eitaa logo
🇮🇷بازگشت از نیمه راه🇮🇷
677 دنبال‌کننده
46.1هزار عکس
31.9هزار ویدیو
101 فایل
ارتباط با ادمین @shahed45
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️📜مراجع تقلید و همه برجام‌ها(۱۳۹۷) ♦️بخش دوم ✍ 🔸البته واضح است كه بالقوه اين امكان وجود دارد كه مرجع تقليد ما در چنين شرايط ويژه‌ای كه ناگريز از است به جمعی از متخصصان آن موضوع يا عرصه متوسل شود. اما روشن است كه اين امكان چندان بالفعل و در دسترس نيست زيرا اولاً، چنين سازوكار مشورتی و همفکری در قاموس و فرهنگ مرجع ما تعريف نشده است. ثانیاً، گذشته از كهولت سن و ناتوانايی‌های ملازم سالمندی، مرجع ما در صورت وجود ميل و اراده‌ و احساس مسئوليتی سزاوار و شايسته، نمی‌تواند برای هر موضوعی سازوكار مشورتی و همفکری و تعامل انديشه‌ای با تعدادی از متخصصان آن موضوع ایجاد کند و شخصاً در آن کثرت تعاملات و تضاربات شرکت کند تا نهايتاً خود به منظری، چهارچوبی، تحليلی، ارزيابی‌ای، و موضعی نايل شود. واضح است كه اگر مرجع ما بتواند خود را از تمام مسئوليت‌های مديريتیِ دريافت‌ و هزينه‌كردِ خمس و سهم امام و ساير وجوهات دريافتی به نحو كفايتمندی فارغ كند، كاری كه تنها به گفتن آسان به نظر می‌رسد، تازه نوبت به جلسات درس و بحث موضوعات مرسوم می‌رسد. موضوعاتی كه عموماً متمركز بر احكام فرايض فردی هستند و نوعاً به عرصه قدرت، نهادهای حكومتی، ایدئولوژی‌های سیاسی (لیبرالیزم، سوسیالیزم، کانسرواتیزم، دموکراتیزم)، مقولات و مفاهيم سياسی و اقتصادی همچون عدالت، آزادی، تساهل، مشروعيت سياسی، توزيع قدرت، توزیع ثروت، تورم، بانكداری، استثمار، مالكيت، مديريت بنگاه‌های اقتصادی، پول و خلق پول، فقر و غنا، سياست خارجی، صلح و امنيت ملی و بين‌المللی، و موضوعات مستحدثه جديدتری همچون ربط و نسبت فناوری با فرهنگ و جامعه، تأثير فرهنگی و سياسی انواع رسانه‌های اجتماعی، مديريت و سياست‌گذاری در امر رسانه، شهرسازی و معضلات پيچيده و ذوابعاد آن، محيط زيست و پيچيدگی سياست‌گذاری در آن، و ده‌ها مقوله يا پديدار كلان ديگر هيچ ربطی ندارند. برای اينكه بتوان به طور تقريب شناختی اجمالی ليكن قابل اعتماد و موثق از موضوعات مرسوم فقهی پيدا كرد مروری بر فهرست مطالب يكتا كتاب آموزشی فقهی بلارقيب در عموم مدارس حوزوی، يعنی شيخ مرتضی انصاری، بسيار مفيد خواهد بود. مروری متأملانه بر فهرست مطالب اين كتابِ مرجع و مقبول فقهی به نحو بسيار بيّنی آشكار می‌كند كه مرجع ما نوعاً در چه عالَمی سير می‌كند و عالَم او چه ربط و نسبتی با مقولات و پديدارهای فوق‌الذكر دارد. جان كلام اينكه، حتی اگر مرجع ما خواسته باشد برخلاف و يا بی‌اعتنا به تمام زمينه‌های آموزشی و تخصصی خود، در مقوله مستحدَثی كه شرايط اجتماعی/سياسی ضروری ساخته اظهار نظر حرفه‌ای كند، خيلی ساده، نمی‌تواند زيرا سازوكار لازم برای كسب تخصص لازم از طريق حشر و نشر و تعامل با جامعه حرفه‌ای مربوطه را ندارد. 🔸اما دلالت اين عدم امكان حضور محقّقانه مرجع در تمام موضوعات مبتلابه مستحدثه اجتماعی/سياسی اين است كه مرجع تقليد ما به نحو طنزآميزی خود ناگزير از تقليد می‌شود، بخواهد يا نخواهد، آگاه باشد يا نباشد، مقلدان بعضاً شيفته بدانند يا ندانند. 🔹اما اينك با سؤال فوق‌العاده مهم و تعيين‌كننده‌ای مواجه می‌شويم: مرجع تقليد ما چگونه تقليد می‌كند؟ خواه از اين فرجام خرسند باشيم و خواه ناخرسند ـ چه فرقی می‌كند؟ _ مرجع ما، همانطور كه پيش‌تر متذكر شدم، متوسل به نظرات دسترس‌ترين و معتمدترين افراد خواهد شد. و ”دسترس‌ترين و معتمدترين افراد“، بدمان آيد يا خوشمان آيد، در اكثر موارد كسانی جز و همنشين مرجع تقليد ما نيستند. 🔸اينك با سؤال مقدّر ديگری مواجه می‌شويم: مرجع يا مراجع تقليدِ مرجع ما نوعاً مرجعيت خود را در مقولات يا موضوعات مستحدثه چگونه حاصل كرده‌اند؟ به عوض غيظ و غضب و تخويف و تهديد، شايسته است در اينجا به مشاهدات دور و نزديك خود نظری بيفكنيم: مراجع تقليدِ مرجع ما نوعاً تبحر و تخصصی در هيچيك از حوزه‌های تخصصی‌ ـ‌حرفه‌ای ندارند! و اگر سير پژوهشی خود را متوجه اين مراجع تقليدِ بی‌تخصصِ خانه‌زاد كنيم متفطن می‌شويم كه آنها نوعاً حتی تفنّناً(همان آماتوری) هم در آن عرصه يا حوزه تخصصی مطالعه يا ورودی ندارند. و با وصف اينكه مواضع خود را عموماً از رسانه‌های غيرتخصصیِ روزنامه‌نگارانه و يا از اين يا آن دوست حزبی يا متمايل به حزب و جناحی سياسی اخذ كرده‌اند چنان با اعتماد به نفس و استواری از آن نظرات و مواضع سخن می‌گويند كه مرجع تقليد ما صادقانه احساس می‌كند با متخصص متبحّری مواجه است. احساس عاطفی و اعتماد بسيار طبيعی مرجع به بستگان نزديك خود را قرين آن اعتماد به نفس و استواری بيان آن بستگان كنيد تا متفطّن شويم كه چطور مرجع تقليد ما، يك يا تنی چند از بستگان نزديكش را مرجع تقليد خود در آن مقولات و موضوعات مهم و تعيين‌كننده اجتماعی/سياسی مستحدثه كرده است. ▪️انتهای بخش دوم 🔹ادامه در بخش بعدی👇👇👇👇 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehrah
📜⭕️مراجع تقليد و همه برجام‌ها!(۱۳۹۷) ♦️بخش اول ✍ ۞ اشهد ان لا اله الّا الله. اشهد انّ محمّداً رسول الله. اشهد انّ مولينا و مقتدانا عليّاً ولی الله. ۞ السلام علی‌الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. 🔸آدم‌ها ”يقين“ را دوست دارند. و كم و بيش سعی می‌كنند آن را در عرصه‌ها و ساحت‌های مختلف زندگی خود به دست آورند. 🔹اگر فرض كنيم كه می‌توان آدم‌ها را به طور دقيق‌ و قاطعی دسته‌بندی كرد آنگاه می‌توان گفت: بعضی از ما ايرانی‌ها كمابيش معتقد و پايبند به احكام و مناسك دينی هستيم و بعضی ديگر، كمابيش نه. 🔸با اين وجود، هر دو گروه كمابيش در عرصه‌های مختلف و در طول زندگی خود همواره به دنبال هستند. 🔹نظر به اينكه متدينان دوست دارند به احكام و مناسكی كه انجام می‌دهند يقين داشته باشند دوست دارند به مراجع تقليد نيز يقين داشته باشند از آن روی كه آنها را هم منابعِ احكام و مناسك و هم چگونگی انجام‌شان می‌دانند. 🔸روشن است كه اين يقين ـ هر چه هست و به هر گونه‌ای آن را تعريف و تلقّی و تحديد كنيم و به هر گونه‌ای كه آن را تحصيل كنيم ـ كار فوق‌العاده‌ای با ما می‌كند: ما را آسوده‌خاطر می‌كند و آرامش می‌بخشد. و لذاست كه كمترچيزی می‌تواند با آن در زندگی ما رقابت كند. همه توانمندی‌ها و دارايی‌ها و سلامت و ثروت و قدرت و جاه و جبروت ما، اگر برای ما آرامش و دل‌آرامی به ارمغان نياورد ارزش چندانی نخواهد داشت. آری! البته از مواهب و لذات آن توانمندی‌ها و دارايی‌ها بهره‌ای چند می‌بريم ليكن در همان حين بهره‌مندی، گونه‌ای عدم رضايت، بی‌قراری و ناآرامی و بعضاً تلخكامیِ نهانی‌ای را در غياب يقين در عمق قلب و جان خود حس می‌كنيم. و بدين‌ترتيب است كه به زحمت می‌توان چيزی را جايگزين يقين كرد. و بلكه برعكس: تمام آن دارايی‌ها و مكتسَبات در حقيقت ابزاری برای كسب يقين هستند. با اين وجود، در جريان پرپيچ و خم زندگی اجتماعی‌مان، آن ”حقيقت“ عموماً مغفول می‌شود و آن ابزارها جايگزين هدف می‌شوند، به طوری كه تمام تلاش ما مصروف كسب هر چه بيشتر آنها می‌شود بدون اينكه آبی به آسياب آرامش و دل‌آرامی‌مان بريزد. 🔹يقين مقلدان به مرجع تقليد به نوبه خود احساس بسيار ويژه‌ای را در مرجع ايجاد می‌كند، احساس تقريباً بی‌كران در عرصه دين. و در نتيجه، احساس توانايی تقريباً بی‌كران در پاسخگويی به مقلدان در عرصه ديانت و دين‌ورزی. 🔸اين احساس ـ همان تصويری كه از او توسط مقلدانش برای او ترسيم شده ـ گاه چنان با شرايط اجتماعی/سياسی خاصی توأم می‌شود كه وی را به شدت سوق می‌دهد تا به اظهارنظر در زمينه‌هايی بپردازد كه شخصاً كمترين سابقه مطالعاتی و ورودی در آنها ندارد. اما روشن است كه وی با انبانی كاملاً يا كمابيش خالی نمی‌تواند در اين قبيل موارد كند. و لذاست كه رويه وی در غياب آن شرايط اجتماعی/سياسی خاص و فشارهای مداوم، سكوت است بدانگونه كه در عموم موضوعات و عرصه‌ها در تاريخ معاصر شاهد بوده‌ايم. 🔹اما در آن شرايط خاص اجتماعی/سياسی كه بعضاً توأم با فشارهايی از سوی رجال و فعالان سياسی هم می‌شود، چه می‌كند؟ در اين مواقف، وی بخواهد يا نخواهد، آگاه باشد يا نباشد، متوسل به مواضع و نظرات نزديكان و هم‌نشينان خود می‌شود: فردی كه طی فرآيندی نسبتاً طولانی، به تدريج به وی تلقين شده كه ”همه‌چيزدان“ است و از احاطه و اشرافی يا تقريباًماورايی يا فوق‌ عادی برخوردار است، اينك با شرايط حادّ و حساسی مواجه‌شده كه صغير و كبير از او انتظار اظهار نظری دارند ولو اينكه غير صريح و مبهم و چندپهلو باشد، به ويژه كه برخی رجال سياسی يا غير سياسی هم به آن فضای عمومی اضافه‌شده خواهان موضعگیری او هستند. او در چنين شرايطی ناگزير به موضعگیری است و نمی‌تواند همچون اكثريت مواضع و مواقع ديگر سكوت اختيار كند. اما ضمناً در انبان دانش خود حرف و حديث درخوری نمی‌يابد تا با اتكاء به آنها موضعی بگيرد. در اينجاست كه او خواسته يا ناخواسته، آگاهانه يا ناآگاهانه، متوسل به نظرات و افراد خواهد شد. اينجاست كه توسل و تكيه به مواضع و نظرات نزديكان و خويشانِ هم‌نشينِ عموماً خانه‌زاد امر گريزناپذيری خواهد شد. ▪️انتهای بخش اول 🔹ادامه در بخش بعدی👇👇👇👇 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا