فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه دار و ندار من ،بابای من🌹
#ارسالی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#رسم_خوبان
🔹توی همان ۴۵ روز زندگی مشترک مان راجع به خیلی چیزها حرف زدیم. وقتی نظرش را در مورد مجالس عروسی پرسیدم، گفت:«چه من این جا بودم و چه مأموریت، دوست ندارم پا توی مجلسی بذاری که براشون محرم و نامحرم مهم نیست یا ساز و آواز دارن. می خواد مجلس خودی باشه یا غریبه، فرقی نمی کنه!».
🔸همه حرفش هم با من نبود ؛ توی دورهمی های فامیلی که قوم و خویش جمع می شدند و حرف از جشن و عروسی می شد خطش را معلوم می کرد. می گفت:«حساب فامیلی و خواهر برادری به جای خود، حرمت مسلمونی و خونواده مذهبی بودن هم به جای خود. اگه قراره تو مجلس تون بزن وبکوب باشه، بهترین دور ما رو خط بکشید روی اومدن مون حساب نکنید. بعدش هم ناراحت و دلخور نشید که چرا اسماعیل و خانومش نیومدن!»
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎جانشین گردانامامحسین تیپ ۲۱حضرتقائم(عج)
#سردارشهید_اسماعیل_نیکصفت🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۷/۱۰ گرمسار ، سمنان
شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۲۵ ماووت عراق ، عملیات بیتالمقدس۳
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❣ @Raheorooj
❣در هیچ جای دنیا زنانی که مثل این #مادران_شهدا ی ما،
مادر دو شهید،
مادر سه شهید،
مادر چهار شهید باشند، نیستند.
در جامعه ما، مادرانی با این خصوصیات که از پدرها #بهتر و #قویتر و #آگاهانه_تر ایستادند، در این میدان بسیارند.
این همان #تربیت_اسلامی است؛
این همان دامان پاک و مطهّر و نورانی فاطمه زهرا سلاماللهعلیهاست.
شما دخترانِ فاطمه هستید؛
فرزندان فاطمه زهرا هستید؛
دنباله روان فاطمه زهرا هستید.
✍رهبر انقلاب؛ ۷۹/۰۶/۳۰
#کلام_رهبری
#مادران_شهدا
#تربیت_اسلامی
#دنباله_رو_حضرت_زهرا_س
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❣ @Raheorooj
#همسر_شهید_یزدانی در حالی که یک دختر در آغوش و دست دختر دیگر در در دستش است،
به #آقا میگوید:
"من به این فکر بودم که اگر خود شهید الان اینجا بود به شما چه میگفت؟🤔
به نظرم تنها یک جمله میگفت آن هم این بود که
《آقا امر کردید و ما گفتیم بسم الله》
دو سال پیش هم به من گفت و
من گفتم بسم الله!!!
آقا میگویند:
«اگر این روحیه شما نبود، مردانتان اینجور به دل و سینه دشمن نمیرفتند❗️
این #روحیههای_خوب بود که این مردان را وارد این میدانها کرد.
خدا انشاءالله شما را حفظ کند.»
#دیدار_با_حضرت_آقا
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم_یزدانی
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :8⃣2⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
بهش چی بگویم. از دستش عصبی بودم. باید حرف هایم را می زدم.
صدای در که آمد، بچه ها از خواب بیدار شدند و دویدند جلوی راه صمد. هر دویشان را بغل کرد و آمد توی آشپزخانه یک کیسه نایلونی کوچک دستش بود. سلام داد. سرسنگین جوابش را دادم. نایلون را گرفت طرفم و گفت: «این را بگیر دستم خسته شد.»
تند و تند بچه ها را می بوسید و قربان صدقه شان می رفت. مثلاً با او قهر بودم. گفتم: «بگذارش روی کابینت.»
گفت: «نه، نمی شود باید از دستم بگیری.»
با اکراه کیسه نایلون را گرفتم. یک روسری بنفش در آن بود؛ روسری پشمی بزرگی که به تازگی مد شده بود. با بته جقه های درشت. اول به روی خودم نیاوردم؛ اما یک دفعه یاد حرف شینا افتادم. همیشه می گفت: «مردتان هر چیزی برایتان خرید، بگویید دستت درد نکند. چرا زحمت کشیدی حتی اگر از آن بدتان آمد و باب دلتان نبود.» بی اختیار گفتم: «چرا زحمت کشیدی. این ها گران است.»
روسری را روی سرم انداختم. خندید و گفت: «چقدر بهت می آید. چقدر قشنگ شدی.»
پاک یادم رفت توپم از دستش پر بود و قصد داشتم حسابی باهاش دعوا کنم. گفت: «آماده ای برویم؟!»
ادامه دارد...✒️
یڪ نفر هسٺ،
کہ خود نیسټ
ولے خاطـره اش
هر ساعٺ و هر روز
مرا سخت بغل مےگیرد !!!
#همسر_شهید❤️
#شهیدحاج_محمدحسین_مرادی
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
#روح_و_ریحانم
📍حرص نخورید
ومعتدل باشید،
آنچه قسمت شما
باشد به شما خواهد رسید.
#پیامبر_صلی الله_ علیه واله
#رزق_روز
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که عاشق شد!
#storyvideo
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :9⃣2⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
گفتم: «کجا؟!»
گفت: «پارک دیگر.»
گفتم: «الان! زحمت کشیدی. دارد شب می شود.»
گفت: «قدم! جان من اذیت نکن. اوقات تلخی می شود ها! فردا که بروم، دلت می سوزد.»
دیگر چیزی نگفتم. کتلت ها را توی ظرف درداری ریختم. سبزی و ترشی و سفره و نان و فلاسک هم برداشتم و همه را گذاشتم توی یک زنبیل بزرگ. لباس هایم را پوشیدم و روسری را سرم کردم. جلوی آینه ایستادم و خودم را برانداز کردم. صمد راست می گفت، روسری خیلی بهم می آمد.
گفتم: «دستت درد نکند، چیز خوبی خریدی. گرم و بزرگ است.»
داشت لباس های بچه ها را می پوشاند. گفت: «عمداً این طور بزرگ خریدم. چند وقت دیگر هوا که سرد شد، سر و گوشت را درست و حسابی می گیرد.»
قرار بود دوستش، که دکتر داروساز بود، بیاید دنبالمان. آن ها ماشین داشتند. کمی بعد آمدند. سوار ماشین آن ها شدیم و رفتیم بیرون شهر. ماشین خیلی رفت، تا رسید جلوی در پادگان قهرمان. صمد پیاده شد، رفت توی دژبانی. خانم دکتر معصومه را بغل کرده بود. خیلی پی دلش بالا می رفت.
ادامه دارد...✒️
❣ @Raheorooj
❣بانـوجـان!
جنس "شہادٺ" تو فرق مےڪند.
تو یڪ زنی ...
جہاد بر زنان واجب نیسٺ،اما تو هم شہید مےشوی.
تو مے دانستی بہ ڪسی بلہ میگویی ڪہ دنیایی نیسٺ،وقتی بلہ گفتی👰 #شهید_شدی
لحظہ لحظہ عاشقانہ اٺ را زندگی ڪردی،💞مےدانستی عمر عاشقانہ ات ڪوتاه اسٺ... 💔و با این علم و آگاهی اٺ #شهید_شدی.
گفٺ دلبستہ اش نشوی،و تو هربار پس از شنیدن غزل هاے خداحافظے اش✋ #شهید_شدی.
ترس وجودٺ از مجروح شدنش،🤕اسیر شدنش،شهید شدنش را بہ #صبر مبدل کردی و هربار با این افڪار #شهید_شدی.
از نبودن گفت و تو #شهید_شدی.
از شهادت گفت و تو #شهید_شدی.
از #رسالتت بعد از شهادتش گفت و تو #شهید_شدی.
از بہ ثمر رساندن بچہ ها بی او گفت👶 و #شهید_شدی.
⬅️حال او شهید شد و تو #شهید_شدی.
آری!تو شهید شدی،شهادتی از جنس پر احساس زنانہ 😌، از جنس تمام لحظہ های سخٺ بی او ...😔
از جنس دلتنگی های مداوم ...😥
از جنس #صبوری...
#او_یکبار_شهید_شد_و_تو_هردم_شهید_میشوی.
❣شہادتت قبول درگاه حق بـانو🙌
#همسران_شهدا
#زنان_مجاهد
#رسالت_زینبی
#صبر_زینبی
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
زنانی هستند که خیلی هم خوبند؛ دارای حلم و صبر و گذشت و اخلاق خوبند؛ اما روشهای برخورد با همسر یا با فرزندانشان را درست نمیدانند. این روشها علمی است
♡رهبر انقلاب⇦4/10/70
┄┅🌵••═••❣┅┄
•• @tame_sib ••
┄┅❣••═••🌵┅┄
🍁
✨🍁
🍁✨🍁
#روح_و_ریحانم
📍زیادی که خوبباشی دیده نمیشوی؛
مثل شیشهای تمیز که منظرهی بیرونشدیده می شود نه خودش!
و چه خوب
که از شدت خوبی دیده نشوی
تازه می شوی مثل خدا و به رنگ خدا...
#به_رنگ_خدا
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹امسال باید چهارشنبه سوری در خانه بمانیم چون ...
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
الهی
برای تمام دل هایی
که به خود
وابسته کرده ایم
العفو ...
#storygraphy
@khodahafez_refigh
گفتم : آدم ها چند دسته اند؟
گفت : دو دسته !
یا می میرند ، یا
شهید می شوند
#storygraphy
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣3⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
چند سالی بود ازدواج کرده بودند، اما بچه دار نمی شدند. دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود که اجازه دادند توی پادگان برویم. کمی گشتیم تا زیر چند درخت تبریزی کهنسال جایی پیدا کردیم و زیراندازها را انداختیم و نشستیم. چند تیر برق آن دور و بر بود که آنجا را روشن کرده بود.
پاییز بود و برگ های خشک و زرد روی زمین ریخته بود. باد می وزید و شاخه های درختان را تکان می داد. هوا سرد بود. خانم دکتر بچه ها را زیر چادرش گرفت. فلاسک را آوردم و چای ریختم که یک دفعه برق رفت و همه جا تاریک شد.
صمد گفت: «بسم الله. فکر کنم وضعیت قرمز شد.»
توی آن تاریکی، چشم چشم را نمی دید. کمی منتظر شدیم؛ اما نه صدای پدافند هوایی می آمد و نه صدای آژیر وضعیت قرمز. صمد چراغ قوه اش را آورد و روشن کرد و گذاشت وسط زیرانداز. چای ها را برداشتیم که بخوریم. به همین زودی سرد شده بود.
باد لای درخت ها افتاده بود. زوزه می کشید و برگ های باقیمانده را به اطراف می برد. صدای خش خش برگ هایی، که دور و برمان بودند، آدم را به وحشت می انداخت. آهسته به صمد گفتم: «بلند شو برویم. توی این تاریکی جَک و جانوری نیاید سراغمان.»
ادامه دارد...✒️
یکی از خاطرات ماندگار که به خصوصیات محمد مربوط می شود، هدیه دادن او به من بود. شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند
حتی اگر من در تهران بودم. البته این یادآوری ها همیشه با هدیه ی مادی همراه نبود. هر بار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد. در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت. نامه ای نبود که بنویسد و از امام رحمه الله یادی نکند
او با همین شیوه روزهای خاص زندگی را یادآور می شد. همه ی این نامه ها را دارم و هنوز برایم عزیزند. هر بار که آنها را می خوانم می بینم چطور این جوان ۲۵ ساله روحیه ای این چنین لطیف و عمیق داشت؛ روحیه ای که در معرکه جبهه و جنگ همچنان پایدار ماند
عاشقانههای شهدا
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
باید از خودم گلایه کنم ،
که شیطان در بند را
چه به وسوسه؟!
#اسیران_نفس !
- حواسمان باشد
فردا نمی توان گفت :
شیطان فریبمان داد!
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
#هویزه
⬅️ بنی صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند!
حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی صدر هم صحبت كرده بود.
.
⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمیبرد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی میمانیم!
در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند...
هیچ كس زنده نماند!
.
⬅️ عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند...
بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند!
حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند...
قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای...
.
#شهید_علم_الهدی
.
🔰#امام_خامنه_ای نوشت:
هر کدام از شما جوانان یک نسخهی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛
اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید!
- یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت -
قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛
تا با این کتاب انس پیدا کنید...
#راهیان_نور_مجازی
#در_جستجوی_تحول
http://eitaa.com/tahavole
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
#هویزه
⬅️ بنی صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند!
حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی صدر هم صحبت كرده بود.
.
⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمیبرد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی میمانیم!
در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند...
هیچ كس زنده نماند!
.
⬅️ عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند...
بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند!
حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند...
قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای...
.
#شهید_علم_الهدی
.
🔰#امام_خامنه_ای نوشت:
هر کدام از شما جوانان یک نسخهی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛
اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید!
- یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت -
قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛
تا با این کتاب انس پیدا کنید...
#راهیان_نور_مجازی
#در_جستجوی_تحول
http://eitaa.com/tahavole
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
رمان واقعی #نسل_سوخته🔰
پارت اول👇
https://eitaa.com/tame_sib/1977
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
💠اهل کوفه و تنهایی علی!
اهل کوفه ای که عبرت تاریخ شده اند،
عیب بزرگشان این بود که حرف امام را می شنیدند ولی عمل نمی کردند.
من چه کنم!
که حتی حوصله شنیدن حرف ولی را هم ندارم.
خیلی بر من سخت گذشت،که از جمع ۴۰۰ نفری نخبگان تشکیلاتی دانشجویان سراسر کشور،فقط ۵۰ نفر،
#بیانیه_گام_دوم را مطالعه کرده بودند!!!!!
#محمد_روضه_سرا
#در_جستجوی_تحول
#بیانیه_گام_دوم
@tahavole