eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
141 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانه دلم! امروز بیا بـنـشـیـن لـحـظـه‌ای رو در روی مـَن چایِ عطردار می‌خواهم! چای از من، عطرش با تو☕️🍃 - المیرا دهنوی ☕️ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه ایده خوشگل برای مامانای هنرمندمون😍 برای بچه ها از این عروسک انگشتی های ناز درست کنید...کاری نداره با نمد یا پارچه های خوشگل🍋🍊🍐🥒🥦🌽🥕 [ ✂️] @mamanogolpooneha
اینم ایده های حیواناتش 😍 🦁🐹🐱🦊🐰🐥 مامان خلاق باش عزیزم😁 [ ✂️] @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداحافظ سالار☘ ❣«خداحافظ سالار» خاطرات پروانه چراغ‌نوروزی؛ همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی به قلم حمید حسام است. ☘شروع داستان از سال ۱۳۹۰ است که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه و سقوط دمشق، آگاهانه به آن شهر می‌برد. بعد از بازگشت به ایران زمانی که سوریه امن و بحران سقوط دمشق کم می‌شود، خانم چراغ‌نوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود می‌کند و داستان به دهه ۴۰ برمی‌گردد. زندگی شهید همدانی پر بود از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده‌است. بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس سه لشکر سپاه در سال‌های دفاع مقدس و ماموریت‌های متعدد از جمله حضور وی در آفریقا و در نهایت دفاع از حرم اهل‌ بیت(ع) در سوریه می‌پردازد. همه این‌ها در کنار شنیدنی‌های قصه‌ی حرم و مقابله با تکفیری‌ها در این کتاب جمع شده‌است. 📚 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راسوی ناز و تپل تو جنگلی پر از گل 🌷 پر از سوسنُ سنبل 🌺🌸 با گل های رنگارنگ 🌻🌻 پروانه های قشنگ بود یِ درخت پسته🌳 قصه ی ما درسته رو این درخت زیبا🌴🌴 یه راسو بود بچه ها راسویی ناز تپل کوچکُ چاقُ کپل با دست پایی کوچک👣👐 قشنگ مثلِ عروسک رو این درخت زیبا که خیلی بود با صفا❤️ این راسوی مهربان که خیلی بود خوش زبان گاهی می رفت به این ور گاهی می رفت به اون ور راسوی قصه ما 🗒 ترسو نبود بچه ها یک روز راسو نشسته روی درخت پسته🌳🌳 شنید از اون دور دورا می اد صدا بچه ها🎺 صدا صدای کیه ؟؟؟ می گم صدای چیه!!! دید که یدونه خرگوش 🐰🐰 زبرُ زرنگُ باهوش 🌟 بسوی او می دوید داد می زدُ می پرید وقتی رسید به راسو همان راسوی پر مو گفت راسوی مهربان قشنگ شیرین زبان دیشب که از آسمان ⛅️ آمده خیلی باران ⛈⛈ سنگی بزرگُ سنگین قل خورده روی زمین تو رود خانه نشسته🌊 که راه اب را بسته اهو به من خبر داد آب داره بالا می اد💦💦 برو فیل رو خبر کن 🐘 با خبر از خطر کن فیل کجا بود تو صحرا میانِ باغ گل ها🌼🌸 راسوی ناز و بی باک خیلی زرنگ چالاک تا که خبر را شنید بسوی صحرا دوید🐾🐾 پا های راسو غلطید اما نشد ناامید گفت با خودش خدایا آب داره می ره بالا💧 نباید اینجا نشینم برم فیل رو ببینم اون از خدا کمک خواست یکدفعه از جا برخاست با عجله می دوید راسو که درد می کشید فیلُ تو سبزه ها دید🍀🐘 با خنده سویش دوید تا فیل خبر رو شنید پاهای راسو را دید گفت بیا پشتم بشین فیل بزرگ قوی بود🐘 تنش خاکستری بود یه خرطوم دراز داشت اون دو تا عاج ناز داشت حیونا فیل و دیدند با خوشحالی خندیدند فیل حالا سنگ را برداشت سنگ را کناری گذاشت آب دوباره رها شد🌊 جنگل پر از صدا شد🌲🌳 گفت فیل به حیوونا حیوونای با صفا راسو منو خبر کرد با خبر از خطر کرد اون با پاهای لنگان🐾 آمد بسویم دوان همه گفتند یکصدا آخر قصه ما راسوی ریزه میزه پیش همه عزیزه💐 صد آفرین مرحبا راسوی ناز و زیبا🌸🌸 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ شب دنج‌ترین گوشه برای خیالِ طوست میبافمت هنوز و میبوسمت زیاد💋 ... ❤️❤️❤️ @mamanogolpooneha