eitaa logo
بیان بازیار
674 دنبال‌کننده
230 عکس
67 ویدیو
8 فایل
رضابازیارمنصورخانی #عَلَّمَهُ_الْبَيَانَ 📲ارتباط: @Ymirani 🔹مشاوره: 🔸حقوقی 🔸خانواده_ازدواج 🕓 الی 🕔ساعت ۱۶ الی ۱۷هر روز فقط با تماس 📱۰۹۱۷۱۴۳۳۳۱۷ ➡⬅
مشاهده در ایتا
دانلود
حتما میدانید و دیدید و خدا کند که نشوید و دیگر نبینید را! ۲۱ ساله بودم که در آن زمان هر چه از یاد داشتم فشار اعصاب بود !دکتر به دکتر و نسخه های زیاد!خانه ما داروخانه بود!آخرین بار که نزد متخصص رفتند؛تشریف آوردند به در مدرسه ام و فرمودند : متخصص نوبت ۲۰روز بعد راداده که جراحی شوم.آن روز یاد سخن دوست طلبه ای افتادم که گفته بودند "آیت الله بهجت فرموده هر کی میخواد جمعه ها بیاد "منظور ایشان همان روضه هفتگی بود که صبحهای جمعه در برگزار می شد!از شهر من تا قم ۱۲ساعت راه بود و آن روز روز پنج شنبه!بلافاصله ترمینال رفتم و سوار اتوبوس تا اینکه وقت اذان صبح رسیدم قم ! خواندم و سراغ مسجد آیت الله را گرفتم؛بلکه زرنگتر شدم و آدرش منزل ایشان را!نزدیک ساعت ۹ صبح یک از نور از منز ل خارج شد و هیبتش مرا گرفت!دست به سینه ایستادم و صدا در گلویم ایست نمود حتی سلام! پشت سرش راهی مسجد شدیم الله رو به مردم نشستند و دست خود را کنارش مثل یک تکه گوشت رها نمودند بعضی ها دست بوسی می نمودند اما جای دیگر بود و بی توجه به این تشریفات! آن روزها مثل سالهای بعد خیلی دور شلوغ نبود.دو زانوی ادب در محضرش زمین گذاشتم و دست بوسی نمودم .سرم به نزدیک گوش مبارک بردم و گفتم مادرم مریض است شفا میخواهم .یک دست بالا آورد و نگاهی کوتاه به آسمان حرفی آهسته با خدا گفت؛ که البته نمی دانم چه گفتند! دست را پایین آورد باز آهسته گفتم حاجتی دیگر دارم ؛با صدایی شبیه ولی آهسته گفتند بگذار یکیش مستجاب بشه ببینی بعد یکی دیگه بخواه! گفتم چشم مثل گفتن غلط کردم! برگشتم روز موعود رسید مادر نزد متخصص رفت باز عکس گرفت جواب شنید که : دفعه قبل در یکی از رگها بود اکنون نیست!آری از آن به بعد مادرم نور چشمم را آرام می بینم. از آن روز معنای این روایت قدسی را خوب فهمیدم که خودش یعنی خدای من و شما فرموده :بنده من تو مرا اطاعت کن من تو را خودم قرار می دهم من به هرچه بگم بشو می شود تو هم به هر چی بگی بشو می شود(حرکت لخته خون که چیزی نیست را دوباره می دهی) . 🌹 ✍رضا بازیار http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2