🌷 #شهیدحجت_الاسلام_مسعودخورشیدی_آزاد :
🖍معدل دیپلمش ۲۰ شد و در کنکور سراسری ۵۸ حسابداری دانشگاه تهران قبول شد که کار سختی بود امادانشگاه را رها کرد و راهی حوزه علمیه قم شد ودر مدرسه رضویه مشغول تحصیل گردید و رفت ورفت تا اینکه جنگ توپخانه ای بین عراق و ایران در بهار ۵۹ و قبل از جنگ سراسری شروع شد و شیخ به قصرشیرین و سومار اعزام گردید ودر باز پس گیری قصر شیرین حضور فعالی داشت وتا مرز شهادت پیش رفت چرا که دوبار از چنگ تانک های مهاجم عراقی خودش را توانسته بود نجات دهد، و جنگ که در جنوب شروع شد به جنوب آمد و در همه عملیات ها از شکستن حصر آبادان در ۵ مهر سال ۶۰ تا عملیات بدر که شهید شد حضور مستمر و موثری داشت وتا آن زمان چند بار مجروح شد و حالا شده بود زمستان ۶۳ و منطقه عملیاتی بدر و در این عملیات از یکسو امام جماعت گردان موسی ابن جعفر (ع) لشکر امام حسین (ع) شده بود و از سوی دیگر پست رزمی اش نیز آر پی جی زنی بود که دراین امربه اندازه کافی با تحربه گردیده بود،۲ روز قبل از عملیات در مانور عملیات بدر از ناحیه پا آسیب دید ودر بیمارستان صحرایی چون گچ نبود پایش را با تخته و باند بستند ولنگ لنگان راه می رفت و بهمین دلیل فرمانده گردان گفت حاج آقا شما بااین پا نمی توانید در عملیات شرکت کنید اما شیخ فرمانده گردان را رها نکرد تا رضایت ش را جلب کرد و بلاخره شب عملیات رسید و گردان به خط دشمن رفت و کار داشت خوب پیش می رفت که تانک ها ی عراقی در جزیره مجنون شمالی در " استخره عراق " به گردان حمله کردند و شیخ مسعود با آرپی جی بلند می شد و موشک شلیک می کرد و در همین حین بود که گلوله ای به کلاه خود او برخورد و پیشانی اش مجروح شد وداشت با چهاردست و پا بطرف خاکریز شهدا و مجروحین می رفت که یک نارنجک به سویش پرتاب شد و نارنجک بدنش را سوراخ سوراخ کرد ودیگر آنجا بود که آسمانی شد و شیخ همیشه رزمنده مدرسه رضویه قم به یاران شهیدش پیوست و تنها فرزندش محمدصالح که مادرش نیز یکسال قبل مظلومانه فوت کرده بود را تنهای تنها گذاشت --روح او و همسرش لیلا نسایی پور و برادر شهیدش شیخ عبدالرضا خورشیدی و یاران شهیدش شاد
❤️ در آن دلی که هوای تو نیست دل نیست
❤️هر آن سری که فدای تو نیست قابل نیست
✍ احمدخورشیدی آزاد
🌷🕊
☫ @bazgashtaznimehrah
☫ eitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا