♥️
كاش امروز کنارهم باشیم
و در آشپزخانهی كوچكمان
غذا كمی ميسوخت
شير سر ميرفت
يك بشقاب چينی ميشكست
يك ليوان كريستال هم
از همان فرانسویهای اصل !
آن وقت تو سرزنشم مےکردی
حواست كجاست خانوم؟!
و من آرام و با لبخند ميگفتم
به تو آقا ...!
❤️❤️❤️
#لحظههاتونعاشقانه
♥⃢ ☘ @bayenatiha
↯🔴↯
کدبانوجوݩ بریم خونہ رو تمیزکنیم
و آماده بشیم واسہ یہ عصرشیرین دورهمے
آماده اے ؟ 😍💪
روشـــツــنی خونه [🌙]
° #خانوادهدرمانے♥️° بہتریݩ هدیہ زن و شوهࢪ به هم 🎀 چقدࢪ براے همسرت مایہ آرامشے؟ 🍃 براے آرامشش چہ
∞ #خانوادهدرمانے♥️∞
اگر حالتون بده و همسرتون دوس داره باهاش برین مهمونی مثلاً خونه مادر شوهرتون، جزء بدترین راه ها اینه که بگین:
نمیام و تو تنهایی برو!😒
این بدترین راه حل ممکنه، ولی یه راه حل خوب اینه که بعد از یکم ناز البته به اندازه کافی بگین:
من حالم اصلا خوب نیست، اما چون خیلی دوس داری به خاطر تو میام، ولی اونجا حواست بیشتر بهم باشه و اگر دیدی خوب نیستم زودتر بر گردیم.(یا برحسب موقعیتتون یه جمله ای تو همین مایه ها) 😉
اینجوری هم اینکه حواسش بیشتر بهتون هست و هم متوجه میشه که برای خاطر اون ارزش قائلین که به خاطرش با حال مریض حاضرین بیاین😍👌🏻
♥⃢ ☘ @bayenatiha
《#داستانهاےامامهادے🌸》
🌱حدیثى درباره کودکى حضرت هادى است، که نمیدانم شنیده اید یا نه؛
🌸وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند.
🌱پس از آن که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس و جو کرد و وقتى شنید پسر بزرگ حضرت جواد، على بن محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛ ما باید به فکرش باشیم.
🌸معتصم شخصى را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن جا کسى را که دشمن اهلبیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
🌱این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکى از علماى مدینه را به نام «الجنیدى»، که جزو مخالفترین و دشمنترینِ مردم با اهلبیت علیهمالسّلام بود - در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند - براى این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدبِ این بچه کنم،
#قصه_شب
@bayenatiha☘
روشـــツــنی خونه [🌙]
《#داستانهاےامامهادے🌸》 🌱حدیثى درباره کودکى حضرت هادى است، که نمیدانم شنیده اید یا نه؛ 🌸وقتى معت
ادامـــــه داستان 👇👇
🌱تا نگذارى هیچ کس با او رفت و آمد کند و او را آن طور که ما میخواهیم، تربیت کن. اسم این شخص - الجنیدى - در تاریخ ثبت شده است. حضرت هادى هم - همانطور که گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسى میتوانست در مقابل آن مقاومت کند.
🌸بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچهاى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد.
🌱الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب براى او بیان میکنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان میکند که من استفاده میکنم! اینها کجا درس خواندهاند؟! گاهى به او، وقتى میخواهد وارد حجره شود، میگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مىخواسته اذیت کند - مىپرسد چه سورهاى بخوانم.
🌸من به او گفتم سوره بزرگى؛ مثلاً سوره آلعمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشکلش را هم براى من معنا کرده است! اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!
🌱ارتباط این کودک - که علىالظاهر کودک است، اما ولىالله است؛ «و آتیناه الحکم صبیّا» - با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلص اهلبیت!
شد غلامى که آب جو آرد آب جوى آمد و غلام ببُرد
بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادى علیه السلام - 30/5/1383
#قصه_شب
@bayenatiha☘