بیّنات
🌹🌹🌹🌹🌹 🌷بخش سوم #پاسخ به #شبهه نویسنده محترم در آخر سوال ۸۶ اظهار لطف فرموده است و میفرماید: کیست
🌹🌹🌹🌹🌹
#پست_دوم
نقل است که جناب معاویه میگفت به مردم توحید را آموزش دهید و شرک را یاد ندهید، در حالی که ما باید مرز شرک و توحید را خوب بشناسم و بدانیم آن بزرگانی که خداوند را تجسیم میکنند، آلوده به شرک هستند نه کسانی که بر خاک سجده میکنند یا به حضرت رسول اکرم -ص- و اهل بیت -ع- توسل مینمایند. اما در این کتاب و کتب دیگر علمای شیعه از زمان حضرت امیر المومنین -ع- تا امروز هرگز علمای شیعه، متعصب و اهل خرافه نبودهاند و برای عقاید خودشان به غیر از دلایل عقلی و نقلی (قرآن و حدیث) از مسلّمات اهل تسنن نیز ادله میآورند. خوب است به فرمایش رئیس الازهر، بزرگترین مرکز علمی جهان تسنن توجه فرمایید و از ایشان یاد بگیرید چرا که از بزرگ ترین علمای اهل سنت هستند:
📺 شبکه نیل مصر (مصاحبه در تلویزیون مصر به صورت گسترده پخش شده است)
- خبرنگار: آیا به نظر شما عقاید شیعه مشکل ندارد؟
- شیخ دکتر احمد طیب رئیس الازهر: نه! چه مشکلی دارند! پنجاه سال پیش شیخ شلتوت فتوا داده است که شیعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب دیگر است.
- خبرنگار: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند چه باید بکنیم؟
- شیخ طیب: خوب بشوند مگر کسی از مذهب حنفی یا مالکی برود ما اشکالی به او میگیریم؟! خوب این ها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفته اند!
- خبرنگار: شیعیان با ما در حال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج میکنند!
- شیخ طیب: چه اشکالی دارد! بین مذاهب ازدواج آزاد است!
- خبرنگار: میگویند شیعیان قرآن شان فرق میکند!
- شیخ طیب: این حرف ها خرافه پیرزن هاست! قرآن شیعیان با ما هیچ فرقی ندارد و حتی رسم الخطشان نیز مانند قرآن ما است!
- خبرنگار: ۲۳ روحانی از یک کشور (عربستان) فتوا دادهاند که شیعیان کافرند، رافضی هستند!
- شیخ طیب: برای مسلمین جهان فقط الازهر میتواند فتوا دهد و فتوای آن ها اعتباری ندارد!
- خبرنگار: پس این اختلافاتی که بین شیعه و سنی مطرح میکنند چیست؟
- شیخ طیب: این اختلافات سیاست بیگانه است و میخواهد بین شیعه و سنی اختلاف بیندازد!
- خبرنگار: من یک سوال جدی دارم: شیعیان که عمر را قبول ندارند، چگونه میگویید این ها مسلمان هستند؟!
- شیخ طیب: بله قبول ندارند، اما مگر اعتقاد به ابوبکر و عمر جزء اصول دین اسلام است؟! قصه ابوبکر و عمر یک قصه تاریخی است و تاریخ به اصول اعتقادات ربطی ندارد!
- خبرنگار: شیعیان یک ایراد دارند، میگویند: امام زمانشان از هزار سال پیش هنوز زنده است!
- شیخ طیب: خوب ممکن است! چرا ممکن نباشد؟! ولی دلیلی ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشیم.
- خبرنگار: آیا ممکن است کودک هشت ساله امام باشد؟!شیعیان معتقدند کودک هشت ساله امام شده است!
- شیخ طیب: وقتی یک طفل (حضرت عیسی ع) در گهواره پیغمبر بشود این که یک کودک هشت ساله هم امام باشد عجیب نیست! هرچند ممکن است ما به عنوان اهل تسنن این اعتقاد را قبول نداشته باشیم. اما این موضوع به اسلام آن ها صدمهای نمیزند و آن ها مسلمانند.
📆(تاریخ مصاحبه فروردین ۱۳۹۳ هـ.ق)
اما فرمایش نویسنده حول اتحاد جهان اسلام امری است بسیار مقبول و پسندیده و ما شیعیان با تأسی به اهل بیت -ع- معتقد هستیم بحثهای علمی و مناظره در جای خودش محترم است و در مقام وحدت یا بهتر بگوییم #اتحاد مسلمانان حتی با متدینین از اهل کتاب و دیگر آزادگان جهان، موافق «اتحاد» هستیم تا بتوانیم «قوامین بالقسط» بوده و شرّ ستمگران را، از قارون ها (سرمایه داران) گرفته تا فراعنه (دیکتاتوری ها) از سر مردم کوتاه کنیم.
عملکرد حضرت #امام_خمینی و حضرت #امام_خامنهای در این زمینه روشن و واضح است و در کلام حضرت امیرالمومنین -ع- در نهج البلاغه هم به این مطلب امر شده است. حضرت در نهج البلاغه خطبه ۱۲۷ میفرمایند:
...خیر الناس فیّ حالا النمط الاوسط و الزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة فان الشاذّ من الناس للشیطان کما ان الشاذّ من الغنم للذئب الامن دعا الی هذا الشعار فاقتلوه و لو کان تحت عمامتی هذه ....
بهترین مردم کسانی هستند که راه میانه را برگزیدند پس همراه آنان باشید همراه جماعت بزرگتر پس دست خداوند با جماعت است و از تفرقه حذر کنید؛ زیرا کسانی که از جماعت کناره میگیرند طعمه شیطاناند مانند گوسفندی که از گله جدا میافتد و گرگ او را برمی دارد. آگاه باشید هر که مردم را به این شعار دعوت کند او را #بکشید اگر چه زیر این عمامه من باشد....
اما هرگز با وهابی ها و امثال آن ها از خوارج متحد نخواهیم شد؛ چرا که محمد بن عبد الوهاب میگوید: این چوب دستی من (عصا) از محمد بن عبدالله بهتر است چون من از این عصا برای تکیه دادن و دور کردن سگ ها و کشتن مار ها استفاده میکنم ولی محمد بن عبدالله یک نامه رسان است (اما نامه رسان در لغت نجد یعنی یک پستچی) که یک پیامی آورد و مرد و تمام شد. (الدر السنیه – زینی دحلان شافعی صفحه ۲۸ تا ۳۰)