
تکیه در تکیه به عشق تو میاندار شدن
دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن
در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن
آسمان در غم تو غرق ترنم شده است
خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است
دودمه وردِ زبان همه مردم شده است
(باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است)
آخرین بار شنیدند که نجوا میکرد
طلب از گم شدهگانِ لب دریا میکرد
کم کم از تشنگی او دل دریا خون شد
از غم اکبر لیلا دو جهان مجنون شد
دشت ماتم زده از خون تنش گلگون شد
کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد
او که بر دست جوانان بنی هاشم بود
موقع بردنش آن روز ، عبا لازم بود
هرکه مجنون بشود خانهی ما خانهی اوست
زینب آن کوهِ صبور است که پروانهی اوست
بارِ اندوهِ جهان است که بر شانهی اوست
(این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست)
شده زیر علمش امن ترین جای جهان
هیچ کس نیست به اندازهی زینب نگران
(یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش)
بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش
جگرم سوخته از کهنهگی پیرهنش
جان به قربان حسین و پسران حسنش
دوش وقت سحر از روضه ی قاسم میخواند
روضه آن بود که حاج اکبر ناظم میخواند
عاشقم عاشق آن درد که بی درمان است
آسمان با خبر از تشنگی طفلان است
پس بخوان نوحه از آن داغ که بی پایان است
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)
ظهر فردا ، شود آشوب در این دشت، شروع
ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع
تشنهی علقمه هستیم که دلدار آنجا است
ماه بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجا است
ساقیِ تشنه لبان ، سید و سالار آنجا است
آه ، ای اهل حرم میر و علمدار آنجا است
سال ها بر سر این سفره نمک گیر شدیم
ما غلامیم و در خانه ی او پیر شدیم
آه ای قلهی سر سختِ بی اندازه بلند
ای تبرخورده ترین سروِ سرافرازِ بلند
باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند
(چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند
دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم)
پدری مثل علی فاتح خیبر دارم.
ای رباب آب در این معرکه نایاب شده
تیر از چله ، به یک چلچله پرتاب شده
دل سنگ از غم شش ماههی تو آب شده
به روی دست پدر بوده و سیراب شده
نکند حرمله و با تیر و کمان آمده است
اصغرت از چه زمانی به زبان آمده است
حر که سرمست شد و نعره کشید از شادی
بود بر روی لبانش، چه مبارکبادی
حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی
بندهی عشقی و از هر دو جهان آزادی
نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد
مطرب عشق عجب کرببلایی دارد
#احمد_علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
مدال افتخار
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد
خبر در کمتر از یک لحظه دلها را پریشان کرد
میان کوه در مه در هوایی سرد و ناآرام
خدا چشم سحرخیز تو را لبریز باران کرد
تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند
که جان پاک خود را اینچنین تقدیم ایران کرد
مدال افتخارت نوکری در آستان اوست
خوشا آنکس که خود را وقف سلطان خراسان کرد
بهشتی میشوی مثل رجاییها و میدانم
تمام دردها را میشود با عشق درمان کرد
تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی
و دست حق تو را اینگونه مهمان شهیدان کرد
شبیه حاج قاسم پر کشیدی سیّدابراهیم
شهادت بر تو آتشهای دنیا را گلستان کرد
ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب
ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد
وجودت خستگی را لحظهای نشناخت در دنیا
خدا هم عاشقیهای تو را اینگونه جبران کرد
جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است
چگونه میشود این داغ را در سینه پنهان کرد
✍🏻 #احمد_علوی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
دوبیتی۵۱
تو را که باصفایی میشناسند
شهیدان خدایی میشناسند
تو را در جادهی خدمت بهمردم
بهشتی و رجایی میشناسند.
#احمد_علوی
#دوبیتی #شهدا
کانال اختصاصی دوبیتی در ایتا؛
https://eitaa.com/do_beiti