باید قوی شویم
.
به بهانه #دوم_خرداد
برای ما دهه شصتی ها که آغاز بلوغ سیاسی مان مصادف بود با #دوم_خرداد وانتخاب #سید_محمد_خاتمی،
دوران پر هیاهوی #اصلاحات و شعارهای پر زرق و برق #خاتمی وخاتمی چی ها مثل فیلم سینمایی از جلوی چشممان رژه میرود...
روزگاری که شعارهای
مردم گرایی و آزادی مدنی وپاسخگویی اش، گوش فلک را کر کرده بود!!
روزهایی که به نام آزادی، در روزنامه ودر دانشگاه و درهر تریبونی، فحاشی میکردند به سرتاپای نظام اعتقادی جامعه!!
از احکام خدا گرفته تا عاشورای اباعبدالله...!!!
روزهایی که خط قرمزها را به نام #آزادی بیان له میکردند و در نشریه هایشان، کاریکاتور علمای دین را دست به دست میکردند!!
سال 76، شعار توسعه سیاسی ِ خاتمی را برخی تقابل با نظام معنا کردند و تصور نمیکردند اجازه دهند نام او از صندوق درآید!!
جوکِ "بنویسیم خاتمي، بخوانیم ناطق"! بعد ها به یکی از روشن ترین اسناد #مردم_سالاری در تاریخ انتخابات #ایران تبدیل شد 🙂
برای ما که چهره سید اصلاحات ِ آن روزها ،وقتی با آن عبای شکلاتی و با آن هیجان از قانون مداری صحبت میکرد و
برافروخته میشد دیگر تبدیل به نوستالوژی شده،
هضم بعضی چیزاها بسیار گلوگیر است!!!
مثل اینکه در 88 ببینی به یکباره همه شعارهای قانونمداری اش را زیر پا له میکند، چون بازنده میدان شده!!
مثل اینکه روزگاری بر طبل تَکرار انتخاب فردی بکوبد که طشت رسوایی اش از دیوار پاستور به بدترین شکل افتاده و بعد تر هم در شکل یک طلبکار و معترض به وضعیتی که دولت مقبول او ساخته، ظاهر شود!!!
به هر تقدیر، دوم خرداد 76 در تاریخ این سرزمین نقطه عطفی شد تا شعارهای خاصِ محافل روشنفکری به کف خیابان بیایند و کمی بعدتر داعیه داران همان شعار های پرطمطراق، بر ادعاهایشان یکی پس از دیگری، چوب حراج بزنند!!