eitaa logo
تولد دوباره (درمسیر بندگی )
301 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
17.4هزار ویدیو
441 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨شهیده زینب کمایی وقتی به دنیا آمد نام میترا را برای او انتخاب کردند. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرش گفت: این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم 💫زینب💫 باشد. من می‌خواهم مثل زینب (س) باشم.» زینب تمام خانواده را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگویند. 🧚‍♂البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. 🌷منافقین که از دست فعالیت های انقلابی زینب نوجوان به ستوه آمده بودند، او را دستگیر و با چادر خودش خفه اش کردند و او را به شهادت رساندند... 📙برگرفته از کتاب شیرین تر از عسل. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 بازسازی لحظات شهادت زینب کمایی دانش‌آموزی که با چادرش توسط منافقین به شهادت رسید. 🔷خاطره‌ای از علاقه زینب به حجاب: ✍یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم می‌خواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد. کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش می‌کرد و به مدرسه می‌رفت.همکلاسی هایش او را مسخره می‌کردند و اُمل صدایش می‌زدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود گریه کرده است. می‌گفت:« مامان به من می‌گویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه می‌خواهند بگویند" ✅زینب کمایی دختری عاقل،کوشا، اگاه، مومن و فعال فرهنگی بود که در 14 سالگی فقط به جرم عشق به امام خمینی و انقلاب با چادرش خفه می‌کنند و این چنین مظلومانه او را به شهادت می‌رسانند. و اینچنین نشان می‌دهند آنها حتی از اثرگذاری چادری‌های ۱۴ ساله هم هراس دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 بازسازی لحظات شهادت زینب کمایی دانش‌آموزی که با چادرش توسط منافقین به شهادت رسید. خاطره‌ای از علاقه زینب به : ✍ یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم می‌خواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد. کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش می‌کرد و به مدرسه می‌رفت.همکلاسی هایش او را مسخره می‌کردند و اُمل صدایش می‌زدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود گریه کرده است. می‌گفت:« مامان به من می‌گویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه می‌خواهند بگویند" ✅زینب کمایی دختری عاقل،کوشا، آگاه، مومن و فعال فرهنگی بود که در ۱۴ سالگی فقط به جرم عشق به امام خمینی و انقلاب، منافقین خلق، با چادرش او را خفه کردند و مظلومانه به شهادت رسانند دشمن حتی از اثرگذاری چادری‌های ۱۴ ساله هم هراس دارد...