eitaa logo
🇮🇷بازگشت از نیمه راه🇮🇷
677 دنبال‌کننده
46.1هزار عکس
31.9هزار ویدیو
101 فایل
ارتباط با ادمین @shahed45
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 چرا تهران شهر بیچاره‌ای است؟ | 🔸راستش بنده اساسا به انتخاباتی که دولت روحانی برگزار کند اهمیتی نمی‌دهم و پیگیر نبودم که چه کسانی با لیست قالبی وارد شورای شهر شده‌اند. پای تلویزیون داشتم اخبار استعفای ناموفق نجفی را می‌دیدم که متوجه شدم خانمی با لهجه اصفهانی در جلسه شورای شهر حرف می‌زند. 🔹من از لهجه اصفهانی و بیشتر از آن از یزدی خوشم می‌آید و به نظرم این لهجه‌ها بسیار شیرین هستند اما تعجب می‌کنم اگر کسی تهرانی نباشد و در شهرداری تهران سمت مدیریتی هم پیدا کند! شهرداری نوعی مدیریت غیرمتمرکز است که بومی بودن برای آن ارزش و امتیاز به حساب می‌آید. 🔸خانمی که با لهجه اصفهانی حرف می‌زد الهام فخاری بود که مدرک روانشناسی دارد، در واقع یک فعال سیاسی است که خاتمی او را انتخاب کرده، مثل حسن رسولی از بردسکن که از بنیاد شخصی او (باران) آمده یا حجت نظری از گیلان که از دفتر سیاسی حزب کروبی (اعتماد ملی) انتخاب شده. 🔹محمد علیخانی فرزند قدرت‌الله علیخانی نماینده اصلاحطلب قزوین است، محمود میرلوحی از اصفهان معاون پارلمانی وزارت کشور در دولت خاتمی بوده، الویری که اصلاحطلب شناخته شده‌ای است از دماوند آمده، جواد حق‌شناس از آبادان هم از موسسین حزب کروبی است‌. 🔸 فهرست خاتمی تنها یک نفر با تحصیلات معماری دارد آن هم علی اعطا از اهواز است که از روزنامه شرق انتخاب شده، سیدابراهیم امینی از ممسنی هم عضو هیئت رئیسه حزب کروبی بوده، اینها بخشی از کسانی هستند که قرار است برای شهر تهران و آینده‌اش تصمیم بگیرند. 🔹کسانی که در این شهر بزرگ نشده‌ و به آن تعلق خاطر ندارند حتی اهل تهران هم به حساب نمی‌آیند چه رسد به اینکه برایش دل بسوزانند، آدم‌های سیاسی که از بین رفتن باغ‌ها و دود شدن زندگی و خاطرات در تهران را به چشم ندیده‌اند معمولا نمی‌توانند فایده‌ای به حالش برسانند. 🔸تهران شهر نابسامان و بیچاره‌ای است به دلایل متعددی که یکی از آنها پذیرفته نشدن شرط تعلق در مدیریتش است، اصولگراها ۱۲ سال کسی را بر تهران مسلط کردند که به روستایی بودنش افتخار می‌کرد و اصلاحطلبان بار دیگر شورایی بر سر کار آورده‌اند که حاصل ارتباطات سیاسی است. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah 👈ایتا
📝چهره واقعی خاتمی؛ بی‌عرضه و ناتوان، یا سیاست‌باز و ریاکار؟ | 🔹خاتمی وقتی می‌خواست به قدرت وارد شود شعار «زنده باد مخالف من» سر می‌داد اما همینکه قدرت به دستش افتاد برنامه «حذف هاشمی» را کلید زد، بدون اینکه خودش را با هاشمی رو در رو نشان بدهد. در سیاست ایران باب شده که خاتمی را شخصی بی‌عرضه و کم اراده توصیف می‌کنند‌ اما این فقط در مورد وعده‌های اقتصادی که به مردم ‌داد می‌تواند درست باشد که از همان زمان هم موضوع لطیفه‌های مردم شد، اما در سیاست اتفاقا بسیار جدی و زیاده خواه عمل می‌کرد و همزمان قیافه خندان و مظلوم به خودش می‌گرفت.‌ در عین حال که از مدارا و تحمل حرف می‌زد مشغول برنامه‌ریزی برای به هم زدن‌ قدرت و افزایش سهم خودش بود. 🔹خاتمی زنجیره‌ای از روزنامه‌های وابسته به دولت اصلاحات راه انداخت تا جنگ قدرت را از پایین رقم بزند. با بازی با وزارت اطلاعات و پرونده قتل‌های زنجیره‌ای برای نظام بحرانی خطرناک ایجاد کرد که واقعه ۱۸ تیر پیامدش آمد. حتی بعد از آن هم توانست تعداد زیادی از وابستگان به خودش را از سد تأیید صلاحیت بگذراند. انتخابات مجلس را طوری برگزار کرد که هاشمی در تهران ۳۰‌ام هم نشد‌ و حداد عادل حتی به خودش هم رأی نداد. مهاجرانی را علیرغم مخالفت‌ها به وزارت فرهنگ گماشت و با اصرار حفظش کرد. حتی وقتی قم علیه‌ش تحصن کرد باز هم کوتاه نیامد و همین یک قلم نشان می‌دهد تا چه حد اهل ایستادن و بازی کردن بوده است. 🔹هنر خاتمی تحریک آدمهای تندرو و اهل درگیری علیه نظام و عقب ایستادن و چانه زدن (پرزنت کردن خودش) بوده، نه تنها در دوره ریاستش که بعدتر در انتخابات ۸۸ هم همین سیاست را دنبال کرد. به نظر می‌رسد او با یک طراحی درست موسوی یکدنده و عصبی را جلو انداخت و خودش عقب ایستاد تا شاید ماهی قدرت را صید کند. در تمام آن تلاطم جز یک اظهارنظر درباره رفراندوم چیزی از او منتشر نشد که همان هم قابل تکذیب است و این شرایط، به حساب آوردن او جزو «سران فتنه» را دشوار کرده. بعد از آنهمه آشوب هم به سادگی در انتخابات مجلس نهم شرکت کرد و این اقدامش به شکل زیرکانه‌ای رسانه‌ای شد تا موقعیت بقایش را از دست ندهد. 🔹خاتمی سیاست را در ایران استادیومی کرد و بحرانی مزمن و خطرناک درون نظام به وجود آورد. قبل از او‌ سوت و کف، بلند کردن صدا و جیغ و داد دختران و پسران موضوعیتی نداشت، اما او رقابت سیاسی را به هواداری تنزل داد. خاتمی با وارد کردن گله‌وار دانشجویان نزاعی کور مشابه دعوای آبی و قرمز رقم زد. استفاده از دانشجوی کم سن و سال، ناآگاه و رادیکال به عنوان ابزار زورآزمایی و بعد مظلوم‌ نمایی از اهم موفقیت‌های خاتمی بود. طرف مقابل هم بازی خورد و هنوز سعی می‌کند در همان عرصه مقابله کند. غلبه هو‌ و جنجال، نپذیرفتن انتقاد، به خیابان کشیدن سیاست و آتش بازی بعد از باخت همه از آثار استادیومی شدن سیاست است. 🔹بهترین مصداق استفاده از حربه‌های متنوع علیه نظام شخص محمد خاتمی بوده اما حکومت به دلیل سابقه و شاید نام خانوادگیش با او برخورد مناسبی نداشته، و حتی موضوع خلع لباسش به دلیل هتک لباس روحانیت را پیگیری نکرده است. بعید است کسی بتواند در عین نشان دادن چهره‌ای ملایم و منعطف به اندازه خاتمی از حداکثر توطئه و خرابکاری برای رسیدن به اهداف سیاسی‌اش استفاده کند. خاتمی در زبان بازی و هنر پیشگی هیچ کم ندارد و از همان دوره وزارتش که از حربه استعفا استفاده کرد نشان داد که تغییر بازی قدرت را بلد است، به حدی که اگر مردم واقعا حامی نظام نبودند او و اطرافیانش به راحتی ساختار قدرت در ایران را به هم می‌زدند. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا ☫ tt.me/bazgashtaznimehrah👈تام.تام
🔴 مشکل اصولگراها جوان‌گرایی نیست واگذاشتن عدالتخواهی است ❌ # ⚫️ فضای سیاسی ایران با دو گسست راست و چپ و دیندار و سکولار تقسیم می‌شود، دو گرایش اصلی هر دو راست‌گرا هستند (سنتی و مدرن) و کشش به سمت دینداری یا سکولاریسم به دعوای اصلی تبدیل شده، مسائل فرهنگی و گاه مبتذل پژواک بیشتری پیدا می‌کنند و از شکاف اقتصادی و عقب‌ماندگی در عدالت غفلت می‌شود. 🔘 مشکل اصولگراها جوان‌گرایی نیست واگذاشتن عدالتخواهی است؛ نه مثل اصلاحطلبان گرایش سکولار دارند که شعار آزادی اجتماعی بدهند و طبقه متوسط جدید را راضی کنند نه عزم جدی در بهم زدن ساختارها و جنگ با تبعیض و فساد تا مردم عادی و فقرا را جذب کنند، جوان‌هایشان راست‌گراتر از پیرهایشان هستند! 🔘 واگذاشتن عدالتخواهی یعنی مرگ چپ‌گرایی در اقتصاد و درافتادن به دام راست سنتی و البته تکنوکرات‌هایی مثل قالیباف، یعنی این خیال که می‌شود عدالتخواهی را به فسادستیزی تقلیل داد یا راست‌های سنتی مثل توکلی یا زاکانی (عدالتخواهان سیستمی) را به جای نسخه واقعی نشاند 🔘 راهکار در خود توصیف نهفته است؛ عدالتخواهی به معنای واقعی و باورپذیر، نه تقلیل عدالت به فسادستیزی و افشاگری نه بازی با نسخه بدل‌های سیستمی، اگر اصلاحطلبان و اصولگراها از احمدی‌نژاد می‌ترسند یا با شورش دی‌ماه ۹۶ غافلگیر می‌شوند فقط به خاطر خلأ عدالتخواهی است. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehrah ☫ eitaa.com/bazgashtaznimehrahŸŸایتا
🇮🇷بازگشت از نیمه راه🇮🇷
📛 اگر وزارت خارجه اصلاح نشود.⁉️ 🔻 #وزارت_خارجه از همه وزارتخانه‌ها مسئولیتش زیادتر است؛ برای اینکه
📝 آن «نه، مرسی» هم مذاکره بود؟! ⚫ گمان می‌کردیم بعد از رسوایی مذاکره‌گیری از عاشورا دیگر کسی اسم تبادل پیام یا فصل خصومت با دشمن را مذاکره نمی‌گذارد اما در ماله‌کشی از ظریف معلوم شد هنوز این یاوه مشتری دارد و کسانی هستند که بگویند شوروی در دوره برژنف همان برنامه‌ای را با آمریکا داشته که در دوره گورباچف؛ یعنی هر چه کردند «مذاکره» بوده! ✖ در جنگ سرد بین آمریکا و شوروی خط تلفنِ قرمز هم برای موارد اضطراری و پیشگیری از جنگ هسته‌ای برقرار بود اما آن چیزی که برای توافق و حلِ اختلافات بنیانی انجام می‌شود، و اسمش را «مذاکره» می‌گذارند، تنها در دوره‌ی گورباچف شروع شد و آن چیزی که اصلاحطلبانِ ایران آرزویش را دارند جز در دوره یلتسین رخ نداد. ✖ اگر درکِ نازل و احمقانه از مذاکره را ملاک بگیریم وقتی ترامپ با «نه، مرسی» ظریف را تحقیر می‌کند هم مذاکره اتفاق افتاده! منظور از مذاکره اما گفتگو و فعالیتی دیپلماتیک است که هدفش نوعی تفاهم و توافق باشد. با این حساب پیام‌هایی که بین دو دشمن رد و بدل می‌شود هرگز «مذاکره» به معنای دیپلماتیک نبوده و نیست. ✖ ماله‌کشان ظریف می‌گویند ترامپ حرف‌های او را تحریف کرده و نباید رفتارهای تروریست و دروغگویی مثل او را جدی گرفت، و نمی‌فهمند که ظریف از بازگشت همین آدم به مذاکره حرف زده! و در تعریف لفظی و حداقلی خودشان از مذاکره؛ با تروریست و دروغگویی که به صراحت اعلام کرده نمی‌خواهد مذاکره کند هم باید مذاکره کرد! 👈🏽 اینها جملاتی است که ظریف از مصاحبه‌‌ی خودش با اشپیگل بازگو کرده است: «The Trump administration can correct its past, lift the sanctions and come back to the negotiation tabel. we're still at the negotiation tabel.» 👈🏽وزارت خارجه را در جمهوری اسلامی به کسی سپرده‌اند که بعد از ترور سلیمانی می‌گوید ترامپ می‌تواند گذشته را اصلاح کند، تحریم‌ها را بردارد و به میز «مذاکره» برگردد. 🔘 آنچه شایسته ظریف و روحانی است را باید به فارسی سخت به قلم بیاوریم و بدتر از آن را نثار اصلاحطلبان و آن اصولگرایان وسط‌لحافی کنیم که ماله دست گرفته‌اند تا هر عقب‌گردی را برای حفظ تعادلِ جناحی در کشور بپوشانند اما دیگر صراحت هم فایده‌ای ندارد. کشور ما به دست این‌ها افتاده و امیدی به رهایی ازشان نداریم. 🚩🏴 . 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا
✍اشکال در چاپیدن است نه در چاپنده 🔰 🔹طنز روزگار ما است که بعضی راست‌گراها می‌خواهند «اصالت» را به جای «عدالت» بگذارند یعنی با خودِ راست‌گرایی که چپاول و بهره‌کشی را تجویز می‌کند مشکلی ندارند بلکه محل نزاع برایشان جماعت راست‌گرایی هستند که حالا در قدرتند و با ادبیات خان‌ها و درباری‌ها آنها را نوکیسه و پاپتی و دوزاری و به درد نخور توصیف می‌کنند. اشکال را در ساز و کار مکیدن و انباشت نمی‌دانند تأکیدشان روی کسانی است که می‌چاپند و ثروت جمع می‌کنند. 🔸این طنز وقتی به اوج می‌رسد که ادبیاتِ اصالت از زبان دلدادگان پهلوی بیرون می‌آید که اساسا نماد نوکیسگی بودند. قزاق‌هایی که هویت‌شان بی‌هویتی بود و با زور انگلیس سر کار آمدند و روی نفت چنبره زدند تا نسخه استعمارگران و روشنفکران وارداتی را با اسلحه و چماق پیاده کنند حالا داعیه‌دار اصالت شده‌اند و مخالفانشان را مشتی دگوری و دوزاری می‌دانند که معلوم نیست از کجا آمده‌اند! وارونگی‌های این کشور واقعا پرده‌های حیرت‌انگیزی دارد. 🔹«طبقه متوسط جدید» که به میانجی نهادهایی مثل دولت مدرن و وزارتخانه‌هایش، ارتش، دانشگاه و... شکل گرفته عمرش در تاریخ ایران به یک سده هم نمی‌رسد و اساسا نمی‌تواند به سوی دیگرش یعنی «طبقه متوسط سنتی» که هویتش با روحانیت و بازار پیوند خورده و با طبقه دهقانان و عشایر پیوستگی فرهنگی دارد فخرِ اصالت بفروشد. آنکه غریبه و تازه به دوران رسیده است و اداهای غیر ایرانی نشان می‌دهد طرفی است که پهلوی‌ها با پول نفت پایه گذاشتند نه برعکس! 🔸ما اگر به راست‌گرایی اعتراض داریم خطاب‌مان اول به اصیل‌ترین نوع آن یعنی «راست سنتی» است که در نظام ریشه دوانده. که از بازار ایرانی و به قول چپ‌ها از بورژوازی ملی (در مقابل کمپرادور) ریشه می‌گیرد و با تشویق تولید داخلی می‌خواهد روی پای خودش بایستد و جلوی غرب مقاومت کند. حسابِ طیف دیگر یعنی «راست مدرن» که تکنوکرات‌ها و متخصصانِ برآمده از دانشگاه هستند و تبارشان اساسا به نفت می‌رسد ناگفته روشن است. 🔹حکومت پهلوی در ایران ریشه نداشت و دائم در پی بهم زدن ساختارهای بومی و نشاندن نهادهای تازه‌ساز به جایشان بود. با اصلاحات ارضی اشراف قجری را حذف کردند ارتش را به جای نیروی نظامیِ عشایر و برای سرکوب آنها ساختند با دادگستری و مصادره موقوفات و سپاه دانش و... همه زورشان را برای بریدن دست روحانیت زدند و هزار فامیل رانتی و نفتی را در برابر بازار و اصناف سنتی علم کردند تا با پشتیبانی این طبقه مونتاژی جدید قدرت مالیِ سنتی‌ها تهدیدشان نکند. 🔸بحران در جمهوری اسلامی از زمانی آغاز شد که هاشمی تصمیم گرفت همان فرمول پهلوی‌ها را به کار ببندد یعنی فراری‌‌ها را برگرداند و یک طبقه رانتی و نفتی و چسبیده به خودش هم درست کند. در میانِ دعوای «چپ‌های شرق‌زده» با «راست‌های سنتی» او از پایان دهه شصت یک گروه جدید ساخت و آن طیف از جوان‌هایی که چپ‌گرایی‌شان مُد روز بود هم رفته رفته مدشان را عوض کردند؛ بخشی تبدیل به کارگزاران شدند و عده‌ای دیگر اصلاحطلب. 🔹در دعوای راستِ سنتی (محافظه‌کاران و اصولگرایان) با راستِ مدرن (اصلاحطلبان و کارگزاران) معلوم است که اولی اصالت بیشتری دارد و با فرهنگ ایران پیوسته‌تر است و باز روشن است که مجموع اینها (نظام) به نوکیسه‌های وابسته و فرصت‌طلب و غارتگر پهلوی شرف دارند اما وقتی مسئله راست‌گرایی و روابط استثماری است چه فرقی می‌کند قدرت دست اصیل‌‌ترها باشد یا نوکیسه‌ها؟ ستیز ما با پادوهای راستِ سنتی تکلیف بقیه را روشن می‌کند. 🔸کسی که چاپیده می‌شود برایش اهمیتی ندارد آنکه ازش بیگاری کشیده و منابع کشورش را می‌خورد اصیل است یا نوکیسه، هویت دارد یا غربزده، بوم و فرهنگ را می‌فهمد یا تکنوکرات است و بی‌عقل، جایی که حداقل‌ها تأمین نشود همه چیز به خطر می‌افتد. سال‌ها برای مرگ عدالتخواهی و چپ‌گرایی تلاش کردند و حالا راست‌گراها از همه طرف افراطی شده‌اند. این جریان خطرناکی است که اگر مهار نشود دیگر نه از تاک نشان خواهد ماند نه از تاک‌نشان. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا
📝جلیلی می‌تواند خوب توضیح بدهد 🔹جلیلی هرگز از اکثریت مردم رأی نمی‌گیرد اما در مشارکت پایین و با ترتیباتی که بعضی بزرگان برای هدایت انتخابات اتخاذ می‌کنند این احتمال وجود دارد که او را جلو بیاندازند تا شاهد ترکیب یکدستی از شخصیت‌های «انقلابی و جهادی» در هر چهار نفر سران نظام باشیم. شاید به خیال‌شان با این کارها به نظام خدمت می‌کنند. 🔸اما جلیلی علاوه بر نداشتن محبوبیت در میان مردم تجربه اجرایی هم ندارد. تنها به برکت دولت احمدی‌نژاد بود که توانست از کرسی دانشگاه و مسئولیتی کوچک در وزارت خارجه به دبیری شورای عالی امنیت ملی جهش کند والا در هیچ دولت دیگری امکان نداشت که او بختی برای رسیدن به چنان مقامی داشته باشد. 🔹صعود یکباره و حمایت از بالا این گمان را برای او به وجود آورد که می‌تواند خودش را نامزد ریاست دولت هم بکند. با ندانم‌کاریِ مثال‌زدنی خودش را با ژستی ضعیف در مقابل روحانی و اصولگراها قرار داد تا انتخابات ۹۲ به تعبیری به رفراندوم هسته‌ای تبدیل شود و مردم از دلسردی و ملال نسبت به او به طرف مقابل رو بیاورند. 🔸ظاهرا جلیلی مانند لاریجانی به احمدی‌نژاد قبولانده شد و در مذاکرات هم مانند لاریجانی کار خودش را می‌کرد. به خصوص بعد از بالا گرفتن اختلافات او نه تأیید رئیس جمهور را پشت سر داشت نه حتی رضایت اصولگراها را و اصلا معلوم نبود جز اتلاف وقت چه کار می‌کند؟ رویکردش چنان صُلب بود که تا آخر هم با مفهوم مذاکره کنار نیامد. 🔹اگر جلیلی مسئول خوبی برای مذاکرات بود شاید نه احمدی‌نژاد شخصا با ترکیه و برزیل بازی می‌کرد تا ۵+۱ را دور بزند نه نیازی بود که رهبری به وزیر خارجه وقت برای مذاکره در عمان اجازه بدهد. برای طرفدارانش همین که او برود و بیاید و در صدا و سیما درباره ملاقات‌هایش با اشتون طنزهای خنک ببینند راضی‌شان می‌کرد. 🔸مهم‌ترین مزیت جلیلی این است که برجام را نقد کرده و به خاطر این شاهکار انتظار تمجید هم دارند! پیش از شروع مذاکره با عمان احمدی‌نژاد به صالحی گفته بود که مذاکره در این موقعیت از موضع ضعف است و نتیجه نمی‌دهد. سوابق روحانی و ظریف هم نیازی به یادآوری ندارد همانطور که مذاکره‌ کردن‌شان نقد نمی‌خواهد. 🔹نقد برجام حتی اگر ارزشمند باشد نه جای تجربه را می‌گیرد نه محبوبیت را‌. جز «دولت سایه» که جلیلی به ریاست خودش درست کرده هیچ مدیریت قابل توجهی نداشته و بیرون از جلسه و سخنرانی در هیچ جا محک جدی نخورده. جلیلی علاقه زیادی دارد که توضیح بدهد و احتمالا فکر می‌کند همین برای ریاست کافی است! 🔸اعتماد به نفس جلیلی برای گرفتن دولت از اول خطا بوده. کسی که مهارتِ بارزش توضیح دادن است و نمی‌تواند خودش را در دل مردم عادی (نه فقط طیف ارزشی یا متصل به نظام) جا کند بهتر است سنگ بزرگ برندارد و به بودن در سطوح بالای قدرت اصرار نورزد. بزرگان هم بهتر است به خیالات یکدست‌سازی اعتنا نکنند. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا
🔴میرزا نتوانست تهران را بگیرد، رضا گرفت 🔸 اولین الگوی قابل اعتنا از جمهوریِ متعهد به اسلام را میرزا کوچک جنگلی پایه گذاشته. تعبیر آیت‌الله خامنه‌ای درباره جنبش جنگل «یک حرکت صددرصد اسلامی و ایرانی» است و درباره میرزا به صراحت می‌گویند: «ایشان یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی، جمهوری اسلامی، را در رشت و همان محدوده خاص خودش به وجود آورد». 🔹 نمونه‌های دیگری مثل پسیان در خراسان و خیابانی در آذربایجان و آیت‌الله لاری در جنوب فارس چندان امیدبخش نبودند. خود رهبری اضافه می‌کنند که: «آن صبغه مردمی و نجابتی که در کار مرحوم میرزاکوچک خان جنگلی است در هیچ کدام از این دو کار یا دو سه کار دیگر که همزمان در آن دوره اتفاق افتاده در سرتاسر ایران نظیر ندارد». 🔸 آیت‌الله عبدالحسین لاری حدود یک سال از خلأ قدرت استفاده کرد و حکومتِ شرعی (ولایتِ فقیه سنتی) داشت منتها این نمونه هم از نظر الهام‌بخشی و اهمیت به پای جنگل نمی‌رسید. جنگل از یک شورای سیاسی مذهبی (هیئت اتحاد اسلام) شروع شد و داعیه‌اش جمهوری برای همه ایران بود؛ مهم‌ترین قیام محلی که بختِ پیروزی داشت. 🔹 دروغ حیرت‌آوری است که میرزا را به جدایی‌طلبی متهم می‌کنند، جمهوری گیلان قرار بود جمهوری ایران شود. در تأییدش همین بس که مدرس تشویق‌شان می‌کرد زودتر تهران را بگیرند اما توان کافی نداشتند و تا حوالی قزوین بیشتر پیش نیامدند. سرانجام انگلیسی‌ها اراده‌شان را با کودتای سیدضیاء و رضاخان به کرسی نشاندند. 🔸 از جدایی‌طلبی عجیب‌تر تهمتِ کمونیسم است. انقلاب روسیه امیدهایی برای رهایی از امپریالیسم انگلیس ایجاد کرد و اتحاد اولیه با بلشویک‌ها کاملا طبیعی بود. وقتی تزاحم‌ها نمودار شد و مهاجرین روس و ترک حرکاتِ غیراسلامی نشان دادند این میرزا بود که عقب نشست و مخالفت‌هایش به دودستگی در جنگل منجر شد. 🔹 میرزا اول از همه با دروغ‌سازی پهلوی‌ها مورد حمله قرار گرفته که هنوز به لجن‌پراکنی علیه دیگران برای تطهیر خودشان مشغولند. به دنبال آنها غرب‌گراها که داعیه آزادی دارند و هر تلاشی برای عدالتخواهی را به کمونیسم متهم می‌کنند درباره او ناسزا می‌گویند. جنس این دشمنان هم نشانه خوبی برای شناختِ بهتر از جنگل است. 🔸 یازده آذر سالروز شهادت سرداری است که در کوه‌های تالش گرفتار شد، سرش را بریدند و برای رضاخان بردند. ایران تنها بخت ممکن را برای یک جمهوری ملی و اسلام‌گرا از دست داد و به جایش قزاقی قدرت را گرفت که با زور می‌خواست غرب‌گرایی را به جای اسلام بنشاند. شکست جنگل پرده‌ای به شدت غمگین و حسرت‌بار در تاریخ معاصر ما است. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا
⚫️ چرا نظام روحانی را تحمل می‌کند؟ ✍ ▪️ ‏سه سالِ پیاپی در دی ۹۶، تابستان ۹۷ و آبان ۹۸ شورش داشتیم و بخشی از مردم به خیابان ریختند. در دو سال باقیمانده هم کرونا به دادشان رسید والا شورش‌ها سالی چند بار می‌شد. حالا روحانی شورشِ شهریور را فرصت مناسبی دیده تا خودش را طرفدار مردم و جمهوریت و در برابرِ نظام و دولتِ فعلی نشان بدهد. ▪️ ‏اشرار که از خیابان عقب رفتند به بهانه دیدار با استانداران سابق سخنرانی کرد تا باز نمکِ سیاسی روی زخم‌های فرهنگی و اجتماعی بپاشد: «نباید جاذبه صندوق رأی را از بین ببریم، شما اگر مردم را از صندوق مأیوس کردید یعنی راندید به خیابان، صندوق رأی اگر جاذبه داشته باشد همه می‌آیند پای صندوق، نه خیابان». ▪️ حکمرانیِ آشوب‌برانگیزشان که از زمان هاشمی فقیرترین و بیچاره‌ترین مردم را عاصی کرده و به خیابان ریخته به کنار، آنقدر رو دارند که شورش خودشان در ۸۸ علیه جمهوریت و مردم را نادیده می‌گیرند. درست همان جایی که صندوق رأی به حداکثرِ جاذبه رسید به خاطر نپذیرفتنِ شکست فاجعه‌ای ساختند که لحظه افول نظام شد. ▪️ اگر نظام اجازه می‌داد مثلا احمدی‌‌نژاد به انتخابات وارد شود آیا روحانی امروز می‌توانست درباره جاذبه و صندوق رأی حرف بزند؟ او که خودش محصول انتخاباتی محدود شده بود و بار دوم در یک رقابت سه به سه (دو نفر اصلی، دو نفر بدل، دو نفر حامی) برنده شده امروز می‌توانست پشتِ سر اشرار به نظام زبان‌درازی کند؟ ▪️ نظام خیلی بر تبیین تأکید دارد اما وقتی روحانی را تأیید صلاحیت می‌کنند و بعد از آنهمه بلا و مصیبت اجازه استیضاح و برکناری نمی‌دهند و بعد از کنار رفتن باز در سطوح بالا دیده می‌شود و آنقدر امنیت دارد که روی شورش علیه نظام، روحانیت و دین هم موج‌سواری می‌کند چه می‌شود گفت؟ تبیین چه فایده‌ای دارد؟ 🌷🕊☫ eitaa.com/bazgashtaznimehrah ‌ ‎
🔴 مسئله اصلی بقای ایران است 🔸 وقتی ژنرال آلنبی فلسطین و پس از آن دمشق را فتح کرد به قبر صلاح‌الدین لگد زد و گفت: جنگ‌های صلیبی حالا تمام شد. این در قرن بیستم رخ داد نه در قرون وسطی. آن زمان وقتی جایی را تصرف می‌کردند دژهایی می‌ساختند تا تکیه‌گاه‌شان برای حملات بعدی باشد، کشتار می‌کردند و جمعیت بومی را کوچ می‌دادند تا جا برای سربازان و مهاجران باز شود. انگلیس هم بعد از اشغال شامات همین کار را کرد. قلعه صهیون در لبه برخورد تمدن‌ها بالا آمد تا سرزمین‌های اسلامی را زخم‌خورده و عقب‌مانده نگه دارد. 🔹 نظرسنجی تازه نشان می‌دهد ۷۴ درصد از فرانسوی‌ها نگاه مثبتی به ناپلئون دارند، جنگ‌افروزی که می‌خواست فرانسه را به قدرت اول جهان تبدیل کند و اشغالگری که رویای استعمار در کشورهای اسلامی را داشت. همین فرانسه که با ایدئولوژی سکولار و ضددین (لائیک) شناخته شده در منطقه ما چهره مسیحی به خود می‌گیرد. همانطور که انگلیس فلسطین را جدا کرد تا یهودی‌ها در آن دولت بسازند فرانسه هم از بخش پنجم از متصرفات عربی‌اش کشوری تازه (لبنان) درآورد تا مسیحی‌ها در آن قدرت اول باشند. 🔸 سخن گفتن از کشورسازی در جنوب خلیج‌ فارس ملال‌آور شده، حتی اگر به گستردگی مرزهای عراق و ترکیه نگاه کنیم طراحی عامدانه می‌بینیم تا مانعِ برآمدن یک قدرت منطقه‌ای شود. عراقِ عرب به شکل تاریخی به بین‌النهرین اطلاق می‌شد اما انگلیس با اضافه کردن بخش شمالی یعنی سرزمینِ کردها که اصالتا ایرانی هستند کشور فعلی را برآورد و استخوان بُرنده‌ای لای زخم نگه داشت. یک سوم از خاک ترکیه نیز روی سرزمین‌های همین قوم ایرانی که هیچ قرابتِ زبانی با ترک‌ها و عرب‌ها ندارند کشیده شده‌. 🔹 به شرق اگر نگاه کنیم داستانِ مشابهی می‌بینیم. افغانستان یک تجاوز قومی است که استعمار به رسمیت شناختش. از نام یک قوم (افغان یعنی پشتون) کشوری درآمد تا حائل بین هند، چین، روسیه و ایران باشد. فارسی در آن عقب رانده شد تا قرابتش با گذشته را از دست بدهد. خشکاندن ریشه فارسی در هند نیز داستان کهنه‌ای است و نیازی به تکرار ندارد. الحاق بلوچستان به کشوری با قدرت مرکزی ارتش که هیچ وقت از دایره اتحاد با انگلیس خارج نشده، کاملا شبیه به ترکیه، نیز به حد کافی گویا و روشنگر هست. 🔸 هر چقدر نگاه‌مان خُرد باشد و بر صهیونیسم تمرکز کنیم یا رویکردهای فرهنگی‌-‌رسانه‌ای را جدی بگیریم (به این امید که افکار عمومی در غرب، غده سرطانی را مهار کند) خطِ تمدنی و تاریخی را بیشتر از دست خواهیم داد. اسرائیل مهم‌ترین آسیبِ ناشی از دخالت غربی‌ها در سرزمین‌های اسلامی بوده و بیشترین حساسیت را ساخته اما فقط در کنارِ سایر قطعه‌ها چهره اصلی از غبار و ابهام بیرون می‌آید. در واقع ما با اسرائیل طرف نیستیم، این غرب است که در تمامیتش نمی‌خواهد هیچ قدرتی در سرزمین میانه پا بگیرد. 🔹 غرب اول نگران اسلام است بعد ایران و ما نمی‌توانیم خودمان را از شرایطی که در آن قرار گرفته‌ایم استثنا کنیم. انتخاب با ما نیست! بودنِ ما عامل نگرانی برای غرب است و فقط دو انتخاب پیش رویمان بوده: وابسته‌‌ای حقیر و کاملا پیرو، یا کشوری که نامش دائما با آنچه آنها نمی‌خواهند در صدرِ خبرها باشد. با انقلاب اسلامی از اولی گذشته‌ایم و دیگر با احتمالی نزدیک به صفر مواجهیم که پس از بی‌ثباتی، ایران در اندازه‌های فعلی را تحمل کنند. همه نشانه‌ها حاکی از ویران‌سازی و تجزیه تا سر حد امکان است. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
. 📝 ظریف هم به پای نظام سوخت!!! ▪️بالاخره ظریف از دهانش در رفت و در مصاحبه تازه‌اش با سایت جماران گفت جایزه صلح نوبل را به خاطر دفاع از مواضع جمهوری اسلامی از دست داده. تصور کنید، وزیر خارجه با نظام مسئولیت نگرفته و مطرح نشده، انگار شخصیتی مستقل و بین‌المللی بوده که ایرانی‌ها با رجوع به او تقاضا داده‌اند بیا و پرونده هسته‌ای ما را حل و فصل کن، فقط تو می‌توانی! ▪️چند سال پیش در توییتی نوشتم که هر موجودی می‌توانست بفهمد «تلاش‌های ظریف به درد مطرح کردن خودش می‌خورد که مثلا نامزد صلح نوبل شود یا آینده و شهرتی در سازمان ملل پیدا کند. اگر از طرز مذاکره و قرارداد بستنش ملتفت نمی‌شد از نمایش‌های مسخره‌اش با حمایلِ قهرمانی و مجسمه ساختن و جایزه گرفتن از خودشان حتما باید می‌فهمید.» ▪️ظریف هم می‌خواست با عقب‌نشینی در خارج نام‌آور شود هم در داخل مثل یک سردارِ فاتح ازش تقدیر کنند. حمایلِ «قهرمان دیپلماسی» بیش از همه این تناقض را به رخ می‌کشید. وقتی هدف کوتاه آمدن باشد «قهرمانِ سازش» زوال معنا دارد. پدیده‌ای ساختند که خودش خودش را نقض می‌کند. قهرمان چیزی به دست می‌آورد، از خودش می‌گذرد و آورده‌ای به کشور اضافه می‌کند، نه برعکس. ▪️در جهان بیرونی «دیپلمات موفق» زیاد داریم اما قهرمان شدن با چیزی مثل برجام را فقط ظریف و اصلاحطلب‌ها می‌فهمند. اینها کسانی هستند که همه چیز (از سازش تا افتخار) را با هم می‌خواهند‌. حتی به سردار سلیمانی که چهره ملی داشت و نفوذ اجتماعی پیدا کرد حسادت ورزیدند. بارها از دوستی با او گفتند اما نگاه منفی (در حد خرابکار و پادوی پوتین) را خودشان در حرف‌هایشان لو دادند. ▪️ظریف بالافاصله پس از امضای برجام حرص عجیبی برای تشکر از خودش نشان داد، از فراستی تا فردوسی‌پور همه را برای تمجید ردیف کرد و هنوز از کلاب‌هاوس تا توییتر مجیزگویانش مشغول کارند. «قهرمان دیپلماسی» از نقد و‌ سوال‌های چالشی، یا از هر نوع مواجهه با مخالف فراری است اما به ستایش نه نمی‌گوید. از کسانی استقبال می‌کند که نقدشان «چرا بیشتر ظریف نبودی؟» است. ▪️این حالتِ حریصانه برای خودستایی از ابتدا شائبه ایجاد کرد که سودای شخصی در کار است. نه تنها جایزه‌ها و‌ تقدیرها، حتی توهماتِ خفت‌بار بعد از پاره شدن برجام همین شائبه را پررنگ کرد. چون به حیثیت‌شان گره خورد و همه آرزوهایشان را خلاصه کرد آنطور دودستی بهش چسبیدند. حالا این لحنِ با منت که من به پای نظام سوختم (نه اینکه هر چه دارد از نظام است) جایی برای شک و شبهه باقی نمی‌گذارد. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
📝 رئیسی خوب وعده می‌دهد‌ 🔻 سال گذشته فقط ۳ درصد از اهداف دولت برای تولیدِ برق تجدیدپذیر محقق شد و امسال مسئولان مربوطه وعده داده‌اند که ظرفیت را ۵ برابر خواهند کرد، یعنی ۶۰۰ درصد افزایش. آیا موفق خواهند شد؟ اگر دو‌ صفرش را کم کنیم احتمالا بله، ۶ درصد ازشان برمی‌آید. 🔹 بیش از ۹۳ درصد از برق ایران در نیروگاه‌های فسیلی تولید می‌شود. ناترازی سوخت و کمبود آب در ایران را همه دنیا فهمیده‌اند اما باز توربین گاز و سیکل ترکیبی راه می‌اندازند و به این غلط افتخار می‌کنند. وعده‌های نو می‌دهند اما فسیلی‌ها را توسعه. 🔸 سهم انرژی‌های تجدیدپذیر تقریبا همه جای جهان رو به فزایش گذاشته. از انگلیس و آمریکا تا چین و ژاپن، حتی همسایگان ترک و عرب از ما جلوتر هستند. دولت‌های ایران اما طوری رفتار کرده‌اند که انگار فقط ما نفت و‌ گاز داریم! فسیلی هست، پس چرا تجدیدپذیر؟ 🔹 خوشبختانه دولت رئیسی ضرورت تنوع در سبد انرژی را فهمیده اما متأسفانه توان اجرایی برای جبران مافات را ندارند. عقب‌ماندگی فاجعه‌بار روحانی در بخش نیرو البته قابل جبران نیست اما اگر ثلثِ وعده‌های این دولت هم‌ محقق می‌شد باز جای امیدواری بود. 🔸 چرا کار پیش نمی‌رود؟ رئیسی خوب وعده می‌دهد اما توانِ درافتادن ندارد. جلوی گردن‌کلفت‌هایِ همیشگی (اتاق بازرگانی، شرکت‌های نفتی، سپاهی‌ها، مهندس‌های توربین‌ساز و...) رویکردِ وارونه دارد. به جای اینکه سر جایشان بنشاند تواضع می‌کند. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
. ⚫️ بدون هویت شکست می‌خوریم ✍چپ‌های سکولار هنوز از این‌ توهم‌ درنیامدند که «استقلال‌خواهی» و «عدالت‌طلبی» در ایران ریشه شیعی دارد یعنی از افکار مارکس و دیگران نیامده. مذهب را کلا ارتجاعی می‌دانند. 🔹چون جریانِ موازی بودند و با شیعه‌های سیاسی بده بستان داشتند امر برایشان مشتبه شده که فرارِ شاه را مدیون چپ‌ها هستیم یا سهم خاصی در انقلاب دارند. 🔸بعضی سنتی‌ها هم برای ترورِ انقلاب و اسلامِ سیاسی، عمدا به این توهم دامن می‌زنند که استقلال و عدالت از افکار چپ‌ها درآمده نه از فرهنگِ ایرانی و اسلامی. 🔹از آن طرف سنی‌های سیاسی مثل اخوان‌المسلمین خودشان را پیشتازِ اسلام‌گرایی می‌دانند و روحانیت شیعه را مقلد. اینها هم تاریخ ایران را درست نمی‌شناسند. 🔸جنبش تنباکو باطل‌السحر همه این ادعاها است همانطور که نهضت ۱۵ خرداد طلبکاری چپ‌ها حتی طرفداران شریعتی را، دود می‌کند. شیعه ایرانی راه خودش را رفته. 🔹نکته مهم و مغفول درنهضت تنباکو نقش «هویت‌گرایی» است. هجوم انگلیسی‌ها و وضع زنان‌شان عامل مهمی بود که علما را جلودارِ بازاری‌ها و دهقان‌ها کرد. 🔸در جنبش مشروطه هم محرک‌های هویتی مثل توهین موسیو نوژ به علما، تخریب قبرستان مسلمین، خواست برداشتن عسگر گاریچی و... بسیار واضح بودند. 🔹خطِ هویت‌گرایی در نهضت‌های تنباکو، مشروطه، انقلاب اسلامی، و حتی نفت (که باعث اختلاف مصدق و کاشانی شد) ایران را جامعه متفاوتی نشان می‌دهد. 🔸می‌توانیم بگوییم سه شاخه داریم (عزت، عدالت، هویت) که هر سه از یک ریشه آب می‌خورند و آن آرمانِ علوی است. شاخه‌ها طبیعتا از هم تفکیک‌پذیر نیستند. 🔹همانطور که حساسیت به هویت، درمتن تحولات تاریخی ما بوده و مردم را به خیابان آورده عقب‌نشینی از آن هم می‌تواند نظام اسلامی را به سرازیری بفرستد. ✍آنها که خیال می‌کنند استکبارستیزی یا عدالتخواهی کافی است باید به سرانجامِ جنگل نگاه کنند. آنجا هم بی‌اعتنایی به هویتِ دینی باعث تفرقه و شکست شد. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
📝 بودجه‌ها رفت اما سرنوشت دریاچه عوض نشد 🔸 سال‌ها ترس ساختند که دریاچه ارومیه اگر خشک شود چه واویلایی خواهد شد، طوفان نمک راه می‌افتد، زمین‌های کشاورزی از بین می‌رود، میلیون‌ها نفر آواره می‌شوند، شهرهای مهم مثل تبریز رو به ویرانی می‌گذارد و از این دست ادعاهای دلهره‌آور. دریاچه رو به خشکی کامل رفت اما هیچ طوفانی که حتی چند روستا را تهدید کند هم گزارش نشد. حاصل آن هیاهو خلاصه می‌شود به: دود کردن میلیاردها تومان پول، بازی با اعصاب و روان مردم، دامن زدن به سوداهای توخالی و یک دریاچه تقریبا مرده. 🔹 هیاهوی نجات ارومیه چیزی نبود جز هجمه سیاسی با روکش ملی و محیط زیستی. اوایل دهه هشتاد که شوری آب بالا رفت معصومه ابتکار به خاتمی گزارش داد: تهدیدی متوجه دریاچه نیست. توسعه کشاورزی و صنعتی که ادامه پیدا کرد و در دوره احمدی‌نژاد شتاب گرفت خشکی دریاچه هم به عنوان تهدید مطرح شد. دار و دسته همان ابتکار که قدرت‌شان در رسانه آشکار است هیاهوی بزرگ را کلید زدند و ملت خودش را در آستانه فاجعه دید. حساسیت قومی باعث شد همه حواس‌ها جمع شود. 🔸 هیاهو در دولت روحانی فروکش کرد و آن هشت سال سیاه با یک سرانجام قابل‌پیش‌بینی به پایان رسید: کار دریاچه تمام است. اینکه در بخش شمالی چند متری آب بایستد یا به طور کلی خشک شود بستگی به میزان بارش‌ها دارد و الا با آن توسعه دیوانه‌وار و مصرف گشاده‌دستانه واضح بود افقی برای دریاچه نمانده. تغییر اقلیم هم که کمترین سهمی در ذهن بزرگان و تصمیمات کلان این مملکت دارد عاملی است به اهمیت برداشت بی‌رویه. از این رو پروژه‌های انتقال آب هدر دادن پول بوده برای کمی اشتغال و افتخار. 🔹 پس از افتادن توسعه به دست تکنوکرات‌ها، مجرم بعدی نفوذ آذری‌ها است. آن‌ها که موقعِ بودجه گرفتن برای حوزه‌های رأیشان قوم‌گرایی را تحریک می‌کنند وقتی هم بحران نمودار شد قوم‌گرایی را تحریک کردند. گویی اقوام دیگر با دشمنی و عمدا دارند "دریاچه ترک‌ها" را خشک می‌کنند یا احیائش بعد از آنهمه غلط‌‌های پرسود امکانپذیر است پس اگر فورا چند همت بودجه ندهند یعنی در خشک شدنش منفعت دارند! گلوی دریاچه به دست کسانی فشرده شد که تنها فراکسیون قومی در تاریخ کشور را ساختند. 🔸 مجرم دیگر احمدی‌نژاد است که نعوذ بالله انگار خدایش مردم بود و دینش راضی کردن فوری آنها ولو با خاکستر کردن جنگل و مرتع و خشک کردن دریاچه و به باد دادن منابع.‌ قطعا بیش از خیلی‌ها می‌فهمید اصلاح آبیاری پیش از توسعه باغداری ضرورت دارد اما در چانه‌زنی کوتاه می‌آمد چون اولویت برایش دعای خیر مردم بود: خدا پدرش را بیامرزد که برای ما کار و درآمد درست کرد. منتها در بالا و در گوش فرشتگان این دعاها طنین دیگری پیدا می‌کند: خدا خیرش بدهد که تبر به کمر اقلیم‌مان زد. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
📝 ایران با زور مانده 🔸 به بیسوادی یا ساده‌لوحی آلوده است اگر کسی بگوید ایران با فرهنگش یا با نیروی مردمش مانده. ایران را شمشیرِ اسماعیل از نو ساخت و زور عباس و نادر و آقامحمدخان تثبیت کرد. بعد از آن هم که دیگر حاکمِ فاتح نداشتیم، نزاع ابرقدرت‌ها و توازن قوا باعث شد ایران بماند والا هر کدام از امپراطوری‌های انگلیس یا روسیه تزاری، امپریالیسم آمریکا یا کمونیسم شوروی، قادر بودند ایران را به سادگی ببلعند. 🔹 تا حالا هم داستان همان است. هیچ کدام از دو نیروی شرق و غرب نتوانست بر جریانِ نفرت از پهلوی‌ها سوار شود و در همین خلأ، روحانیت و مذهبی‌ها (که سر نخواستن‌شان بین شرق و غرب دعوا است) موفق شدند نیروی هویت‌طلبی را، فارغ از سیاستمدارانی که خودشان را به شرق یا غرب بسته بودند یا نگاه‌شان به آنها بود، به رخ بکشند. در بقای جمهوری اسلامی هم بازی در کشمکشِ ابرقدرت‌ها کاملا موثر بوده. 🔸 بعد از آقامحمدخان ما دائما ایران را از دست داده‌ایم. حتی در زمان رضا که سلطنت‌طلب‌ها می‌خواهند از او چهره مقتدر بسازند از ایران کاسته شده. پهلوی‌ها در برابر اراده انگلیس، از بلوچستان و افغانستان تا مرزهای عثمانی سابق و بحرین، کاملا مطیع بودند. شرمساریِ پاره کردن امتیاز نفت و بعد تن دادن به چیزی شبیه یا بدتر از آن در دوره رضاخان دقیقا فاصله بین توهم و واقعیتِ روی زمین را نشان می‌دهد. 🔹 در ایران رجز و ادعا پرطرفدار شده. به شکل عجیبی خیلی‌ها دنبال این هستند که افتخار کنند و به هر دستاویزی چنگ می‌زنند. اگر از مردم بپرسند شاعر ملی ایران کیست و کدام‌ یک از مشاهیر ادبی، روحِ تاریخی ما را نمایندگی می‌کند بسیاری از پاسخ‌ها فردوسی خواهد بود اما آن قهرمانی و پهلوانی، آن تلاش برای فتح و پیروزی، قرن‌ها است که از بین رفته. سخنگوی فرهنگی ما امثال حافظ و مولوی شده‌اند. 🔸 ضعف بزرگ ما نظامی‌گری است و این همان چیزی است که هند و مصر و چین را با همه عظمت فرهنگی و تمدنی‌شان به فلاکت کشید. چین خودش را تکان داد و ایستاد هند هم پشت سرش حرکت می‌کند، مصر با غرب ساخت و در فلاکت ماند، وضع عراق و شام هم نیازی به توضیح ندارد. اگر ایران وضع متوسطی دارد و علیرغم همه فشارها در این چهار دهه مانده به خاطر نیروی نظامی متوسطی است که ساخته. 🔹 توهم، رجزخوانی، لافزنی، گزافه‌گویی و... به غایت در سیاست و فرهنگ ما موج می‌زند. حتی اعتراضِ آکادمیک‌ها و لیبرال‌ها به نظام علتش همین است چون وجودش را مانع شکوفایی خودشان می‌دانند اما کسی نمی‌پرسد از کدام‌ توان و استعداد حرف می‌زنید؟ چند میلیون نخبه به قول خودتان با ضریب هوشی بسیار بالا در غرب زندگی می‌کنند، چه شاهکارهایی ازشان دیده شده که در ایران ممکن نبود؟ 🔸 اگر در زمان عقب بروید و درب برخی دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها را ببندید یا حتی بعضی مدارس علمیه و محافل عرفانی فلسفی را حذف کنید هیچ اتفاق‌ بدی برای ایران نمی‌افتد. اینها عمدتا چیزی به ما نیافزوده‌اند بلکه بعضا خورده‌اند و اسباب ضعف و شکاف را تقویت کرده‌اند. برای مثال چند گروه جامعه‌شناسی را تعطیل کنید، نه تنها دردسرهای سیاست که فشارِ تنش‌زایِ سکولاریسم هم کمتر خواهد شد. 🔹 به همان تعبیری که درباره نیروی فرهنگ یا خواست مردم به میان آمد، در قله خودفریبی است اگر کسی نهاد علم را (چه مدرن چه سنتی) شریکِ بقا بداند. فقهایی که به شیعه سیاسی گرایش پیدا کردند اول با بدنه محافظه‌کار در حوزه‌های علمیه به اختلاف خوردند. ایران اگر مانده با اصرار همین‌ فقها بر ساختن نیروی سیاسی از شیعیانِ معتقد بوده تا آنچه از صفویه مانده را نگه دارند، مابقی جدی نیستند. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
📝 نفرت نفهمی می‌آورد 🔸 اصلاحطلب‌های رادیکال که بعضا از نظام دست کشیده و به سمت براندازی رفته‌اند از اول بنایشان بر نفرت بوده و ستیزه‌جویی در کلامشان موج می‌زند. تمرکز را روی اعتراضِ خشک و خراش دادن به روان و باورهای طرف مقابل می‌گذارند با این حال ادعاهای نرم را رها نمی‌کنند. اگر فرض کنیم «دمکراسی‌خواهی» و «مدارای لیبرال» به نفع ایران باشد از مهم‌ترین موانعش همین‌ها هستند. مردم کسانی که نفی و نفرت از لابه‌لای کلمات‌شان بیرون بزند را نمی‌خواهند. 🔹 حتما همه حرف‌هایشان غلط نیست اما وقتی بر مدارِ دشمنی و انکار عنوانش می‌کنند دافعه می‌سازد و «یُراد بها الباطل» را به ذهن مخاطب می‌آورد. نفرتِ اینها عمدتا علیه شخص رهبری است، در مرحله بعد به حوزه و روحانیت و سپس به مذهبی‌ها و معتقدین می‌رسد. لباس نقد را به چرکِ کین‌توزی آلوده می‌کنند طوری که انگار در پی انتقامی تاریخی هستند. به این گمان که خوشبختی این مملکت فقط در سکولار شدن است و «بأی نحو کان» باید راهش را هموار کنند. 🔸 تازگی گفتگوی حاتم قادری با علیرضا شجاعی‌زند پیش از انتخابات مجلس را می‌شنیدم که باز با تراکم نفرت مواجه شدم. بسیاری از حرف‌ها در نقد رهبری و ولایت را ما هم می‌گوییم اما جهت‌گیری دلسوزانه و ناصحانه با رادیکال و براندازانه فرق دارد. آنقدر به نفرت‌پراکنی اهمیت می‌دهند که گاهی حرف دهان‌شان را نمی‌فهمند. جایی از همان مناظره قادری «نه غزه نه لبنان» را با تعبیر دیگری اینطور به زبان آورد که: نجف و کربلا برایشان مهم‌تر از اصفهان است! 🔹 در خود اصفهان اگر نظرخواهی کنند که خدای نکرده ممکن است اتفاق بدی در کربلا و نجف رخ بدهد واکنش مردم چه خواهد بود؟ آیا کرور کرور سینه سپر نمی‌کنند که جان ما فدای حرم و حریم اولیاء؟ اصلا هنری که نقش جهان و مساجدِ خیره کننده‌اش را ساخته از کجا آمده؟ جز ولایت امیرالمومنین (ع) و فرزندانش؟ چه چیزی اصفهان را از نجف و کربلا جدا می‌کند؟ مرزی که به‌مان تحمیل کرده‌اند؟ یا اینکه ساکنان آنجا مثل بعضی مردم در خوزستان عربی حرف می‌زنند؟ 🔸 چرک و تعفنی که از این دوگانه‌سازی و بیگانه‌انگاری می‌چکد نیازی به تشریح ندارد. پایان این منِش آنجا است که مشهد را فقط چون در مرزهای ایران قرار گرفته مهم‌تر از حرمین شریفین بدانیم! حتی سعودی‌ها می‌دانند اگر کوچک‌ترین تعرضی متوجه حرمین شود ملتی که جلوتر از همه، همه چیزش را وسط می‌آورد ایرانی‌ها هستند. اگر ایرانی بودن شرفی دارد در همین است که وقتی اکثریتش می‌گویند مسلمانیم بهتر از دیگران به قواعد مسلمانی پایبند باشند‌. 🔹 حکومت‌های گذشته‌مان موفق شدند در برهه‌هایی عتبات را به ایران الحاق کنند و مطلوبِ معاصر اینکه به چنان آمیختگی برسیم که تاجر ایرانی نماز صبح را مزارشریف باشد، ظهر و عصر را در نجف و کربلا بخواند و برای مغرب و عشا به دمشق و قدس برسد. بعضی سکولارها به خاطر کین‌توزی با شیعه سیاسی نه واقعیت‌های منطقه که نزدیک‌ترین پدیده‌های انسانی به خودشان (مردم ایران) را هم نمی‌بینند. خودشان را به کوری نزده‌اند! واقعا نمی‌بینند و نمی‌فهمند، این هم نتیجه اعتیاد به نفرت و ستیز است. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
📝 براندازی شکست خورد، ویرانی می‌خواهند 🔸 ما بیش از براندازی با نوعی تباهی پیشرفته طرفیم، ماجراجوهای ناامیدی که چون مطمئن هستند به خواسته‌شان نمی‌رسند حداکثرِ پرخاشگری را برای نجس کردن و درهم شکستن آنچه هست به کار می‌بندند بی‌اعتنا به اینکه کین‌توزی خشم‌آلودشان چه پیامدهای هولناکی برای سرزمین و مردم به همراه دارد؛ پیامدِ طبیعی از مسابقه رودست زدن در مجازی. 🔹 با تعمدی آشکار و در همدستی با دشمنان بی‌شمار، ایران را به ورطه نابودی هل می‌دهند تا تنها امتیاز ممکن یعنی سرزنشِ پس از ویرانی (تقصیر آخوندها بود) را به چنگ بیاورند. چون هیچ افقی برای دستاوردی بیشتر ندارند با سماجت به همین احتمالِ ناچیز چسبیده‌اند و شرارت را به دورترین نقطه ذهن می‌رسانند. پندار دیگری در پس و پشت این تباهی نیست. 🔸 در آخر خط‌ هستند و کاری ندارند جز غافلگیر کردن خودشان با پرده‌های تازه از خباثت و سنگدلی. حمایت از اسرائیل و به‌به زدن به قتل نوزادان، ویرانی بیمارستان یا شلیک به امدادگران همه تقلای واماندگی در خط پایان و روزشماری برای قصابی مشابه در ایران، پس از بی‌ثباتی است‌. در غزه هم باوری شیطانی و مشابه (تقصیر حماس بود) جواز‌ِ قتل عام شده. 🔹 نظام هر چه دوام بیاورد این جنون بندهای بیشتری می‌گسلد، اینها هیچ نقطه توقفی برای دریدگی و خونخواری نمی‌شناسند. منتظرند هر کس در شرارت ابداعی تازه بیاورد تا بقیه پیروی کنند یا تقلای وقیحانه‌تری به نمایش بگذارند. پادویی برای گروه‌های فشارِ اسرائیل و مزاحمت خیابانی برای معترضان به نسل‌کشی قطعا پایان داستان نخواهد بود، هر روز هارتر می‌شوند. 🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah 🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah