5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی
سرگرمی
بازی حرکتی دقت تمرکزی
@mamanogolpooneha☘
🍥درمان کم خونی و ضعف بدن
🍵 مخلوط سه شیره به جای قرص آهن
🌼شیره انگور.
🌼شیره خرما.
🌼 شیره توت.
این سه شیره را به اندازه هم دریک شیشه مخلوط کنید و در داخل یخچال نگه داری کنید
این مخلوط تا مدت زیادی ماندگاری دارد👌
💥این معجون مقوی رو هر 8 ساعت یکبار مصرف کنید
برای بچها یک قاشق مرباخوری وبرای بزرگترها یک قاشق غذاخوری🍴
💫این مخلوط یک معجون فوقالعاده برای درمان کم خونی. بیحالی وبیحسی بدن و درمان تيروئيد استفاده میشود
🌟در صورت تمایل به صورت شربت هم میتوان استفاده کرد و بسیار خوشمزه است😋
#قرص_و_قطره_آهن_عامل_مهم_بیماریهای_کبدی
#تغذیه
@mamanogolpooneha☘
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی
سرگرمی
حباب
@mamanogolpooneha☘
🔹آیت الله حائری شیرازی:
🔸دست و پای قیامت🔸
جنینی که در رحم مادر است یک سلسله اعضائی دارد که در رحم بدرد نمیخورد اما وقتی متولد شد بکار میآید، مثل چشم و پا.
همه اینها باید در رحم ساخته شود.
وقتی ناقص متولد شود، در رحم تاثیری ندارد، ولی در این دنیا زحمت میآورد، مثل معلولین مادرزاد که رنج بسیاری میبرند.
انسان وقتی از دنیای مادی به دنیای دیگر (عقبی) سفر میکند، تولد جدیدش است و چیزهائی در آخرت نیاز دارد که باید در دنیای مادی ساخته باشد.
انسان باید با پای ایمانش حرکت کند، اگر نداشت راه نمیرود، به دست و چشم ایمانش نیاز دارد وگرنه معلول و کور از این دنیا رفته.
#آیت _الله_حائری_شیرازی
@mamanogolpooneha☘
#story🦋
از مـ ـا نیستـ☝️🏻
کسی که همسایهاش
از شـر او..👣
در امـان نباشـد|♥️
.
.
|+امامرضآعلیهالسلامـ|
@mamanogolpooneha☘
#داستان_27
#ابر_کوچولو_و_مامانش
#باران
ابر کوچولو، ناراحت بود. رفت پیش مامان ابر. مامان ابر گفت: چی شده؟ باز با ابرهای دیگر دعوایت شده؟
ابر کوچولو گفت: نه! با باد دعوایم شده است. هی مرا هُل می دهد و میزند به ابرهای دیگر.
مامان ابر خندید و گفت: باد دوست ماست. مگر تو دوست نداری باران شوی؟
چشم های ابر کوچولو برق زد. آرزو داشت باران شود. برود روی زمین. گل های کوچولو را آب بدهد. با قطره های توی رودخانه همبازی شود.
ابر کوچولو گفت: دوست دارم باران شوم.
مامان ابر گفت: او، تو و ابرهای دیگر را به طرف همدیگر هُل می دهد تا رعد و برق شود. رعد و برق هم که بشود شما باران می شوید.
ابر کوچولو گفت: چه خوب! در همین وقت سر و کله باد پیدا شد. با دیدن ابر کوچولو و مامانش گفت: آماده اید باران شوید؟
ابر کوچولو و مامانش فریاد زدند: بله!
باد آن دو تا را با دست های قوی اش گرفت و هُل داد طرف ابرهای دیگر. ابرها که به همدیگر خوردند، از شادی و هیجان فریاد زدند.
همه جا یک لحظه روشن شد. ابر کوچولو به مامانش گفت: چه قدر رعد و برق قشنگ است!
مامان ابر گفت: آره عزیزم! الان دیگر باران می شویم.
ابر کوچولو و مامانش باران شدند و بر روی زمین و گلها باریدند و یک رنگین کمان بسیار زیبا به وجود آوردند.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
دوستت دارم و این را
به خدا هم گفته ام : )
#شبتون_عشقولی 😍
@mamanogolpooneha☘