🥀.✍.🎙 🥺#تجربه_حسرت_بی‌پایان۱ ⏰ چند دقیقه قبل از انفجار بچه‌ها مشغول بازی و پرکردن کاربرگ‌های عمو قاسم بودن و من به این فکر می‌کردم چطور می‌تونم برای پسرم ارزش #حاج_قاسم رو تعریف کنم! چطور بگم؛ امنیتی که داریم صدقه سر رهبرمون ؛شهدا و حاج قاسم ها هست توهمین فکرا بودم که یکدفعه صدای انفجار اومد 💣😱 بچه‌ها شروع کردن به دوییدن و مادرها در حال پیدا کردن کودکان خردسال، چندلحظه ای نگذشته بود که سریع دستور تخلیه اسکان رو دادن من با دوتا بچه‌هام و چند تا از دوستام به کوهی که نزدیک گلزارشهدا بود پناه بردیم، هوا سرد بود بدنم شروع به لرزیدن کرد بخاطر بچه‌هام خودموکنترل میکردم ونمیذاشتم اشکام سرازیر بشن. 🥺 **پسرم به چشمامم زل زده بود بلندبلند گفتم مرگ بر اسرائیل پسرم گفت مامان اگر ما می‌میردیم چی‌میشد؟میرفتیم پیش عموقاسم باخودم گفتم #ما_ملت_شهادتیم ما ملت امام حسینیم تا تونستم تظاهر به استقامت کردم.💪 توی اون لحظه ها؛ مدام فیلم هاوخبرهای جنگ غزه جلوچشمم بود به پسرم گفتم الان حال زنان غزه رو درک می‌کنم چشمم افتادبه دخترکوچکم که ازبعد صدای انفجار فقط داشت میلرزید 😥 دستام توان نداشتند نمی‌تونستم هم وسیله ها رو بردارم هم فاطمه رو بغلم نگه دارم، یادم افتاد به مردم غزه به مادرایی که لحظه به لحظه را دارن باصدای انفجار، خبر شهادت عزیزاشون بی تابی های بچه هاشون زندگی میکنن ولی تونستن با حجاب و استقامتشون اسلام رو به کل دنیا معرفی می‌کنند. دیگه نیازی نبود برای پسرم علی از حاج قاسم بگم علی با گوشت و خونش ارزش رهبری، امنیت، حاج قاسم رو فهمید. ✍ ادامه دارد 🆔 @Faraasoo

🥀.✍.🎙 🥺#تجربه_حسرت_بی‌پایان۲ 💣 فردای ترور روز پنج شنبه برای خداحافظی از #حاج_قاسم و دیگر شهدا آماده رفتن به مزار شدیم. پسرم دستانم رو محکم فشار داد گفت؛ مامان می‌ترسم میشه نریم!!!؟؟ گفتم؛ می‌خواهی چیزی که دشمن می‌خواست رو انجام بدیم؟ دشمن همون‌‌هایی که عمو قاسم رو از ما گرفتن، حالا با این انفجار دیروز می‌خواست کاری کنه که مردم نباشن، اگر نریم آمریکا و اسرائیل خوشحال میشن و میگن ما به آرزومون رسیدیم. گفت؛ مامان اگر مردیم چی؟ محکم به پسر هشت ساله‌ام گفتم ما ملت شهادتیم ما ملت امام حسینیم ما از مرگ نباید بترسیم میریم چون دشمن از حضور ما میترسه ، چفیه انداختم دور گردنش و آیه الکرسی براش خوندم و رفتیم. واکنشش برام جالب بود به یه خبرنگار گفته بود؛ من سرباز حاج قاسم‌ام الان من اینجا هستم دیگه اسرائیل نمی‌تونه کاری کنه اون از من میترسه نه من از اون 😃 قبل از سفر به کرمان همسرم گفت؛ بچه‌ها رو نبر تنها با خیال آسوده برو زیارت کن برگرد گفتم بخاطر تربیت پسرمون می‌خوام ببرمش شاید حاج قاسم شفاعتش کرد،‌ نمیدونستم حاج قاسم می‌خواست سرباز تربیت کنه. ✍ ادامه دارد... #کرمان 🆔 @Faraasoo

🥀.✍.🎙 🥺#تجربه_حسرت_بی‌پایان۳ و اما ... منی که با پای خودم برگشتم😔 پایی که توان برگشت نداشت احساس شرم دارم احساس دیده نشدن احساس کسانی که می‌گفتن از رفقای شهیدمون جا موندیم رو درک می‌کنم. وسط معرکه باشی و انتخاب نشی آزار دهنده هست. با خودم از چهارشنبه بارها و بارها دقایق قبل از انفجار و مرور می‌کنم چیشد که جلو نرفتم نکنه لیاقت نداشتم یا نه حتماً مسئولیتی بگردنم هست باید انجامش بدم [ اگر مسئولیتی هست اون چیه؟! ] مطمئناً فقط وظیفه مادری نیست چون خیلی از فرزند‌ها تواین واقعه بی‌مادر شدن😭 حالم دگرگونه اون روز من یه کار خیری انجام دادم و شخص مقابلم بهم گفت نمی‌دونم این کار رو کی انجام داده ولی هرکی بوده از خدا می‌خوام عمرش زیاد بشه و من مطمئن از اینکه دعای زن در حقم میگیره ولی نیم ساعت بعد فهمیدم این دعا رو دوست نداشتم الان من موندم و با هزار تا سوال؟؟؟؟؟؟ [[ به دعای خانم فاطمه الزهرا س فکر می‌کنم خدایا مرا خرج کاری کن که مرا برای آن آفریدی، من زن چه تأثیری باید در ظهور مهدی فاطمه داشته باشم؟ ]] به خودم می‌گم؛ باید منم منم‌هامو و خطاهای بیهوده رو کنار بذارم و برای تک تک ثانیه‌هایی که خدا بهم فرصت داده علاوه بر وظیفه همسر داری و مادری برای رهبرم برای جامعه‌ی اسلام برای ظهور کار کنم. و إلا ضرر کردم، خداوند عاقبت به شهادت نصیبم کنه وگرنه میمیرم. ✍ بانوی/۲۹ ساله #کرمان 🆔 @Faraasoo