eitaa logo
بیان بازیار
674 دنبال‌کننده
230 عکس
67 ویدیو
8 فایل
رضابازیارمنصورخانی #عَلَّمَهُ_الْبَيَانَ 📲ارتباط: @Ymirani 🔹مشاوره: 🔸حقوقی 🔸خانواده_ازدواج 🕓 الی 🕔ساعت ۱۶ الی ۱۷هر روز فقط با تماس 📱۰۹۱۷۱۴۳۳۳۱۷ ➡⬅
مشاهده در ایتا
دانلود
! ! تو می بخشی من گناه می کنم! اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ 😭همین دو سه جمله از اعمال مقام زین العابدین در مسجد کوفه برای بسه! یاد اون روزی که برا اولین در این فراز راخوندیم و بعد از اون ساعتها کردیم! ببین من (بله باخود شما هستم )باید باشیم چطور کنیم باید بلد باشیم چطور خودمونو ! وقت حرف گفتن با خدا جوری حرف نزنیم که اینگار هستیم؛خیلی برا زیباست و مورد ! http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انشاءالله بعد از این👆زیارت و تعقیاباتش پست منتشر می شود.خیلی داغ و حرکت دهنده برا اهلش😔
روزی که فکر کنم جمعه هم بود بعد از نماز جمعه با خانواده به نخلستانی رفتیم که ناهار را در طبیعت باشیم؛سفره پهن شد و مشغول شدیم از کنار ما رد شد پسرم تکه استخوانی را با مهری پرت کرد اونم خورد و نگاهی کرد دمی به رسم تشکر تکان داد! نیم ساعتی گذشت همه رفتیم بالای کوهی که در کنار بود !پسرم خسته شد گفت بابا من میرم بزغاله های این چوپان را ببینم؛دقایقی گذشت دیدیم و شنیدم دویدن پسرم و ناله اورا که سگی او را دنبال می کند که تازه مادر شده بود و می کرد و پسرم از کنارش رد شده بود! و چند سگ دیگر که همه یه جورایی باباهای توله سگها بودند!!!همه اتفاقات در کمتر از یک دقیقه که من از بالای بلندی بدوم و مادرش نزدیک غش کردن و باز من که میدانم نمی رسم مگر معجزه ای شود! برسد و پسرم بیفتد زمین که ناگاه از لای نخلها آن که استخوان از پسرم گرفته بودجستی زد و جلوی سگان ایستاد و مانع شد! من رسیدم و سگا را فراری دادم اما...😭 دو دستی به سرم زدم که خاک بر سرم ! یک تکه استخوان این سگ را کرد این سگ را غیرتی کرد !وای بر من که به اندازه این سگ برای خدای خودم که یک عمر همه جوره بهم رسیده وفادار نبودم و نداشتم هر چه از او به من رسید و خوبی بود هر چه از من به او رسید بود و بدی !وای بر من حیا😔 https://eitaa.com/joinchat/1502281752C6fd84a776f
اگر پاسخ پیامهای محبت آمیز همه عزیزان رانمیدم بذارید رو حساب ضیق وقت ؛شما دوستان خوبی برابنده هستید مطالب قابل شمارانداره
😘 خودت میدونی حتی وقت کردن با حریم تو را شکستم و گناه کردم!امید داشتم به اینکه من کنم و تو !حالا هم ناامیدم نکن امید منو محقق نما یا http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
#منجی ۱۲۴هزار پیامبر آمد از طرف #خدا هم آمدند!!!!!هیچکدام تاکید می کنم هیچکدام جرات نداشتند #ادعا کنند من شما را #نجات میدهم!نجات همه از همه ی #ظلم ها و #ناکامیها! اما همه این ۱۲۴هزار؛یک حرف مشترک داشتند که #یک_مرد می آید و همه را نجات می دهد #او باید بیاید #مهدی باید بیاید! (پ ن پ این کدام پیامبر بود وعده 100 روزه داد!؟اشتباه نگیر پیامبر خدانبود پیام آور #برجام بود) تا آن مرد نیاید #آباد نمی شویم!قبل از آمدنش هر که رفت بنویسید و بگویید #ناکام رفت. هرکجاهستیم همین الان به نیت فرج صلوات #نشر_پیام_صدقه_جاریه_است #جهت_عضویت_به_روی_آدرس_کلیک_کنید http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
وقتی بچه هاتونو دیدید خیلی هستند؛ دارند و شادهستند؛ مطمءن باشید در دارنداز رابطه صمیمی پدر و مادرشون لذت می برند و در واقع از این رابطه صمیمی گرفته اند؛پدران و مادران خجالت نکشید از اینکه جلوی بچه ها ابراز به همدیگر داشته باشید . http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
سلام امیدوارم که همتون خوب باشید امشب ساعت۲۱ مستند تقدیم چشاتون می شود الهی دورتون بگردم!اتفاقی واقعی از زندگی خودم مثل داستان که خیلی بابتش منو مورد لطف قرار دادید.پیامهای محبت آمیزتون را فراموش نمیکنم.
"فرهاد خسروی" بر ۱۴ساله زد و مرد!خدا رحمتش کنه!خب اینهمه گفتند و نوشتند :اول بعد کار!ما کوله بر های هم داشتیم که کوله سنگین بردند و آب از شکمشون تکون نخورد! نمونه اش آقای خاوری بود و خیلیهای دیگه! یکی نبود بگه پسرجان ببر نیار ! کوله بر داریم تا کوله بر و این کجا و آن کجا! به خانواده فرهاد خسروی عرض تسلیت دارد. ✍رضابازیارمنصورخانی http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
۲۱_سر_قرارم_هستم👆
حدود۵سال قبل سال حمله ها و نیرنگ ها بر من بود.از هر طرف می خوردم!آبرویم در خطر بود و بویژه اینکه مسءله من با آرامش خاطر رابطه تنگاتنگ داشت.دیگر کاری نمی توانستم بنمایم راهی قم شدم و ساعاتی را درحرم کریمه به گریه و التماس نشستم ؛دیگر رمقی نمانده بود تکیه به دیوار زل زده بودم به ضریح که پیرمردی خسته آمد مقابلم ایستاد. ابتدا فکر کردم فقیر هست و پول میخواهد!اما باصدای آهسته که گویا ایشان هم خیلی التماس کرده بود و گریه؛با لبان خشک و گلوی خسته گفتند آب دارید؟در یک پلک به هم زدن به ذهنم گذشت دیگر التماس لازم نیست اینجاست؛ بازیار! چاره است ! گفتم پدر جان من نوکرتم دست بوسم؛بنشین الان برای شما آب می آورم دویدم و در کنج شبستان امام لیوان آب سردی گرفتم و آوردم دادم نوش جان نمود نگاهی نمود و دعایی کرد دعا همانا و اینکه تمام وجود مرا آرامش بگیرد همانا! گویا همان لحظه مقام اول کشور به تو بگوید غصه نخور مشکلت حل شد بلکه بالاتر گویا در همان لحظه صدای فاطمه معصومه! نه ؛بلکه صدای خدا در گوشم که !برو رد کارت رضا! بر گشتم دیدم دیگر خبری نیست و همه چیز فراموش شده است مشکلی نیست و روال عادی زندگی!معجزه از نگاه پر از دعای در آمد! ✍رضابازیارمنصورخانی http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
گاهی می روم برسر قبر خالی می نیشینم به خودم می گویم شاید این برای تو باشد روزی در قبرستان گذرم به این که در تصویر است افتاد که بر سر قبری نشسته و قرآن میخواند سیمای او مرا جذب کرد گفتم دقایقی کنارش بنشینم شاید حرف تازه ای مرا گوید که سودم برساند !سلامی کردم و حواب شنیدم گفتم این وقت روز که پنج شنبه هم نیست اینجا چکار می کنی ؟ ۱۵ ماه است همسرخود رااز دست داده او دراین ۱۵ ماه هر روز بعدظهر سرقبر می آید و تاشب می نشیند میخواند از اوپرسیدم چرا؟گفت ۴۰ سال با او بودم یکبار جلوتر از او راه نرفتم همیشه شانه به شانه او بودم و الان هم باید با او باشم. طبقه دوم قبر رابراخودش مهیا نموده تاپس از مرگ هم با خود باشد!آری امروز فهمیدم گاهی معنا پیدا میکند هنوز میتوان گشت و دید! :طبق اطلاعات از اینستاگرام این دیدار 170 هفته پیش بوده. ✍رضابازیارمنصورخانی http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
حرفی ندارم! یک تکه از سخنرانی بنده را دوستان پوستر کرده بودند راستشو بخواهید خودم خوشم اومد این جمله خیلی حرفها در دلش هست ولی نمیگم😂 اما خدا بهم رحم کنه اومد وای از این شما به این عنوان منوانها هم اهمیت ندید بنده هستم.
تقریبا ۱۰ سال پیش یک روایت را خوندم مضمونش این بود که: پیامبر به خود خدا عرض می نماید : "خدایا نمی بود نمی خواندیم!روزه هم نمی گرفتیم و... هم مى گوید : آدمى اول اسیر بود، اولى که او مى گوید یعنى انسان قبل از هر چیز این نیاز را احساس مى کند! دیگه حرفی ندارم !نکه ندارم ؛ دارم خوبشم دارم ولی بذار در بماند! فقط خواستم به آقایان و مراجع و منبری ها به عنوان یک بگم :اگر یک وقت دیدید پشت سرتون(سرمون)در مساجد خالی شد یاد این روایت حضرت بیفتیم! آدرس روایت خواستی پیام بده! 🔸شما هم یک سری به ج۲از کتاب اسلام و مقتضیات زمان بزنید! 😏 ✍رضابازیارمنصورخانی http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
سلام دوستان خیلی خوشحالم که مورد نقد اساتیدم و دوستانم در کانال بیان بازیار قرار گرفتم به جهت . اما کاش بجای اشکال دلالتی روایت اشکال سندی می کردید فقط اشاره کنم برای اهل علم :مضارع محقق الوقوع رابه صورت ماضی می اورند:"اتی امر الله...." بعضی اصلاحات انجام شد.خیلی ممنون استفاده از بیان شهید مطهری در لینک👇 http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-print.php?page=نسبت+دین+ودنیا+از+نظر+استاد+مطهری&SSOReturnPage=Check&Rand=0
اینکه گاهی برا بعضی ها می نویسم قصد ملامت نیست!عادت کردیم همش به دیگران بزنیم !خب،یک هم به خودمان بزنیم! قبول دارید نمی شود هم نشینی داشته باشی هم مخترع یا مولف یا مبتکر باشی؟!خیلی سخت قابل جمع است! حالا فرض کنید طبع داشته باشی و بخواهی برای اقتصاد یک ملت فکر کنی ! نمی رسی و نمی کشی فکر کنی مجبوری واگذار کنی به اطرافیان و اعتماد نمایی به دیگران! آن وقت یکباره می بینی اعلان گرانی بنزین شده و نصف کشور رفته هوا!و آقا فکرش درگیر جای دیگه بوده: _کم ایراد بگیر منم جگر گوشه ام کاندا باشه فکرم مشغولشه _و شاید از آلودگی هوا رفته باشم مازندران از نوع لب دریا! 🔸خاک نشینی که امام انس و جن بود به استاندارش در بصره نامه نوشت و توبیخ کردکه:ای شنیدم سر سفره ثروتمندان می روی و میخوری....!! .....😢 ✍رضابازیارمنصورخانی http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
شب خاصی هست!همه ما !تاصبح از بالای عرش صدامون می زنند که بیایید بخواهید بدهم شمارا آنچه میخواهید! خیلی بده حتی در حد یک "یا الله"گفتن به این خدا جواب ندیم! یک کم امشب خلوت کنید نیست که سخت باشه یک ذره اراده میخواد و یک کنج ! فقط چند ثانیه؛اولش بگو من باید التماست کنم ولی تو التماس میکنی در ای کوتاه بگو: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی سپاس خدای را که می‏خوانمش و او جوابم را می‏دهد، وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئا حِینَ یَدْعُونِی گرچه سستی‏ می‏کنم گاهی که او مرا می‏خواند تلاش کنیم یک قطره اشک رو صورتمون بریزه بگیر نشون بده بگو خدا این منو اینم من،خودت وعده دادی قیمت این زیاده راخاموش میکنه را برطرف میکنه راشفا میده بی گناه را آزاد میکنه(آره خودش گفته روایت داریم خواستید درخدمتم)خب خدا جون وعده دادی حالا ! 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ؛شب جمعه حقیر راهم دعا کنید . http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
شوخی بزرگتر با کوچکتر رسم مهربانی و تواضع است . و شوخی کوچکتر با بزرگتر گستاخی و سوء استفاده است. http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
شما لطف دارید! گشتم متفاوت تر از این کلام امیر بیان علی بن ابیطالب علیهم السلام؛بیانی نیافتم: اگر خدا از محارم(گناهان)نهی نمی کرد بر عاقل واجب بود اجتناب کند! یعنی عزیزم اینکه فرموده فلان عمل را انجام نده این برا سودی نداره که انجام بدی یا ندی!انجام دادنش برا خودت داره!لذا پیغمبر خدا نشان میداد آی که کردی ببین گوشت مردار خوردی!آری حقیقت را نشون میداد تاباورشون بشه! ما باید نگاهمون را به تغییر دهیم!باور کنیم برا خودمان ضرر دارد انشاءاله پست بعدی این مطلب را کامل می کنم. 🌹 http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
قصابی که میری گوشت بخری (قدیمابیشترمی رفتی میدونم) گوشت مورد سفارشت را میذاره ترازو آخرش یک کم پیه و چند گرم استخون میذاره کنارش!تو هم بر میداری میگی این چیه این استخون چیه؟!همش چربی گذاشتی!قصاب میگه " _روشه"! خدا در زندگی هر کدوم از ماها یک ذره گرفتاری گذاشته"میگه "هیچ زندگی پیدا نمی کنید گرفتاری نداشته باشه!هر کی یک جوریشو داره! اما هممون یک گرفتاری مشترک داریم؟میدونید چیه؟! ن! زود فکرت نره پیش !😂 . 🌹 http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
می گفت تماس گرفت گفت پسرم میدونی چند وقته باهام تماس نگرفتی؟!گفتم:مادر جان درس و بحث هام زیاد شده سرم شلوغه وقت نشد ببخشید! گفت پسر جان درس را همیشه هست ولی برا همیشه نیست! می گفت ای کاش درس نخونده بودید و بیسواد می ماندید تا ازم جدا نمی شدید!چوپانی و یا کشاورزی بودید ولی کنارم بودید! بعضی از ما چه کردیم با ! اشکم در آمد یکباره دیدیم عصا به دست شده از بس که خیلی نبودیم !کی پیر شد!؟ چه زیبا درک نمود حق را پیامبر مهربانیها که فرمود: اگر به عدد ریگ های بیابان و قطره های باران در خدمت بایستید معادل با یک روزی که در شکم او بوده اید نخواهد بود. 📚 مستدرک الوسایل،ج۱۵،ص۲۰۴ 🌹 http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2
نیت کنید شادی ارواح همه علماء خاصه آیت الله بهجت یک صلوات هدیه کنید و داستان مستند را با دقت بخوانید شبهه ای بود درخدمتم
حتما میدانید و دیدید و خدا کند که نشوید و دیگر نبینید را! ۲۱ ساله بودم که در آن زمان هر چه از یاد داشتم فشار اعصاب بود !دکتر به دکتر و نسخه های زیاد!خانه ما داروخانه بود!آخرین بار که نزد متخصص رفتند؛تشریف آوردند به در مدرسه ام و فرمودند : متخصص نوبت ۲۰روز بعد راداده که جراحی شوم.آن روز یاد سخن دوست طلبه ای افتادم که گفته بودند "آیت الله بهجت فرموده هر کی میخواد جمعه ها بیاد "منظور ایشان همان روضه هفتگی بود که صبحهای جمعه در برگزار می شد!از شهر من تا قم ۱۲ساعت راه بود و آن روز روز پنج شنبه!بلافاصله ترمینال رفتم و سوار اتوبوس تا اینکه وقت اذان صبح رسیدم قم ! خواندم و سراغ مسجد آیت الله را گرفتم؛بلکه زرنگتر شدم و آدرش منزل ایشان را!نزدیک ساعت ۹ صبح یک از نور از منز ل خارج شد و هیبتش مرا گرفت!دست به سینه ایستادم و صدا در گلویم ایست نمود حتی سلام! پشت سرش راهی مسجد شدیم الله رو به مردم نشستند و دست خود را کنارش مثل یک تکه گوشت رها نمودند بعضی ها دست بوسی می نمودند اما جای دیگر بود و بی توجه به این تشریفات! آن روزها مثل سالهای بعد خیلی دور شلوغ نبود.دو زانوی ادب در محضرش زمین گذاشتم و دست بوسی نمودم .سرم به نزدیک گوش مبارک بردم و گفتم مادرم مریض است شفا میخواهم .یک دست بالا آورد و نگاهی کوتاه به آسمان حرفی آهسته با خدا گفت؛ که البته نمی دانم چه گفتند! دست را پایین آورد باز آهسته گفتم حاجتی دیگر دارم ؛با صدایی شبیه ولی آهسته گفتند بگذار یکیش مستجاب بشه ببینی بعد یکی دیگه بخواه! گفتم چشم مثل گفتن غلط کردم! برگشتم روز موعود رسید مادر نزد متخصص رفت باز عکس گرفت جواب شنید که : دفعه قبل در یکی از رگها بود اکنون نیست!آری از آن به بعد مادرم نور چشمم را آرام می بینم. از آن روز معنای این روایت قدسی را خوب فهمیدم که خودش یعنی خدای من و شما فرموده :بنده من تو مرا اطاعت کن من تو را خودم قرار می دهم من به هرچه بگم بشو می شود تو هم به هر چی بگی بشو می شود(حرکت لخته خون که چیزی نیست را دوباره می دهی) . 🌹 ✍رضا بازیار http://eitaa.com/joinchat/1502281752C7ca74b8cc2