••|🌱🌸|•• • ' بِه قــولِ شاملو: هَرچه بیشتَر میبینَمـت اِحتیــاجَم به دیـدَنِت بیشتَر میشَــود....♥︎ #احمد_شاملو #صبحتـــــون_دلبر🌱 @mamanogolpooneha☘

#مادرانه ✨✨برای صحبت با فرزندمان به جای نکن؛ بگویید: چه کاری بکند ✨به جای ندو بگویید: یواش راه برو ✨به جای داد نزن بگویید: آرام صحبت کن. ✨به جای روی مبل نپر بگویید: روی رختخواب‌ها بپر. ✨به جای آب را نریز بگویید: اگه آب توی بالکن بریزه اشکالی نداره. ✨به جای در را باز نکن بگویید: اگه فقط بابا اومد در را باز کن. ✨به جای دعوا نکنید بگویید: حرف بزنید، راه حل بدهید. ✨به جای دستت را بده به من بگویید: تو دست منو بگیر. ✨به جای نترس بگویید: تو می‌توانی، من هم کنارتم. ✨به جای اسباب بازی را پرت نکن بگویید: توپ را پرت کن. 🌈🐞🐜🐌💦🌤🌊🐛🦋🌈 @mamanogolpooneha☘

🍄☘🍄☘🍄 🍄☘🍄 ☀️ #تولدتادوسال☀️ #شعر_کودکانه 🌷بچه‌ ی خوب راستگوست🌷 🎗اتل متل توتوله 🎗بچه ی خوب  چه جوره؟ 🎗بچه ی خوب می  دونه 🎗دروغ یه کار زشته 🎗آدمی که راست میگه 🎗جاش  میون بهشته 🎗مامان گفته عزیزم، 🎗کودک خوب و دلبند 🎗راست بگو چون دروغگو، 🎗دشمنه با خداوند @mamanogolpooneha☘

#اسبابِ‌بازیتو_بساز🧐 اسبابِ‌بازیتو بساز #جورچین فهرست لازم: قیچی/کاتر(برای بریدن بهتر کارتن) کاغذ مدادرنگی کارتن چسب و یک یا چند نقاش و سازنده مهربون😉 🔸 کنار هم ساختن و تکمیل کردن رو تجربه کنیم.😄 #خودت_بساز #کاردستی @mamanogolpooneha☘

یک #بازی جذاب و هدفمند برای #یادگیری #اعداد #مناسب_۴_سال_به_بالا @mamanogolpooneha☘

🌺• اسفنـــــد دود کردن فراموش نشه ... حال خونه رو عوض کنیم..

{#مامان_هنرمند✂️} ســـــلام مامان هاے گل گلاب 😍 امـــــروز یه چالش خوشگل داریم اونم دوخت کیف خرگوشیه 🐇 فقط به چندتا وسیله نیاز دارید: 🎒وسایل مورد نیاز برای کیف خرگوشی پارچه ساده پارچه طرحدار روبان نخ گلدوزی آماده اید بریم واسه دوخت؟ @mamanogolpooneha☘

#منبر_مجازے |≡‌📜≡‌| . . 👌🏻یک پیشنهاد موثر برای مبارزه با راحت طلبی✨ 🌀/°این حرف رو هم مثل بقیه حرف‌ها میتونۍ گوش نڪنے!!نترس... #استاد_پناهیان #ایمان #مبارزه_با_راحت‌طلبی @mamanogolpooneha☘

[ #آدابِ_اسلامی🌸] ☘امام صادق (ع)فرموند: اکثر اوقات پیامبر (ص) رو به قبله می نشست..🌟 "سنن النبی ص38" #آداب_نشستن @mamanogolpooneha☘

🌺🍃 سلام خداقوت برکت خونه 😍 عصر قشنگت بخیـــــر ... خواستم بگم ... هروقت حال خوبت رو از دست دادے 💔 یا اینکه یه مسئله اے به شدت انرژے خوب و ازت گرفت ...🌱 وضو بگیر... دورکعت نماز دلنشیـــــن بخون ...🍃 خیلی میچسبه .. این سیـــــره اهل بیتمونه ...✨ #نشاط @mamanogolpooneha☘

#شکرانه ۴ 🌱 اَهــلِ شُکْـــر؛ متنّعم ترین گروه از اهل بهشـتند! ☘ هیچ گروهی از انسانها؛ به اندازه اهل شکر، طعم آرامش و شادی را در دنیــا و آخرت، نخواهند چشیـد.🌺 #استاد_شجاعی @mamanogolpooneha☘

<#منبـــــࢪمجازے🌱> انتظار لازمـــــھ ... ولی کافـــــی نیست ... طبیب مسیحا دم است و مشفق لیک. چو درد در تو نبیـــــند که را دوا بکند؟ 🌱 تو لیوان آب رو میبینی ولی دست بهش نمی زنی .. چون بهش نیاز ندارے ... تو به مولا یقین دارے ولی هنوز به حد نیاز و اضطرار نرسیدے که براش قدمی بردارے ..☘ #استاد_عالی @mamanogolpooneha☘

|#حرف_حساب🌱| يکي از اسوه هاے صبر حضرت ايوب است . 🍃يک زماني همسر ايشان به حضرت گفت : دعا کن گرفتاري هاي ما برطرف شود . گفت ما هفتاد سال سر سفره ي نعمت خدا بوده ايم ، حالا گرفتار شده ايم . اجازه بده هفتاد سال از اين گرفتاري ما بگذرد ، بعد شکايت يا دعا کنيم . 🍃بايد در باورهاي ديني خود آنچه را خدا به ما داده ببينيم و باورکنيم که خدا ناظر بر ما است #استادحسیــنی_قمی @mamanogolpooneha☘

\ #داستانھاےفاطمے🌱\ ۱ گل کوچک فاطمه🌺 ماه رمضان بود و سه سال از آمدن پیامبر به مدینه گذشته بود. زن های روزه‌دار به خانه فاطمه(س) می آمدند. فاطمه(س) در بستر استراحت می کرد و به فکر کودکش بود. در چنین لحظه هایی همه زن ها می ترسند و نگران می شوند.اما فاطمه(س) نگران نبود و نمی ترسید. چشم هایش را بسته بود و با خدا حرف می زد از خدا می خواست که کمک کند تا نوزادش را سالم به دنیا بیاورد. فاطمه(س) در این فکرها بود که نوزادش به دنیا آورد. یکی از زن ها‌ ازاتاق بیرون دوید وگفت:«مژده بدهید بچه به دنیا آمد اولین نوه پیامبر به دنیا آمد!» 🌱در آن لحظه کسی خبر به مسجد برد و علی(ع) فهمید که فرزندش به دنیا آمده است.لبخندی زد و خدا را شکر گفت. علی بلند شد و به دیدن فاطمه(س) رفت و حالش را پرسید. بعد هم نوزاد را در بغل گرفت. فاطمه(س) گفت:«برای پسرمان نامی انتخاب کن.» 🍃علی(ع)گفت:«بهتر است صبر کنیم تا پیامبر نام او را انتخاب کند.»در همین وقت پیامبر در زد و وارد شد.چشمهایش از خوشحالی می درخشید. انگار دنبال گمشده ای بود. کنار بستر دخترش رفت و از دیدن او شادمان شد. بعد به سراغ نوه‌اش رفت، با دو‌ دست، نوه کوچکش را بلند کرد. او را بوئید و پیشانی اش را بوسید و گفت:«آیا نامی برایش انتخاب کرده اید؟» علی(ع)گفت:«هنوز نه، بهتر دیدیم شما نامی برای او انتخاب کنید.» 🌱پیامبرگفت:«‌من هم دوست دارم که خدا نامی برای نوه‌ام انتخاب کند!» در همین وقت، جبرئیل از طرف خداوند پیش پیامبرآمد و گفت:«پرودگار، تو را سلام می رساند و تولد نوه‌ات را تبریک می‌گوید و نام او را حسن می گذارد.» 🍃پیامبر خوشحال شد. همان طور که حسن کوچک را در دامان گرفته بود، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، بعد هم گوسفندی قربانی کردند و با گوشت آن غذا پختند و همه را دعوت کردند. 🌱وقتی هفت روزازتولد حسن گذاشت، پیامبر دستور داد موی سر نوه‌اش را بتراشد و به اندازه وزن آن، نقره به فقیران صدقه بدهند. #قصه_شب @mamanogolpooneha☘