eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از خاطرات ماندگار که به خصوصیات محمد مربوط می شود، هدیه دادن او به من بود. شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند حتی اگر من در تهران بودم. البته این یادآوری ها همیشه با هدیه ی مادی همراه نبود. هر بار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد. در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت. نامه ای نبود که بنویسد و از امام رحمه الله یادی نکند او با همین شیوه روزهای خاص زندگی را یادآور می شد. همه ی این نامه ها را دارم و هنوز برایم عزیزند. هر بار که آنها را می خوانم می بینم چطور این جوان ۲۵ ساله روحیه ای این چنین لطیف و عمیق داشت؛ روحیه ای که در معرکه جبهه و جنگ همچنان پایدار ماند عاشقانه‌های شهدا 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
باید از خودم گلایه کنم ، که شیطان در بند را چه به وسوسه؟! ! - حواسمان باشد فردا نمی توان گفت : شیطان فریبمان داد! 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
⬅️ بنی‏ صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب‏ نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند! حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی‏ صدر هم صحبت كرده بود. . ⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمی‏برد، نامه ‏ای به آیت ‏الله خامنه‏ ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه‏ های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی می‏مانیم! در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند... هیچ كس زنده نماند! . ⬅️ عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند... بعدها جنازه ‏ها به سختی شناسایی شدند! حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند... قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای... . . 🔰 نوشت: هر کدام از شما جوانان یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می‌ایستید و فراغتی پیدا می‌کنید! - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛ تا با این کتاب انس پیدا کنید... http://eitaa.com/tahavole ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
⬅️ بنی‏ صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب‏ نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند! حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی‏ صدر هم صحبت كرده بود. . ⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمی‏برد، نامه ‏ای به آیت ‏الله خامنه‏ ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه‏ های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی می‏مانیم! در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند... هیچ كس زنده نماند! . ⬅️ عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند... بعدها جنازه ‏ها به سختی شناسایی شدند! حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند... قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای... . . 🔰 نوشت: هر کدام از شما جوانان یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می‌ایستید و فراغتی پیدا می‌کنید! - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛ تا با این کتاب انس پیدا کنید... http://eitaa.com/tahavole ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
رمان واقعی 🔰 پارت اول👇 https://eitaa.com/tame_sib/1977 ❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
💠اهل کوفه و تنهایی علی! اهل کوفه ای که عبرت تاریخ شده اند، عیب بزرگشان این بود که حرف امام را می شنیدند ولی عمل نمی کردند. من چه کنم! که حتی حوصله شنیدن حرف ولی را هم ندارم. خیلی بر من سخت گذشت،که از جمع ۴۰۰ نفری نخبگان تشکیلاتی دانشجویان سراسر کشور،فقط ۵۰ نفر، را مطالعه کرده بودند!!!!! @tahavole
فایل های صوتی بین ۸الی۱۶ دقیقه 👇👇👇👇
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣3⃣1⃣ صمد گفت: «از این حرف ها نزنی پیش آقای دکتر، خجالت می کشم. ببین خانم دکتر چه راحت نشسته و با بچه ها بازی می کند. مثلاً تو بچه کوه و کمری.» دور و برمان خلوت بود. پرنده پر نمی زد. گاهی صدای زوزه سگ یا شغالی از دور می آمد. باد می وزید و برق هم که رفته بود. ما حتی یکدیگر را درست و حسابی نمی دیدیم. کورمال کورمال شام را آوردیم. با کمک هم سفره را چیدیم. خدیجه کنارم نشسته بود و معصومه هم بغل خانم دکتر بود. خدیجه از سرما می لرزید. هیچ نفهمیدم شام را چطور خوردیم. توی دلم دعادعا می کردم زودتر بلند شویم برویم؛ اما تازه مردها تعریفشان گل کرده بود. خانم دکتر هم عین خیالش نبود. با حوصله و آرام آرام برای من تعریف می کرد. هر کاری می کردم، نمی توانستم حواسم را جمع کنم. فکر می کردم الان از پشت درخت ها سگ یا گرگی بیرون می آید و به ما حمله می کند. از طرفی منطقه نظامی بود و اگر وضعیت قرمز می شد، خطرش از جاهای دیگر بیشتر بود. از سرما دندان هایم به هم می خورد. بالاخره مردها رضایت دادند. وسایلمان را جمع کردیم و سوار ماشین شدیم. آن موقع بود که تازه نفس راحتی کشیدم و گرم صحبت با خانم دکتر شدم. به خانه که رسیدیم، بچه ها خوابشان برده بود. جایشان را انداختم. لباس هایشان را عوض کردم. صمد هم رفت توی آشپزخانه و ظرف ها را شست. ادامه دارد...✒️
خبر خوب این که: «خاور احمدی»، مسن‌ترین فرد مبتلا شده به ویروس کرونا در ایران که در سن ۱۰۴ سالگی این ویروس رو شکست داد .😍💪 آرزوی سلامتی برای همه بیماران ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔹✨🔹💠 ✨اول آتش بشو، گداخته بشو، مشتعل بشو تا بتوانی زغال ها را، سردها را مشتعل کنی و روشن کنی. ✨وقتی که پیغمبر در کوه نور اولین شعله وحی به جانش خورد و آتش گرفت، در درون این انسان متفکر و آماده، یک انقلابی به‌ وجود آورد؛ توانست دنیا را عوض کند و إلا نمی توانست دنیا را دگرگون کند و این درسی است برای پیروان پیغمبر، که تا خودشان عوض نشوند، نمی توانند دنیا را عوض کنند! 📘ولایت و حکومت، ص ۳۶ 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹