eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
3.9هزار ویدیو
141 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
به جای این که مرتب به کودک بگویید: "نَدو بشین همسایه ها اذیت میشن، سرصدا نکن" کودک را به یک محیط باز و امن ببرید و بگویید: "هر چقدر دوست داری بُدو" @mamanogolpooneha
با چوب بستنی و مقوا شکل های خوب بسازید @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ويژه ماه دسته‌ی ما کوچیکه فقط یه پرچم داره بابا جونم برامون شربت و شیر می‌آره نذر علی اصغره شربت و شیر شیرین با هم می‌گیم یا حسین (ع) بابام می‌گه : آفرین ! @mamanogolpooneha🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دلش حس کرد آشوب و غمی ناگاه را در دلِ گودال تا که دید عبدالله(ع) را نوجوانی که رسید و با شجاعت بی هراس شد سپر! آخر رقم زد لحظۂ دلخواه را پیکرش از ازدحام نیزه ها مجروح شد سمت او میدید خشم عده ای گمراه را 💔🥀 @mamanogolpooneha
↻🔗↑✿. . • همہ آباد نشینان زِ خرابے ترسند من خرابتــ شدم و از همہ آباد ترم . . .!🙃🌱 (: • @mamanogolpooneha🖤
نماند بیرق پوسیده‌ی یزید امّا کتیبه‌های حسینیه ماندگار شدند... 🏴 @mamanogolpooneha🖤
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. تازه بهار شده بود و تپّه ی بلند دهکده پر از علف های سبز و گل های رنگارنگ بود. پروانه ها از پیله هاشون در اومده بودن و روی گل ها بازی می کردن و خبر اومدن بهار رو به همه می دادن. بالای تپه، خونه حسن بود. حسن خیلی از اومدن بهار خوشحال بود و دلش می خواست بره بیرون و روی سبزه ها بازی کند، ولی نمی تونست. چون مریض بود. چند روز گذشت و حسن هنوز بیرون نیومده بود. 🐠🐟🌺🌹🌷🌼🌸🕊🐦 گل ها و پرنده ها و ماهی های رود خونه دلشون براش تنگ شده بود. آخه حسن خیلی اون ها رو دوست داشت و قبل از زمستون سال قبل همیشه باهاشون حرف می زد، مراقبوشون بود. به گل ها آب می داد به ماهی ها نون می داد، براشون آواز می خوند، خلاصه تمام بهار و تابستون سال قبل حسن و گل ها و ماهی ها با هم بازی کرده بودن و حسابی بهشون خوش گذشته بود. بعد از چند روز گل ها گفتن: آخه پس چرا حسن نمی یاد تا برامون آواز بخونه. ماهی ها گفتن: چرا نمی یاد بهمون غذا بده و بازی کنه. ماهی ها یه فکر خوب کردن. 🐟🐠 به پروانه گفتن پرواز کن و از پنجره اتاق برو تو و از حسن خبر بیار، پروانه هم سریع بال زد و رفت. هنوز چیزی نگذشته بود که برگشت و گفت: حسن مریضه، سرما خورده، ولی مامانش براش یه سوپ خوشمزه درست کرده بود و داشت بهش می داد که بخوره. 🍲 بهشم گفت که می تونه تا دو روز دیگه بره بیرون. دو روز گذشت و حسن که حسابی استراحت کرده بود، حالا قوی و سالم دویید بیرون و به همه گفت سلام. بعد حسن و ماهی ها و گل ها با هم شعر بهار رو خوندن و دوباره بازی و خوشحالی کردن.😊 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم فرمودند: در مورد حفظ عمر خود بخیل تر از پول و ثروت خود باش. (بحارالانوار، ج 77، ص 78) .. @mamanogolpooneha