🖇
نوشتہ بود ؛
براۍشنـٰاختدلتـٰان
ببینیداشڪتـٰانبہ
چہخـٖاطرجـارۍمۍشود...(:
#واحسينا...💔
@mamanogolpooneha💔
•.~
.🍃
-『عشقتࢪانمےتوانڪتمانڪࢪد
همہماࢪادیوانہمےخوانند !
عاشقِتوبودن،دیوانہشدنهمداࢪد . . ؛!_
.
#حسینجانم♥️
•@mamanogolpooneha☘
♡••
〖هرکھࢪاعشــق
‹حسیـטּ؏›نیسـت،
زخودبیخبࢪاسـت...!🌱🕊〗
#یٰاثٰاࢪاللَّھ♥️
@mamanogolpooneha☘
4_6043990124822267980.mp3
4.68M
قصه علی کوچولو و اربعین
با هدف شناخت اربعین به کودکان
قصه گو:عاطفه کیامهر
#اربعین💔
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
#دوخط_منبر 🌱
مےفرمایند:
استادم آقاے قاضے را
درخواب دیدمـ
بہ او گفتم:
چہ چیزے حسرت شُما
در دنیاست که انجام نداده اید؟!
فرمودند:
حسرت میخورم چـ ـرا
در دنیا فقط روزی یڪبار
#زیارت_عاشورا مےخواندم!
#آیت_الله_بهجت
@mamanogolpooneha☘
کار من هر صبح شده
عرض سلام از راه دور
دوری از صحن شما
دارد عذابم می دهد
#دیرگاهیست_دلممیل_زیارتدارد
@mamanogolpooneha☘
بَـرْ زَبـانَـمـْ ڄـٰارے اـز عَهـدِ خُـدٰا
ڪِہْ بـہ جُـمْـعِه قَسـَم آیَـد مُݩجٓي ثـٰار اَللّٰہ...
#مهدی_جـانـم
#جــانان
@mamanogolpooneha☘
〚گفته بودی که نفس
شعر مرا میفهمی
اینهمه بوسه زدم
لای غزل فهمیدی...:)!؟🤭📝💖〛
#والااااووو🙃
#برای_آنکه_خودش_میداند
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
🌦⛈🌧
☘پبامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
هنگام باریدن باران درهای رحمت الهی گشوده می شود و دعا مستجاب است
(نهج الفصاحه ح1168)
قدر این روزهای خوشگلو بدونیم☺️
@mamanogolpooneha☘
«جان» و «جانم» شنیدن
خیلی جذابه ها .... ولی
«جان دلم» آدمو میبره رو اَبرا☁️🌤☀️
#جان_دلم
#خیلی_دیگه_دلبر
@mamanogolpooneha☘
#تدبر
#بازی
#بازی_تدبری
سوره #ناس
#گرگم_به_هوا
یه بازی قشنگ....😍 همون بازی ای که از بچگی انجام میدادیم...😳 یکی از بچه ها گرگ میشه و بقیه بره...وظیفه ما اینه که تا موقعش رسید، بگیم بچه ها ✨پناه بگیرید✨... مفهوم "اعوذ" رو به بچه ها یاد بدیم ..👌🏻👌🏻اینکه تنها پناهگاه ما در تمام سختی ها، شر دمندگان و جنیان فقط خداست...🙏🏻
شما میتونید با این بازی و بیان این کلمه روی ذهن بچه ها کار کنید... 👏🏻این طوری بچه ها می فهمند مفهوم پناه گرفتن چیه و در این راه پناه می گیرند.❤️
🌸🌸🌸🌸
#قرآن_راهِ_بهشت
@mamanogolpooneha☘
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ
شما با این داستان میتونید مفهوم پناه بردن به خدا رو برای بچه ها جا بندازید❤️ البته با زبان کودکانه حکایت رو تعریف کنید و قسمتی از داستان رو بگید و از بچه ها بخواهید آخر داستان رو با ذهن خودشون بگن.. ☺️اینطوری مفاهیم رو بهتر یاد میگیرند😉
👇👇👇👇🌸🌸👇👇👇👇
یکی از پادشاهان به بیماری وحشتناکی مبتلا شد😱. گروه حکیمان و پزشکان به اتفاق گفتند: چنین بیماری،
دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند (و آن پادشاه بخورد تا درمان یابد)
پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد،بپردازند و او را نزدش بیاورند.🧐
مأموران به جستجو پرداختند، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند، یافتند و نزد شاه آوردند.🤨
شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول💰 زیادی به آنها داد
و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند.😢 قاضی وقت نیز فتوا داد که: (ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است.)😳
جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه،از بدنش درآورد.😢 آن نوجوان در این حالت، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود.
شاه از او پرسید: در این حالت مرگ، چرا خندیدی؟ اینجا جای خنده نیست.🤨
نوجوان جواب داد: در چنین وقتی پدر و مادر، ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته
و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند،
ولی اکنون در مورد من، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا، به کشته شدنم رضایت داده اند.
و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد.
کسی را جز ✨خدا ✨نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم:
پیش که برآورم ز دستت فریاد؟
هم پیش تو از دست تو گر خواهم داد
سخن نوجوان، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت:هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است.👌👌
سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید
و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت و به پاداش احسانش رسید❤️
🌸🌸🌸🌸
#قرآن_راهِ_بهشت
@mamanogolpooneha☘