☘میگویی: «آقا چکشت را به من بده تا میخ ته کفشم را بکوبم». آیا منّتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ میخ کفش او نبود، میخ کفش شما بود.
عمل صالح، خیرش به جیب خودتان میرود نه توی جیب خدا. میخ کفشتان را با چکش او کوبیدهاید. چکش او همین جان و تن و نیرویی است که عطایتان کرده است. پس احساس کنید که به او بدهکار شدهاید نه طلبکار.
ریشه عُجب انسان، این است که خودش را مالک میبیند. اگر تمام حَسَنات اهل عالم از دست و زبانتان صادر شود، اما خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ عُجبی نمیآورد.
#آیت_الله_حائری_شیرازی
@mamanogolpooneha☘
#داستان_2
#موشهای_گرسنه
#تنبلی
موشي خانم عادت داشت که همه ي کارهاي خانه را خودش انجام بدهد .او به هيچ کدام از بچه موش هايش نمي گفت که کمکش کنند ؛ چون فکر مي کرد ، خسته مي شوند .بچه موش ها هم از خدا خواسته ، از صبح تا شب فقط بازي مي کردند و به کار مادرشان کاري نداشتند .
روزي ، روزگاري هوا سرد بود و باراني .موشي خانم از خانه بيرون رفت تا غذا پيدا کند . باران تندي مي باريد و زمين ليز بود .يک دفعه پاي موش بيچاره سر خورد و افتاد تو چاله .همين طور که دست و پا مي زد تا خودش را نجات دهد ، سرش رفت زير آب و چند قلپ آب و گل خورد .ديگر نفس اش داشت بند مي آمد که حس کرد دمش کشيده شد و دارد پرواز مي کند .
او که تا به حال پرواز نکرده بود ، به اين طرف نگاه کرد ، به آن طرف نگاه کرد ، کسي را نديد ، سرش را بالا کرد و پرنده اي که در همسايگي اش لانه داشت را ديد که دمش را گرفته و او را با خود مي برد .پرنده به نزديکي درخت که رسيد ، آرام بر زمين نشست و موشي خانم را جلو لانه اش بر زمين گذاشت .
وقتي چشم بچه ها به مادرشان افتاد ، فرياد زدند :«واي مامان !چرا موش آب کشيده شدي ؟ » مادرشان سرفه کرد : « تنم خيس بود .آن بالا هم سرد .مثل اينکه سرما خوردم .زود جاي خواب مرا آماده کنيد ».
بچه ها هم ديگر را نگاه کردند و گفتند :«جاي خواب !چه جوري ؟ »
موشي خانم گفت :« با همان کاه هايي که هميشه از انبار مي آورم .بعد آه کشيد .« اي واي !شما تنبل ها که نمي دانيد انبار کجاست .»و همان جا خوابيد .
نصف شب ، خانم موشي از سر و صداي بچه ها بيدار شد .
همه با هم مي گفتند :«ما گرسنه ايم، مامان بلند شو !زودتر غذا را بياور !»
خانم موشي به موش بزرگه گفت :«قربان قد و بالايت بروم ، برو و ازچمن زار غذا پيدا کن!»
موش بزرگه با تعجب پرسيد :«من !من که بلد نيستم »
خانم موشي فهميد که چه اشتباهي کرده .بچه موش ها هم فهميدند که خيلي زودتر از اينها بايد کار ياد مي گرفتند .همه تا صبح توي سر و کله ي هم زدند و هر کسي براي اشتباه خودش دليلي مي آورد که ناگهان کسي تق وتق و تق به در زد .موش بزرگه در را باز کرد .
همان پرنده بود ، مي خواست حال خانم موشي را بپرسد و براي موش ها از درختي که روي آن لانه داشت ، غذا آورده بود . خانه کثيف بود و خانم موشي از پرنده خجالت کشيد .پرنده همه چيز را فهميد .بچه موش ها غذا را خوردند ، ولي سيرنشدند ، ازپرنده پرسيدند :«باز هم براي ما غذا مي آوري ؟ »
پرنده جواب داد :«نه ، ولي قول مي دهم که غذا پيدا کردن را يادتان بدهم »
موش ها از خوشحالي بالا و پايين پريدند و به دنبال پرنده رفتند تا غذا پيدا کردن را ياد بگيرند . خانم موشي هم منتظر بچه ها ماند تا بيايند و کارهاي خانه را به آنها ياد بدهد .
سپيده خليل
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
#یا_صاحب_الزمان_عج❤️
این چشم ها که محروم از یک نگه به یارند
بهتر که کور گردند، بگذار خون ببارند
آن کو قرار دارد کی داغ یار دارد؟
دعوی عشق کم کن عشّاق بی قرارند
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#دلنوشته
@mamanogolpooneha☘
سیب زمینی تا زمانی زمینی هستش که سرخ نشده باشه، بعد سرخ کردن حالت روحانی و عرفانی پیدا میکنه که با خوردنش میتونی به عظمت خلقت آفرینش پی ببری😍😋
@mamanogolpooneha☘
- راننده تاکسی: دانشجوئی؟
- دانشجو: بله!
- راننده: وقتی زنگ میزنی خونه حتما با پدرت هم حرف بزن،
پسر من هر موقع زنگ میزنه فقط با مادرش حرف میزنه. دلم براش تنگ شده!
@mamanogolpooneha☘
Alireza Eftekhari - Dele Sheida (UpMusic).mp3
6.25M
#پیشنهادِ_ویژه😍😍👌
تقدیم به عشقای تو خونه ☘💕
صبح جمعه ای برید حالش رو ببرید
@mamanogolpooneha☘
🌟✨🌟
[ انجام کارهای روزانه...
بازی با بچه ها⚽️🏸🏓
آشپزی🥗🥘🌯🌮
و هرکار دیگه ای ...
وقتی با #وضو....و #ذکر 💕 انجام بشه..
دیگه فقط اثر دنیایی نداره...
بلکه رنگ خدا رو به زندگی هامون میزنه☘💕☘
امتحانش کنید ...پشیمون نمیشید😌👌]
#قرار_بامحبوب
@mamanogolpooneha☘
☘🌸☘
"عامل جدایی دوستان"
مولا علی (ع):
هرگاه مومن برادرش را به خشم آورد...
از او جدا شده است..
🌱نهج البلاغه حکمت 480
#سبوی_علی(ع)
#رزقِ_معنوی
@mamanogolpooneha☘
Ale-Yassin-Farahmand.mp3
8.32M
#زیارتِ_آلِ_یس
با عشق محبوب را بخوان...
@mamanogolpooneha☘
مواد لازم برای رولت مربایی
آرد 6 قاشق غذاخوری
تخم مرغ 5 عدد
شکر 6 قاشق غذاخوری
وانیل نصف قاشق چایخوری
بکینگ پودر 1/3 قاشق چایخوری
مربا یا مارمالاد به مقدار لازم
طرز تهیه
فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شود ؛ تخم مرغ ها ، شکر و اسانس وانیل را داخل کاسه ای بریزید و 15 دقیقه با همزن بزنید سپس مخلوط آرد و بکینگ را کم کم اضافه کنید و با قاشق به صورت دورانی و آرام مخلوط کنید.
داخل قالب مستطیل شکلی را چرب کنید و کاغذ روغنی بیندازید سپس مایه رولت را داخل قالب بریزید و سطح آن را صاف کنید ( حداکثر به اندازه 1 بندانگشت ارتفاع مایه رولت باشد ) ، قالب را داخل فری که گرم شده است 20" 30 دقیقه قرار دهید تا کیک رولت بپزد.پس از پخت قالب را از فر خارج کنید ، کیک را با کاغذ از قالب خارج کنید و روی سطح کار قرار دهید سپس به آرامی رول کنید و کناری قرار دهید تا خنک شودپس از اینکه کیک خنک شد رول را باز کنید و روی سطح آن مارمالاد یا مربا بریزید و مجدد کیک را رول کنید و چند ساعت داخل یخچال قرار دهید تا خوب سرد شود و جا بیفتد.پس از اینکه رولت خوب سرد شد و خودش را گرفت از یخچال خارج کنید ، روی رولت پودر قند بپاشید و برش بزنید و سرو کنید ( میتوانید برای تزیین از خامه ، بستنی ، سس شکلاتی و … استفاده کنید ).نکته ها : در زمان ریختن مایه کیک درون قالب دقت داشته باشید که مایه رولت به طور یکسان در قالب پخش و صاف شود ، برای جلوگیری از خشک شدن رولت حتما فر را پیش از کار گرم کنید و کاسه ای آب داخل فر قرار دهید.
#خوشمزه_جاتی😋
@mamanogolpooneha☘