eitaa logo
بیان معنوی
2.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2هزار ویدیو
37 فایل
ارتباط با ما @Golbarg مطالب گلچین و ناب استاد پناهیان نشر محتوا تبلیغات در بیش از 10کانال:👇👇👇 https://eitaa.com/tabligh_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘چرا آدمِ اهل برنامه، از «گناه» متأثر می‌شود؟ 🔘گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ می‌دهد 🔻 (ج۷) - ۳ 🔸کسی که اهل برنامه شد، از به‌هم ریختن برنامه‌اش متأثر و ناراحت می‌شود. چنین کسی وقتی کم‌کم وارد فضای دین شد، آماده است برای اینکه از چیزی به‌نام «گناه» خیلی متأثر و ناراحت بشود. 🔸می‌دانید گناه چرا آدم بابرنامه را متأثر می‌کند؟ چون گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ داده است. کسی که اهل برنامه باشد، چک‌لیستِ برنامۀ خودش را نگاه می‌کند و با ناراحتی می‌گوید: «من امروز این دوتا مورد را در برنامه‌ام خراب کردم یا درست اجرا نکردم!» 🔸اگر اهل برنامه باشی، خدا خطایت را جبران می‌کند. تو یک خدایی داری که وقتی در برنامه‌ات خطا می‌کنی و می‌آیی درِ خانۀ خدا و خطایت را با او در میان می‌گذاری، می‌فرماید: می‌دانم الان که برنامه‌ات خراب شده، خیلی ناراحت هستی، بیا خودم درستش می‌کنم، این‌قدر خودت را زجر نده! 🔸آدم بابرنامه، اهل جبران خطا و توبه می‌شود، اما کسی که اهل برنامه نیست و گُتره‌ای (بدون حساب و کتاب) زندگی می‌کند، اصلاً توبه چه می‌فهمد چیست؟! چون خطا و اشتباه در برنامه اصلاً برایش مهم نیست! 🔸آدم هوس‌ران، از خطا در اجرای برنامه، متأثر نمی‌شود و می‌گوید «شد شد، نشد نشد!» چنین کسی اگر هم یک‌روز تا آخر وقت، تمام برنامه‌هایش را دقیق انجام بدهد، کِیف نمی‌کند. یعنی نه از اجرای برنامه لذت می‌برد نه از خطای در برنامه ناراحت می‌شود! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5466 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘قدم دوم برای متقاعدشدن به ترک گناه این است که منفعت‌طلب باشی! 🔘دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی! 🔻 (ج۸) 🔸 قدم دوم برای متقاعدشدن به دین‌داری و ترک گناه، این است که آدم‌ها باید منفعت‌طلب و خودخواه بشوند! تا منفعت‌طلب و خودخواه نشوی، نمی‌توانی دین‌داری کنی! خودت را نفروش، خودت را فراموش نکن، منافع خودت را در نظر بگیر! 🔸 خدا ما را منفعت‌طلب آفریده است و دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی؛ منتها کدام منفعت؟ منفعتِ کم یا منفعت زیاد؟ اگر بخواهیم روی خودخواهی و منفعت‌طلبی یک قید بگذاریم، می‌گوییم: «همۀ منافع‌تان را بخواهید، بیشترین منفعت‌طلبی را داشته باشید، از یک‌ذره منفعت خودتان هم چشم‌پوشی نکنید!» 🔸 می‌دانید چرا آدم‌ها بی‌دین می‌شوند؟ چون خودشان را نمی‌خواهند و منافع خودشان را نمی‌خواهند! کسی که منافع خودش را نخواهد، لااقل یک‌چهارم قرآن-که از بهشت و جهنم سخن می‌گوید- اصلاً به دردش نمی‌خورد! ترس از جهنم و شوق به بهشت برای کسی است که خودش را می‌خواهد. 🔸 آدم باید خودخواه و منفعت‌طلب باشد تا بتوانیم به او بگوییم: «منافع تو اینهاست...» کسی که رسیدن به منافعش، برایش مهم نیست، چطور می‌شود دربارۀ دین- که برنامۀ تأمین منافع است- با او صحبت کرد؟! 🔸بچه را باید طوری بار بیاوریم که منافع بلندمدت خودش را بخواهد. بچه‌ای که منافع ده سال بعدش را به او گوشزد کنید و او بی‌توجهی کند و برایش مهم نباشد، معمولاً اهلِ دین هم نخواهد شد، چون دین می‌خواهد ما را به منافع بلندمدت و بیشتر برساند. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۳ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5468 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 معنای عشق این نیست که از همۀ منافع خودت بگذری! 🔘 اولیاء خدا از نفعِ کمتر گذشتند برای نفع بیشتر! 🔻 (ج۱۰) 🔸 معنای عشق این نیست که از همۀ منافع خودت بگذری یا خودت را به‌طور مطلق، فنا کنی! حتی اولیاء خدا هم این‌طور نیست که به‌خاطر خدا از منافع خودشان بگذرند؛ آنها از نفعِ کمتر گذشتند برای نفع بیشتر! 🔸 منافع کوچک، علاقۀ شدید به‌همراه ندارد، دل ما را نمی‌برد و عشق را برنمی‌انگیزد، اما منافع بزرگ و عالی، می‌تواند دل ما را ببرد. کسی که منافع عالی خودش را دید؛ عاشق آن خواهد شد و برایش اشک خواهد ریخت! شهدا هم منافع عالی خود را دیدند و منافع کمتر را فدا کردند. 🔸 کسی که می‌گوید «من مالم را فدای تو می‌کنم» در واقع یک تمایل برتری را دارد پاسخ می‌دهد و بعد لذت می‌برد از اینکه اموال خودش را فدای عشقش کرده است! او درواقع به نفع خودش اقدام کرده است. 🔸 همه دوست دارند عاشق بشوند، پس چرا نمی‌شوند؟ چون برای عاشق‌شدن باید از منفعت کم خودت بگذری! البته نه اینکه کلاً از منافعت بگذری، بلکه باید به منافع عالی خودت توجه کنی و از منافع دانی خودت چشم‌پوشی کنی. 🔸 طبق روایات، انسان به محبت خدا نمی‌رسد مگر اینکه تمام محبت‌ به دنیا را از دلش خارج کند (مجموعه ورام/۲/۱۲۲) یعنی تا وقتی چشمت دنبال منافع اندکت باشد، عشقی که منافع عالی در دل انسان ایجاد می‌کند، اصلاً در وجودت شعله‌ور نمی‌شود. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۵ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5474 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 اگر منفعت‌طلبانه دین‌داری کنیم، پس عشق چه می‌شود؟! 🔘 انسان، از سرِ منفعت‌طلبی عاشق خدا می‌شود! 🔻 (ج۹) 🔸 اگر بنا باشد ما در دین‌داری خودمان، منفعت‌طلب و برنامه‌ریز بشویم، پس عشق و عاطفه در این وسط چه می‌شود؟ صحبت‌کردن عاشقانه با خدا چه می‌شود؟ آیا دین‌داری منفعت‌طلبانه یک‌مقدار سرد و خشک نیست؟ 🔸 اولاً اگر مناجات‌ها و دعاهای اولیاء خدا را نگاه کنید، می‌بینید که اکثراً منفعت‌طلبانه است! کدام‌یک از اهل‌بیت(ع) در مناجات خودشان این‌طور صدا می‌زدند که «خدایا عاشقت هستم؛ دلم برایت تنگ شده است...» محور دعاها استغفار است و استغفار هم یک کار منفعت‌طلبانه است. 🔸 ثانیاً انسان موجودی است که عمیق‌ترین محبت در دلش، جدای از منافعش نیست و از سر منفت‌طلبی عاشق می‌شود. عشق این نیست که آدم خودش را فدا کند! خداوند حتی دربارۀ شهادت هم از عبارت خرید و فروش استفاده کرده و می‌فرماید: خدا جان مؤمنین را می‌خرد و آنها سود می‌برند (توبه/۱۱۱) 🔸 اگر عشق می‌خواهی، بیا منفعت‌طلبی کن تا عاشق خدایی بشوی که تمام منافعت را تأمین می‌کند؛ این عشق «عشق متواضعانه» است، خدا عشق متکبرانه نمی‌پذیرد! رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا، رابطۀ بین گدا و داراست؛ عشق به خدا را با عشق به فرزند یا همسر اشتباه نگیریم! 🔸 با خدا وارد تجارت بشو؛ ببین خدا چطور منافع تو را تأمین می‌‌کند و چقدر پُرسود با تو رفتار می‌کند و بابت هر یک کار خوبِ تو، ده‌ها برابر پاداش می‌دهد. آن‌وقت ذره ذره عاشق و شرمندۀ او خواهی شد و به احسان او مدیون خواهی شد؛ چون انسان عبید احسان است. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۴ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5473 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 انسان، عاشق کسی می‌شود که به او زیاد منفعت برساند 🔘 دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت معنا ندارد 🔻 (ج۱۱) 🔸آیا دین‌داریِ منفعت‌طلبانه می‌تواند عاشقانه هم باشد؟ منفعت‌طلبی چگونه با عاشقانه دین‌داری کردن و با شور و هیجان و لذت‌بخش بودن دین، قابل جمع است؟ 🔸منفعت‌طلبی اساساً چیز بدی نیست. کدام منفعت‌طلبی، بد است؟ اول اینکه انسان دنبال منفعت کم باشد. دوم اینکه جهتِ منفعت‌طلبی، بد باشد. اما اگر منفعت‌طلبی، جهتش خوب باشد، حتی اگر منفعت دنیایی هم باشد، چیز خوبی است (مثلاً اینکه پول را ابزار بندگی قرار بدهی) 🔸انسان موجود منفعت‌طلبی است که در اثر منفعت، محبت پیدا می‌کند، لذا هرکسی به او احسان و خوبی کند، دوستش می‌دارد. البته کسی که به تو منفعت می‌رساند، اگر کم منفعت برساند، زیاد عاشقش نمی‌شوی، اما اگر منفعت زیاد به تو برساند، عاشقش می‌شوی! 🔸خداوند به موسی(ع) فرمود: من را در دلِ مردم، محبوب کن! گفت: چگونه؟ فرمود نعمت‌های من را پیش‌ آنها یادآوری کن و خودت هم به آنها خوبی کن. من انسان را طوری آفریده‌ام که هرکسی به او نیکی کند دوستش دارد. (ارشاد‌القلوب/۱/۱۱۶) 🔸راه عاشق‌شدن به خدا این است که ببینیم خدا چقدر منافع ما را تأمین کرده است! ما چرا عاشق خدا نشده‌ایم؟ چون نمی‌توانیم نعماتش را درست ببینیم. اگر با چشم باز و دقیق، نعمت‌های خدا را نگاه کنیم، کم‌کم عاشق خدا می‌شویم. 🔸ما دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت نداریم! وقتی انسان به کسی علاقه پیدا می‌کند، اگر بعد از مدتی ببیند که به نفعش نیست، این علاقه از سرش می‌افتد. یا اگر ببیند این علاقه به ضررش است، حتی علاقه‌اش تبدیل به نفرت هم می‌شود! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۶ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5475 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 برای متقاعدشدن به ترک گناه، باید بپذیری که در یک جهان منظم و حساب‌شده زندگی می‌کنی 🔻 (ج۱۳) 🔸 انسان باید چند ویژگی داشته باشد تا برای پذیرش دین، آمادگی پیدا کند. علاوه بر منفعت‌طلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه بودن-که در جلسات قبل بیان شد- چهارمین ویژگی یا عاملی که موجب می‌شود نسبت به دین‌داری و ترک گناه، متقاعد بشویم، این است که بفهمیم در چه جهانی داریم زندگی می‌کنیم؟ 🔸 ما در یک جهان بسیار منظم، حساب‌شده و دارای عکس‌العمل، زندگی می‌کنیم. آثار بی‌نظمیِ ما در این جهان، کاملاً به خودِ ما برمی‌گردد و به ما لطمه می‌زند. لذا ما نمی‌توانیم با این جهانِ به‌شدت منظم، هماهنگ نباشیم. 🔸 جهان ما جهانی است که باید مطابق با ضابطه‌های آن زندگی کرد؛ البته بعضی‌ها می‌خواهند این ضابطه‌ها را فراموش کنند تا راحت‌تر زندگی کنند! این روش درستی نیست و به انسان ضربه می‌زند. اما روش پیشنهادیِ دین، این است که راحتی را در عادت‌کردن به مراقبت و رعایت‌کردن‌ِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم. 🔸 اگر دین به ما دستوراتی می‌دهد-که وقتی انجام ندهیم اسمش می‌شود گناه- باید بدانیم منشأ این دستورات، نظم و حساب‌شده‌بودنِ عالم است! شما نمی‌توانی در این جهان، بدون نظم و برنامه زندگی کنی و الا به خودت ضربه خواهی زد. 🔸 کسی که بخواهد دین را بپذیرد و بعد نسبت به موضوع «ترک گناه» متقاعد شود-که چالش اصلی دین هست- اول باید بپذیرد که در یک جهان بسیار منظم و حساب‌شده دارد زندگی می‌کند که عکس‌العمل رفتارهایش به او برمی‌گردد. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۸ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5485 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 اگر انسان خودش را تحت سلطۀ نظم عالم نبیند، طغیان می‌کند! 🔘 توجه به «گذشت زمان» یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان است 🔻 (ج۱۴) 🔸 ما در مسیر تربیتی‌مان برای بچه‌ها باید به آنها یاد بدهیم که این جهان، جهان عمل و عکس‌العمل است و نتیجۀ بی‌نظمیِ ما در این جهان، به خود ما برمی‌گردد. 🔸 نظم حاکم بر عالم، واقعاً وحشتناک است و به طبعِ ما انسان‌ها نمی‌خورد، لذا خیلی‌ها سعی می‌کنند آن را فراموش کنند تا راحت باشند؛ چون انسان دوست دارد هرکاری دلش می‌خواهد انجام بدهد و هیچ نظمی بر او حاکم نباشد! 🔸 قرآن می‌فرماید: انسان تا خودش را مستغنی می‌بیند طغیان می‌کند! (علق/۶) پایۀ اول، برای از بین‌بردن حالتِ استغنای انسان، توجه به نظم حاکم بر طبیعت است! 🔸 انسان باید ضعف خودش را در مواجهه با طبیعت و نظم عالم ببیند. قبل از اینکه انسان را تسلیم خدا کنید، اول او را تسلیم طبیعت و نظم حاکم بر جهان کنید! 🔸 توجه به «حرکت بی‌وقفه و بی‌رحمانۀ زمان» به‌عنوان زیرمجموعۀ نظم حاکم بر جهان-که انسان، مقهور آن است- یک عنصر کلیدی و پایه‌ای در تربیت نسل جوان محسوب می‌شود. 🔸 امیرالمؤمنین(ع) وقتی می‌خواهد به نسل جوان، آموزش دین بدهد-در ابتدای نامۀ ۳۱ نهج‌البلاغه- می‌فرماید: این نامه از جانب یک پدر فانی است که اقرار دارد به زمان؛ به قاهریت زمان! کسی که تسلیم روزگار است... یعنی من نتوانستم بر این روزگار سلطه پیدا کنم. روزگار هم یعنی چرخش ایام و همین طبیعت تغییر‌ناپذیر! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۹ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5488 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 نقطۀ رهایی انسان از محدودیت‌ها و رنج‌های دنیا کجاست؟ 🔘 انسان «راحتیِ مطلق» می‌خواهد؛ پس باید یک‌جایی باشد که این خواسته‌اش برآورده شود! 🔻 (ج۱۶) 🔸 دنیا پر از سختی‌ها و محدودیت‌هایی است که در اطراف ما به‌صورت یک حصار کشیده شده‌اند و دارند ما را به یک سمتی سوق می‌دهند؛ به سمتی که «نقطۀ رهایی» است و دیگر محدودیتی وجود ندارد. 🔸 باوجودِ این‌همه محدودیت‌های دنیا برای انسانی که ذاتاً رهایی‌طلب است، آیا جایی وجود دارد که انسان به رهایی برسد؟ بله؛ این نقطۀ رهایی وجود دارد، اما در «آخرت» است نه در دنیا! 🔸 در عالم آخرت است که انسان رها می‌شود و هرچه دلش خواست تحقق پیدا می‌کند. «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس» و اِلا در این دنیا حتی وقتی به یک موفقیت یا لذتی هم برسی، بعدش سَرخوردگی و رنج هست! 🔸 امام(ره) می‌فرماید: چون انسان راحتیِ مطلق را می‌طلبد، پس باید جایی باشد که به این خواستۀ انسان پاسخ بدهد! اما راحتیِ مطلق در این دنیا يافت نمی‌شود و ناچار در عالم آخرت باید محقق شود. (شرح‌چهل‌حدیث/۱۸۶) 🔸 معاد یک مسئلۀ انسانی است نه یک مسئلۀ صرفاً دینی! همان‌طور که «مرگ» هم یک مقولۀ دینی نیست؛ یعنی اگر دین هم نباشد این مرگ برای انسان‌ها وجود دارد! 🔸 بیایید دربارۀ عالم آخرت بیندیشیم؛ حتی بدون دین! از سرِ میل به جاودانگی و میل به راحتیِ مطلق، به آخرت بیندیشم؛ از سر میل به جهان آزادِ آزاد؛ جهانی که من در آن خسته نمی‌شوم. 🔸 یکی از پایه‌های معنویت و پذیرش دین و متقاعدشدن به ترک گناه این است که عالم آخرت را ببینیم و مشتاق آنجا بشویم. می‌دانید گناه کِی برای انسان تلخ می‌شود؟ وقتی که فکر عالم آخرتِ شیرین، آدم را شاد کند! آن‌وقت اگر دچار گناه بشوی، خودت خیلی ناراحت می‌شوی و می‌گویی «خدایا من را از این گناه نجاتم بده؛ دارم اذیت می‌شوم...» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۳۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5490 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔘 «تقوای قبل از ایمان» چگونه به‌دست می‌آید؟ 🔘 کسی که این پنج ویژگی را ندارد، شخصیتش به دین نمی‌خورد! 🔻 (ج۱۷) - ۱ 🔸 در جلسات قبل، پنج ویژگی را به‌عنوان مقدمۀ دین‌داری بیان کردیم؛ اینکه انسان اهل‌منفعت‌طلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه باشد، محدودیت‌های دنیا را بپذیرد و جهان آخرت و معاد را باور کند. 🔸 کسی که این ویژگی‌ها را ندارد، برای دین‌داری و ترک گناه آمادگی ندارد و اصلاً شخصیتش به دین نمی‌خورد! به‌عبارتی می‌توان گفت که با این ویژگی‌ها «تقوای قبل از ایمان» به‌دست می‌آید. 🔸 منظور از تقوای قبل از ایمان، این است که آدم اهل مراقبت و دقت باشد و عقلانی رفتار کند، چنین کسی شخصیتش برای پذیرش ایمان، آماده است. 🔸 اینکه در همان اول قرآن، می‌فرماید: این کتاب، متقین را هدایت می‌کند «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ» شاید منظور از تقوا در اینجا، تقوای قبل از ایمان باشد. یعنی اول باید یک‌مقدار تقوا داشته باشی تا این کتاب، بتواند تو را هدایت کند. 🔸 کسی که جوهرِ تقوا را نداشته باشد، قرآن هدایتش نمی‌کند. برای چنین کسی، هرچقدر هم استدلال بیاورید و خدا را برایش ثابت کنید، نمی‌پذیرد و اگر هم بپذیرد، فایده ندارد. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5507 http://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c