#نو_کردن
میتونید با کمترین هزینه وسایل قدیمیتون رو به روز کنید
وسایل مورد نیاز
تکه های کاغذ دیواری یا برچسب های آماده
چسب چوب
#خانومی_که_شماباشی🎀
@mamanogolpooneha☘
#کاردستی
لامپ های سوخته رو دور نریزید با یه کم ربان و چند شاخه گل میتونین جلوه ی خاصی به خونتون بدین
#خانومی_که_شماباشی🎀
@mamanogolpooneha☘
#داستان_11
#روزی_که_خورشید_خانم_قهر_کرد
#مثبت_اندیشی
خورشید خانم تازه از خواب بیدار شده بود. موهای طلایی رنگ و پرنورش را شانه زد و به زمین نگاه کرد. بچه ها دستهایشان رابه هم گره کرده بودند و میچرخیدند. گلها و درختان سرسبز، شبنم روی برگهایشان را نوازش میکردند. پروانه ها خنده کنان دور گلها پرواز میکردند و بالاخره همه و همه شاد و خوشحال بودند. خورشید خانم با نوک انگشتش پشت گنجشک کوچکی را قلقلک داد. اما گنجشک عرق پیشانی اش را خشک کرد و گفت: وای ...چقدر امروز هوا گرم شده، فکرکنم بهتره بروم جایی که خورشید به هم نتابد. بعد هم پرواز کرد و در سایه درختی نشست. خورشید خانم خیلی دلش گرفت. او دلش میخواست مثل همه موجودات، شاد و دوست داشتنی باشد وهمه او را دوست داشته باشند. خورشید خانم با دلخوری انگشتش را روی سر قورباغه ای که کنار برکه نشسته بود کشید و گفت: سلام دوست من. قورباغه جستی در برکه زد و بعد از چند دقیقه سرش را بالا آورد و گفت: آخی ...چقدر خنک شدم. خیلی گرمم شده بود. اشک در چشمهای خورشید خانم پیچید. با خودش گفت: مثل اینکه هیچ کس من را دوست ندارد. باهر کسی که میخواهم بازی کنم خودش را از من دور میکند. کسی از بودن من خوشحال نیست. آن شب خورشید خانم گریه کنان پشت کوهها رفت و تصیم گرفت دیگر هیچ وقت از خانه اش بیرون نیاید. آن شب حیوانها هر چقدر خوابیدند، صبح نشد. با اینکه ساعتها بود که از خوابشان میگذشت اما هنوز هم شب بود وهوا روشن نمیشد.
حیوانها در تاریکی شب دنبال غذا رفتند اما چیزی برای شکار پیدا نکردند. بچه ها دیگر نتوانستند در دل شب دور هم جمع شوند و بازی کنند. گلهای رنگارنگ و قشنگ که هر روز با سپیده صبح گلبرگهایشان را باز میکردند دیگر نتوانستند گلبرگها یشان را باز کنند. خانم گنجشکه نمیتوانست در آن تاریکی غذایی برای بچه هایش پیدا کند و جوجه هایش گرسنه مانده بودند. بالاخره بعد از مدتی عقاب بزرگ روی شاخه درخت بلوط نشست و گفت: همه گوش کنید. به نظر من خورشید خانم با همه ما قهر کرده او تصمیم گرفته دیگر از خانه اش بیرون نیاد.
همه با تعجب به عقاب نگاه کردند و گفتند: خواهش میکنیم پیش خورشید خانم برو و ازش بخواه که یک بار دیگر برگرده. اگر او از خانه اش بیرون نیايد همه ما میمیریم. عقاب به طرف کوههای بلند و دوردست پرواز کرد. مدت زیادی در راه بود تا اینکه به پشت کوهها که خانه خورشید خانم بود، رسید. خورشید خانم را دید که غمگین و ناراحت نشسته بود. عقاب فریاد زد: آهای ...خورشید خانم! نمیخواهی از خانه ات بیرون بیایی؟ خورشید خانم با صدای غمگینی گفت: نه ...وقتی هیچ کس از بودن من خوشحال نمیشود برای چی برگردم. عقاب روی قله کوه نشست و گفت: وقتی تو نباشی هیچ کسی نمیتواند زندگی کند. همه از گرسنگی و تاریکی میمیرند. برگرد پیش ما تا یک بار دیگر شادی و زندگی شیرین را برای همه بیاوری.
خورشید خانم گفت: یعنی الان که من نیستم شما دیگر شاد نیستید؟ شما از نبودن من ناراحتید؟ عقاب بالهایش را به هم زد و گفت: خب معلومه که همه ناراحتند. ما برای برگشتن تو لحظه شماری میکنیم. خورشید خانم لبخندی زد و آهسته از پشت کوه سرک کشید. آقا عقاب راست میگفت، چقدر دنیا عوض شده بود. هیچ کس و هیچ چیز سرجای خودش نبود. حالا دیگر خورشید خانم مطمئن شد که اشتباه کرده و همه دوستش دارند و به او حتیاج دارند.
آرام آرام از پشت کوه بیرون آمد و خودش را به وسط آسمان رساند. همه جا روشن و نورانی شد. حیوانها از خوشحالی شروع به جست وخیز کردند، گلها باز شدند. درختها شاخه هایشان را بالا گرفتند. بچه ها با صدای بلند فریاد کشیدند: خورشید خانم دوست داریم.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
#pro ...
#مهربانم🍃
اَللّهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ
سرگرم عرش کن
دلِ پا در گلِ مرا...؛)🌱
#حدیث_بندگی 🦋
#شبتون_خدایی😍
@mamanogolpooneha☘
[ مامانی 😊
خداقوت😍✋
یه آخیییش بگو ....
و یه چای لب سوز☕️
یه خوشمزه کنار چای 🍪🥟🍩
و یه لبخند☺️
این آخری انرژی دهنده همه دنیاس]
#شبتون_بهترین😘
♥️
کمی طلوع آفتاب،
کمی چـای داغ ...
کمی نسیم صُبحگاهی،
وَ بسیـاری طو ...
مگر من جُز این چه میخواهم؟ :)
❤️❤️❤️
#صبحتون_بعشق
@mamanogolpooneha☘
از بین کُلِ خلق تو را دوسـت دارمَت
حُبی لَکَ الْهَوٰا بِاَبٖی اَنْتَ یٰا حُسین
#سلام_آقای_من❤️
@mamanogolpooneha☘
درست کردن #بستنی از میوه های تابستون 😍😋
میوه ها رو بعد جدا کردن هسته به اندازه ی مساوی ورقه ورقه کنید به مدت چهار ساعت تو سینی که روش کاغذ روغنی انداختید بزارین کامل که یخ زد اونو تو زیپ کیپ بزارین و تو فریزر قرار بدین .حالا هر موقع که دلتون خواست یه مقدار میوه رو بیرون بیارین و تو مخلوط کن بریزین با زدن چند بار دکمه ی مخلوط کن اول میوه ها خرد میشه و بعد به صورت خمیر مانند در میاد میتونید با قاشق اسکوپ بستی اونو سرو کنید
#خانومی_که_شماباشی🎀
@mamanogolpooneha☘
☘🍃
[ برکتِ خونه😍
هیچ کاری بهتر از رنگ خدایی زدن به لحظه ها و کارهامون نیست...💕
ساده ترین راهش چیه؟؟
با #وضو بودن و #ذکر گفتن☘💕☘
از این مدیریتِ لحظه ها جانمونی😉]
#قرار_بامحبوب
@mamanogolpooneha☘
#دوستانه
[ #رفیق
یه وقت ناامید نشی ها
ناامید بشی مث اینه که
کافر شدی
خدا حواسش هست
فقط باید رفیق شی باهاش... ؛) ]
#نماز
@mamanogolpooneha☘
﴿اِنّےٓاَنـَارَبُّڪ...﴾
(منـمپـرودگـٰارتـو؛🌿)
@mamanogolpooneha☘