eitaa logo
بازیکده پسرانه عروج اندیشه
252 دنبال‌کننده
805 عکس
465 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کار دستی لاک پشت🐢 این کاردستی جذاب و دوست داشتنی ایده ی مامان گل پسر عزیزمون آقا یاسین حسینی نسب بود که در روز مادریاری شون در انجام دادند @baziorooj
🔹حضور یکی دیگه از مامان های مهربون و خلاقمون در ایده خلاقانه مامان علی آقا زارع زاده👌 نقاشی با اثر انگشت😍 @baziorooj
21.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 تجدید خاطره از دورهمی خانوادگی بازیکده پسرانه عروج اندیشه به مناسب پایان سال تحصیلی اردیبهشت 1403
روایت مادرانه ۱: 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 راستش، وقتی وارد شدم با بچه هایی روبرو شدم که هرکدوم بی‌حال یطرف سفره نشسته بودن ولی انگاری هر لقمه خون میشد تو رگهاشون جریان پیدا میکرد😍 کافی بود بپرسی: خاله، اسمت چیه؟ دیگه محبت بارونت میکردن. یدفعه یکی از بچه ها یه لقمه نون و کره مربا برام آورد یکی دیگه لقمه نون پنیر خیار، اون‌یکی هم تخم‌مرغ و... همینجور منو دعوت میکردن که تو صبحانه شریکشون بشم. خدای عشقن این پسرا😍 دیگه چنتایی همش تو بغلم بودن اونقدی که صدای مهدی‌یار در اومده بود😅 قصه گوش دادیم، کاردستی درست کردیم، چشم قایم‌موشک بازی کردیم و... لذت بردم از همراهیشون من میگم پسرا مثل قهوه می‌مونن، انرژیت رو میرسونن بالا و پا به پاشون میدوی بعد که بازی تموم میشه یکدفعه از صد به صفر می‌رسی🥰 @baziorooj
بازیکده پسرانه عروج اندیشه
روایت مادرانه ۱: 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 راستش، وقتی وارد شدم با بچه هایی روبرو شدم که هرکدوم بی‌حال یطرف سفره
. روایت مادرانه ۲: 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ۱۴ آبان را در خاطراتم محکم ثبت میکنم، چون برایم شیرین بود چند ساعتی را فارغ از همهمه های زندگی، زندگی کردن. نشستن با بچه هایی که بعضی از آنها را شاید برای بار اول میدیدم اما خیلی زود،خیلی زودتر از چیزی که فکرش را میکردم باهم دوست شدیم،حرف زدیم،بازی کردیم و کیفش را بردیم. یادگرفتم که بچه ها هم میتوانند هم صحبت های خوبی باشند،و آن ها هم دوست دارند که دل به دلشان بدهی آن وقت است که تا کوه قاف هم همراهت می آیند. بچه ها در بازیکده حالشان خوب است خیلی خوب‌!!! @baziorooj
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 خدا را میشود دید نه فقط در بین سجاده و میان آیات قران،بلکه در میان اتاق بازی در بازیکده،بین پسر بچه های شیطون و جسور در بین مخلوقات یک دست کاملا متفاوت فقط و فقط زیبایی این همه تناقض را در مخلوقات خدا میشه دید و لذت برد😊 لطافت در کنار قدرت و اقتدار مهربانی همراه با خشونت حتی عصبانیت و زد و خورد در کنار بوسیدن و آشتی کردن عالی بود 👌 حقیقتا خدایی خداوند را در بین انگشتان کوچک این موجودات باهوش،در برق نگاه آنها میشد دید خدا را لابه لای داد و فریاد و بازیگوشی پسرها دیدم،آن هنگام که در اوج دلتنگی محبت مادرانه را در آغوش مربی خود جستجو میکردن قدرت خدا را دیدم و خیلی خیلی لذت بخش بود💖 در پایان با دیدن این همه قدرت و زیبایی و ظرافت و ... سر تسلیم به درگاه اولوهیتش فرود آوردم و جز حمدش کلامی نمی ماند خدایا به خاطر این هدیه های زیبای سالم تو را شکر🤲🤲 @baziorooj
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 روایت مادرانه ۴: همیشه جز آرزوهای بچگیم این بود بدونم تو مدرسه پسرونه چه خبره 😅 این همه پسر با رفتارهای کاملا متفاوت از دختران، با سطح انرژی و بازی های جذاب خودشون چطور قابل کنترل هستن و مدرسه و خودشون سالم میمونه😄😄 چند روز پیش به این آرزوی دیرینه رسیدم 😅 بازی های پسرانه رو که فاکتور بگیریم و واقعا مربی ها هم به خوبي این فضا رو مدیریت میکنن الحمدالله دنیای بچگی دنیای قشنگیه و چه فرصت خوبی خدای مهربون و کادر خوب مدرسه در اختیار منِ مادر گذاشتن ک بتونم چند ساعتی به دور از دنیای بزرگسالی، با دنیای بچها زندگی کنم دنیای آقا پسرهایی که در عین مردانگی خیلی هم مهربون و پرعاطفه هستن 😍😍 و به یک محبت کوچیک به زیبایی پاسخ میدن راسی یه نکته ک خیلی به چشم میاد صدا زدن همراه با احترام و شخصیت دادن به گل پسرا هست ...مربی های عزیز بخصوص خانم جمالی بزرگوار به خوبی بچها رو صدا میزنن و این صدا زدن همراه با احترام خیلی ارزشمنده @baziorooj
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 روایت مادرانه ۵: روز ۲۷ آبان قرعه به نام من افتاده بود و به دعوت بازیکده، وارد دنیای کوچک و پرهیجان کودکان شدم. در ابتدا، همچون مسافری ناآشنا در فضایی نو، کمی استرس داشتم؛ اما پس از گفت‌وگویی دلنشین با مربیان مهربان و با لبخندهای روشن و کلامی دلگرم‌کننده شان، فضا را برایم مملو از امنیت و اطمینان ساختند. به تدریج و با ورود به دنیای بازی‌ها و فعالیت‌ها، متوجه شدم که اینجا نه تنها مکانی برای یادگیری، بلکه بهشتی است که در آن کودکانی با قلب‌های پر از پرسش و ذهن‌هایی باز، دنیای خود را می‌سازند. کودکان، با آن بازیگوشی بی‌پایان و چشمان پر از شوق، همچون گل‌های تازه شکوفا، دنیای پیرامون خود را کاوش می‌کنند. گاهی در میان لحظات شیرین بازی، افکارم به پرواز درمی‌آمد: این مردان کوچک، که امروز اینگونه با شیطنت های مخصوصشان، به دنیای خود می‌پردازند، در آینده چه خواهند شد؟ چه راه‌هایی در پیش خواهند داشت که در آن، همت و نیکویی‌شان به بار خواهد نشست؟ تماشای این بازی‌ها، با وجود سادگی‌اش، عمق بی‌پایانی از امید، آرزو و روند شکل‌گیری شخصیت‌های بزرگ در دل خود داشت. حضور در این دنیای کوچک، برایم تجربه‌ای بود بی‌نظیر، یادآور ارزش‌های نهفته در دوران کودکی، که خود دنیایی است مملو از فرصت‌های گرانبها برای رشد و آموختن. در این مکان، به روشنی می‌دیدم که چگونه هر لحظه از این دوران، همچون دانه‌ای است که با دلسوزیهای مادرانه مربیان عزیز بازیکده روزی درختی بزرگ و پربار خواهد شد.🙏 @baziorooj
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 روایت مادرانه ۶: و بالاخره ۲۹ آبان رسید روزی که‌من باید میرفتم و در جمع پسرم و دوستانش قرار میگرفتم‌و با اونا همبازی میشدم روزی که پسرم از چندین روز قبل انتظار رسیدنش رو میکشید. وقتی به مدرسه رسیدیم سیدمعراج با شوق فراوان مرا به داخل کلاس برد و دوستانش را به من نشان داد بعد از صبحانه تمام کلاس ها را تک به تک به‌من‌معرفی کرد و خوشحال بود.آنقدر پسرم ذوق داشت که حتی دستشویی مدرسه را هم به من نشان داد🫢 با کمک هم کلاس ها را انتخاب کردیم و‌در کنار پسر بچه ها و مربیان خوش ذوق و‌با اخلاق بازیکده دقایقی رو به بازی گذروندیم. من از شور و هیجان و انرژی پسر بچه ها به وجد آمده بودم و از اینکه مربیان آنقدر با حوصله‌و با صبر بابچه ها بازی میکردن سر ذوق آمده بودم. خداقوت به تمام مربیان بازیکده @baziorooj
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 روایت مادرانه ۷: به نام خدای مهربان خالق دنیای بی ریای کودکانه.. یک روز متفاوت از تمام روزهای گذر عمر.. روزی جالب وصد البته دوست داشتنی. به یاد ماندنی از تجربه شلوغی وقانون / بی قانونی. دنیای پسرانه ولی مملو از عشق ومحبت های پنهانی ونحفته.. در وجوداین مردهای کوچک.. اول فکر میکردم که قرار است مادر کودک خود باشم وروزی را با او سپری کنم اما... چنان رغم خوردکه گاهی مادر تمام کودکان وگاهی مادر کودکی خاص.... به غیر از کودک خودبودم. حس جالب ودوست داشتنی از ارتباط گیریی کودکان با خودم که بی مهابا دعوت به بازی با انان میشدم وحتی گاهی توسط هر کدام به سمتی کشیده میشدم تا مهمان بازی کودکانه ولی واقعی ی انان شوم. وحتی هدیه ها ای کوچک اما. واقعی واقعی از دستان بی ریایشان دریافت کردم. گاهی درگیر دعوا با هم سر موضوعی وچند لحظه بعد بی خیال از اتفاقات گذشته سر گرم بازی دل چسبی با موضوعی دیگر. چقدر خالص و واقعی وبی ریا.... کاش ادم بزرگ ها هم..... @baziorooj
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 روایت مادرانه ۸: به نام خداوند مهربانی ها وقتی وارد بازیکده شدم در نگاه اول صفت مهربانی خداوند به یادم افتاد ، مربیانی را دیدم که چهره ای مهربان و صبورانه همچون مادر داشتند ، در موقع نیاز با بچه ها همدلی و صحبت می‌کردند و به احساس ناتوانی بچه ها پاسخ می‌دادند و همچون فرزند خود آنها را در موقع ناراحتی در آغوش می کشیدند🌹 احساس می کردم که بچه ها به هیچ عنوان در این محیط غریبه نیستند و بازیکده را مانند خانه دوم خود دوست دارند و در این فضا خیلی راحت هستند چیزی که نظرم را به خودش جلب کرده بود و همچنین خیلی سرذوق آورده بود ، پسرهای پر انرژی بودند که وقتی به هم می رسیدند با وجود چالش هایی که باهم داشتند ، به راحتی باهم تعامل برقرار می کردند و به دنیای هم وارد می شدند و دوستی برقرار می شد😊 در آخر خیلی خوشحال شدم از این که بچه ها در بازیکده با انتخاب هایی که خودشان می کردند به علایق خود دست پیدا می کردند @baziorooj
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 روایت مادرانه ۹: به نام خداوند مهر آفرین در هفتم آذر هزار و سیصد و چهارصد و سه در یک صبح پاییزی پسر کوچولوی من بانشاط تر از همیشه لباس فرم مدرسه شو می پوشید و غرق در شادی بود😁 ودائم می گفت آخ جون مامانم به بازیکده دعوت شده محو تماشای پسرم شده بودم 😀واز اینکه پسرم در شادی کودکانه اش غرق بود لذت می بردم با پسرم حرکت کردیم به سوی بازیکده🚙 وقتی وارد بازیکده شدیم پسرم اتاقی که باید کیفش را داخل آن می گذاشت نشان داد💁 خدا را شکر بچه ها غرق شادی و بازی بودند مهربانی در وجود تک تک مربیان عزیز موج می زد بچه ها رو می دیدم که واقعا با مربی ها ی عزیز انس گرفته بودند❤️ امروز واقعا فارغ از کار و خستگی های روزمره بودم و محو دنیای کودکی بچه ها شده بودم یک لحظه آرزو کردم کاش به دوران کودکی ام برمی گشتم وفارغ از دغدغه های دنیا، شاد و پرانرژی و سرحال بودم درکنار مربی عزیزو پسرم با بچه ها ورزش کردیم ، بعدباهم صبحانه خوردیم. بنا بر علاقه پسرم وارد اتاق سرسره بازی شدیم بچه ها با شور و هیجان خاصی بازی می کردند🤾پس از یک استراحت کوتاه وارد اتاق نمایش شدیم مربیان عزیزی که با جون دل برای بچه ها نمایش بازی می کردندو بچه ها از دیدن نمایش لذت می بردند بعد ازآن به اتاق نابغه کوچولو رفتیم وحضوریکی دیگراز مربیان مهربان در اتاق به بچه ها آرامش خاصی می داد. درکنار پسرم وبچه ها پازل هایی که به آن ها داده شد رو کنار هم قرار دادیم چه روزشاد لذت بخشی بود😊 امیدوارم تمام کودکان دنیا همیشه شاد 😃 سلامت وپرانرژی💪 باشند. @baziorooj