eitaa logo
بیان بازیار
633 دنبال‌کننده
231 عکس
67 ویدیو
8 فایل
رضابازیارمنصورخانی #عَلَّمَهُ_الْبَيَانَ 📲ارتباط: @Ymirani 🔹مشاوره: 🔸حقوقی 🔸خانواده_ازدواج 🕓 الی 🕔ساعت ۱۶ الی ۱۷هر روز فقط با تماس 📱۰۹۱۷۱۴۳۳۳۱۷ ➡⬅
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی شود و نمی توانم و نگیرم! می نگرم و میگیرم از خوابهای بی تعبیری که خوش تعبیر کردند! آنانکه که لع لع زدند و دست و‌پا؛گاهی بر گرده بی گناهانی سوار شدند و گاهی دیگرانی را له کردند در توهم‌اینکه به رعیت تکلیف شرعی آنهاست و این شتر فقط در خانه آنها زانو زده است. در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری فریاد زدند لایق ترین خدمت من هستم. تابه مقام و منصب رسیدند ! ♦️پسرم و گاهی مادرم می گفت پدرم،پسرم ببین خدا چه عزتی داده است و چه آبرویی...! و حتما شماهم از این دست سخنها زیاد شنیده اید و گاهی تایید کردید و گاهی گلایه که من چه کم گذاشتم در بندگی تو که نرسیدم به آنجا که رسید یا نرسیدم به آنجا که رسید یا محمد! ♦️اما نگاه من متفاوت بود؛همیشه ابن ملجم ها ی این تاریخ مرا هشیار بر آن داشته که مهم است بله ! 📌 روزی در سمینار امامان جمعه سراسر کشور (ره) را برای موعظه دعوت به جایگاه سخنرانی کردند. ایشان بسم الله را گفتند و شروع به کردند! راز این رفتار را که جویا شدند فرمود: ♦️ الان که ما بر پیروز شده ایم و اختیار کشور به دست ما افتاده می ترسم روز شاه جلوی ما را بگیرد و بگوید: "دیدید ترنج و و و و را که به شما هم دادند دستتان را بریدید و زمین خوردید و بی آبرو شدید.! ما طاغوتی بودیم شما چرا ...؟!" گریه من به خاطر شرمندگی در در آن روزست.! ♦️آری ای جان برادر اول امیال درون‌ را بکش بعد عزم خدمت نما که این راه دارد. آنگاه که باورت شد کشته ای باز هم باور نکن و اگر‌حجت را به هر دلیل بر خود تمام دیدی و بر منصبی نشستی ..........! اش_سنگینه . https://eitaa.com/joinchat/1502281752C6fd84a776f
R: دوران کودکیش خبر رسان مادر بود! آنهم خبر های غیب را؛ بهتر بگویم وحی را! در مسجد پای منبر جدّ عزیزش حاضر می شد؛ آیه که بر پیامبر نازل می شد حضرت نبیّ برای مردم قرائت می نمود سبط اکبرِ پیامبر، امام علیه السلام که کودکی خردسال بود می شنید و مشتاقانه به خانه برمی گشت برای حضرتِ مادر قرائت می کرد. پدر که به خانه می آمد می دید همسرش باخبر از نُطق حضرت رسول صلی الله علیه و آله هست می پرسید فاطمه جان این آیه تازه برپیامبر نازل شد چه کسی به شما رساند زهرای مرضیّه می فرمود: پسر جانمان برایم قرائت نمود. یک روز حضرت حیدر زودتر از مسجد به خانه آمد تا خبررسانی جگر گوشه خود را شاهد باشد. درگوشه ای پنهان شد تااینکه حضرت علیه السلام رسیدند وارد خانه که شدند خواستند خبر دست اوّل وحیانی را قرائت کنند که زبانشان یاری نکرد فرمود:«یا اُمّاه قلّ بیانی و کلّ لسانی لعلَّ سیداً یرعانی مادرجان؛بیانم کوتاه و زبانم نارسا شده است شاید بزرگی مرا نحت نظر گرفته است» امام علی از پنهانی خارج شد را در آغوش گرفت و بوسید. منبع: مناقب آل ابی طالب ج۴ص۷_۸ میلاد امام حسن علیه السلام مبارکباد. ✍رضابازیار منصورخانی https://eitaa.com/joinchat/1502281752C6fd84a776f