#داستان_148
#گربه_ای_که_میومیو_بلد_نبود
گربهای که میومیو بلد نبود
🐱😊🐱😊🐱😊🐱😊🐱😊🐱😊
گربه🐱 کوچولو تو یه شب بارانی💦 به دنیا میاد. صبح روز بعد وقتی از خواب😴 بیدار میشه مامانش رو پیدا نمی کنه. گربه کوچولو هر چی تلاش می کنه صحبت کنه نمیتونه، چون او نمی دونه گربه ها چه جوری صحبت میکنن. تصمیم می گیره بره و مامانش رو پیدا کنه. توی راه یه حیوون بزرگی رو میبینه که داره ماما می کنه. گربه کوچولو میترسه😨 و فرار میکنه.
کمی اون طرف تر، حیوون کوچکتری رو میبینه که داره و بع بع میکنه. اما گربه🐱 کوچولو هر کاری میکنه نمیتونه بع بع کنه.
گربه کوچولو ناامید🙁 می شه و به راهش ادامه میده. توی راه پرنده ای رو بالای درخت میبینه که قار قار می کنه. قارقاری از اون می پرسه: گربه کوچولو کجا میری؟
ولی گربه کوچولو جوابی نمیده و به راهش ادامه میده. گربه کوچولو که خیلی از دهکده دور شده بود، کمی می ترسه😰 و تصمیم می گیره از همین راهی که اومده برگرده. توی راه حیوونی رو می بینه که هاپ هاپ می کنه و اونو دنبال میکنه. گربه کوچولو خیلی می ترسه و به سرعت فرار میکنه.
گربه کوچولو میره و میره تا به برکه ای میرسه. میره کنار برکه تا آب💧 بخوره. توی آب حیوونی رو میبینه که خیلی شبیه خودشه. اون می خواست با دستش اونو بگیره ولی یکدفعه صدای میو میویی می شنوه. اون صدا خیلی شبیه صدای مامان گربه🐈 بود. گربه کوچولو که روشو برمی گردونه میبینه مامانش کنارش ایستاده و اونو ناز میکنه. گربه کوچولو میدوه و می ره تو بغل مامانش و شروع می کنه به میو میو کردن. حالا دیگه گربه کوچولو میدونه چه جوری باید صحبت کنه.😊
گربه کوچولو و مامانش با هم به دهکده برمیگردن و وقتی آقا گاو 🐄 و خانم گوسفند 🐑 و کلاغ قارقاری 🐧 اونا رو با هم میبینن خیلی خوشحال☺️ میشن و به گربه کوچولو تبریک میگن و گربه کوچولو هم با میو میو جوابشونو میده.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
شبتون بخیر مامان های عزیز☘
عزاداری های امروزتون قبول باشه...
اگه نذری دادی ...🥘🌮🥧
اگه سیاهپوش کردی خونه رو ..🏴🚩
اگه با بچه ها هیئت گرفتین توی منزل
همشون قبول حق ☘
☘انشالله امشب....
ساعت 11..
هیئتِ مجازی داریم...
چون شب جمعه است و شب زیارتی ارباب ...
گفتیم بی نصیب نمونیم از اشک روضه مادرش 💔
☘البته فردا صبح هم روضه داریم و دعای ندبه ان شالله.
خوش حال میشیم یه چای تلخ مهمونتون کنیم...☕️
#بفرمائیدهیئت🏴
@mamanogolpooneha💔
🏴
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ ...
چادری سوخت
سری سوخت ، گلی پرپر شد
وسط فاجعه بیبال و پری گفت علی
با لگد سوخت گلی ، ریخت دری
گفت علی ...
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#هیئتِ_مادر
@mamanogolpooneha💔
هر چیزی سرجای خودش ...
هیچ چیز چاییِ روضه های تو نمی شود ..☘
مهر دارد ...مهر مادری ...💕
اصلا همین مِهر را ریخته ای به چای روضه های پسرت که هردردی را درمان است ...💔
#بفرماییدچایِ_روضه_مادر☕️
@mamanogolpooneha💔