eitaa logo
با ولایت
149 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
68 فایل
بسم رب الشهداء خطابه تولیدمحتوا ذکرمصیبت کلاسداری روان شناس تبلیغ شعر تبلیغ چهره به چهره تبلیغ فامیلی مشاورگروههای تبلیغی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹گفتند فاطمیه کدام است؟🔹 ابری‌ست کوچه کوچه، دل من... خدا کند، نم‌نم، غزل ببارد و طوفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه‌های از رمق افتاده آمدم می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات... تا اینکه لای لای تو با او چه‌ها کند یادش به‌خیر مادرم از کودکی مرا می‌برد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها می‌برد با حسین شما آشنا کند در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند مادر! دوباره زخم شما را سروده‌ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه... مانده بود، دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی‌کنم که رمق داشت دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود، چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده‌ات این خاک معصیت‌زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده‌ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟ افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند :: با بغض، مردی آمد از این کوچه‌ها گذشت می‌رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه‌ها گذشت... و باران شروع شد پایان شعر بود که طوفان شروع شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/106@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹عزیزِ سفرکرده🔹 کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آن که دلش آشنای عترت بود کجاست آن که به یک عمر چون طلیعۀ صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگر که نافلۀ او هزار رکعت بود؟ چه عاشقانه گره خورد کربلا و نماز به سجده‌هاش که با عطر مهر تربت بود شب از ستارۀ اشکش فروغ کثرت داشت اگرچه پرتویی از آفتاب وحدت بود «وَ مَن یُهاجِر» قرآن در او تجلی کرد مجاهدانه همه عمر گرم هجرت بود همیشه در سر او شوق کار خالص بود همیشه در دل او آرزوی خدمت بود جهان دین و سیاست همیشه اذعان داشت سیاستش همه آیینۀ دیانت بود غبار فتنه چو برخاست او چنان عمار بصیر و صاحب فکر و بلندهمت بود شکست هیمنۀ فتنه‌های دوران را به آن کلام که لبریز از صراحت بود نشان اهل جهان داد پایداری را همان که اسوۀ ایثار و استقامت بود چه عاشقانه در این فاطمیه رحلت کرد کسی که در دلش از فاطمه محبت بود مگر قرار نهاده‌ست با سلیمانی برای سیزده دی که روز رحلت بود اگرچه ماتم او موجب تأثر شد، اگرچه ضایعۀ رحلتش خسارت بود، همیشه در دل تاریخ نام او باقی‌ست که آن عزیزِ سفرکرده بی‌نهایت بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4924@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹قد أفلَحَ المُؤمِنُونَ🔹 «سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود :: قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1332@ShereHeyat